در دلم انداخته حال رجا و بیم را
جذبه ی ذی القعده آتش می زند تقویم را
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1386/12/18
سلطان خراسان
در دلم انداخته حال رجا و بیم را
جذبه ی ذی القعده آتش می زند تقویم را
دارد امشب از شمال شرق ، احسان می وزد
می شناسد این گدا ، سلطان آن اقلیم را

می شود آقا بدان زائرسرا راهم دهد ؟
می نشینم تا محقق سازد این تصمیم را
یا رضا ! اذن دخول ماست نام مادرت
مرحمت كن رخصت پابوسی و تعظیم را

گوشه ی دار الشفای پنجره فولاد تو
كاش می شد نذر می كردم همه هستی م را
پای سقا خانه ات مخلوط كردم در سبو
زمزم تكریم را و چشمه ی تسنیم را

باید اسماعیل را در طوس قربانی كند
تا خدا مقبول سازد حج ابراهیم را
بیرق سبز رضا قصد هلاكم داشت ، حیف
كاش بالا برده بودم پرچم تسلیم را
شعر از عباس احمدی ( قم )
