تبیان، دستیار زندگی
در دلم انداخته حال رجا و بیم را جذبه ی ذی القعده آتش می زند تقویم را
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلطان خراسان

در دلم انداخته حال رجا و بیم را

جذبه ی ذی القعده آتش می زند تقویم را

دارد امشب از شمال شرق ، احسان می وزد

می شناسد این گدا ، سلطان آن اقلیم را

سلطان خراسان

می شود آقا بدان زائرسرا راهم دهد ؟

می نشینم تا محقق سازد این تصمیم را

یا رضا ! اذن دخول ماست نام مادرت

مرحمت كن رخصت پابوسی و تعظیم را

سلطان خراسان

گوشه ی دار الشفای پنجره فولاد تو

كاش می شد نذر می كردم همه هستی م را

پای سقا خانه ات مخلوط كردم در سبو

زمزم تكریم را و چشمه ی تسنیم را

سلطان خراسان

باید اسماعیل را در طوس قربانی كند

تا خدا مقبول سازد حج ابراهیم را

بیرق سبز رضا قصد هلاكم داشت ،‌ حیف

كاش بالا برده بودم پرچم تسلیم را

شعر از عباس احمدی ( قم )

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.