برای پدر:شأنی پس از شأن خدا
نقش پدر در تربیت فرزند (1)
انسان موجودی متعهد و مسئول است واین مسئولیت او به خاطر بكار گیری عقل است و برای انسان ضروری است كه مسئولیت های خود را بشناسد و آنها را به مرحله اجرا و عمل برساند.
از جمله مسئولیت هایی كه اسلام به آن تأكید دارد مسئولیت پدر و مادر است. در اسلام پدر دارای مقام ارجمند و چهره ای برجسته و مورد احترام است و شأن پدر پس از شأن خدا ذكر شده است.
احترامی كه برای پدر ذكر شده بخاطر لیاقت او و انجام وظیفه پدری می باشد.پدر در رابطه با فرزند از طریق وراثت و محیط اثر می گذارد و به خاطر اینكه از این دو كانال اثر گذار می باشد باید مراقب رفتار و اعمال خود باشد.
به امید روزی كه تمام پدران جامعه اسلامی ، رعایت مواردی را كه قبل از انعقاد نطفه ، زمان جنینی و...می باشد را رعایت كرده تا نسلی سالم را تحویل جامعه دهند.
هدف از تربیت
هدف از تربیت ، پاك تربیت كردن فرزند است. یعنی كودك را بگونه ای تربیت كنیم تا بتواند به راه صحیح قدم گذاشته و باعث شود برای پدر و مادرش در دنیا و آخرت مفید باشد.اگر فرزند را صحیح تربیت كنیم، برای پدر و مادر نوعی باقیات الصالحات است و چراغ این باقیات هرگز خاموش نمی شود.
اهمیت فرزند برای خانواده
وجود فرزند برای خانواده نعمتی است كه زن و مرد را به هم نزدیك كرده ،كانون گرم خانوادگی را با نشاط و شاد می كند.اختلافات و نابسامانی های خانوادگی را از بین برده و روزهای بلند والدین را به روزهای كوتاه تبدیل می كند.
وجود فرزند سبب تعادل خانواده می شود. البته این تعادل زمانی محسوس می شود كه تعداد فرزندان از یك و دو متجاوزنباشد . وجود فرزند ضامن تلاش والدین و مایه ی امید و دلگرمی و شور و نشاط آنهاست. اگر فرزند نباشد ، زن و شوهر به چه امیدی تلاش كنند؟ میزان كوشش زن و شوهر ، وقتی فرزندی نداشته باشند به حدی است كه تنها خود را شاداب نگه دارند آن هم با حالتی یأس آمیز. هنگامی كه فرزند تلاش پدر و مادر را استفاده می كند ، برای والدین اجر و پاداش به حساب می آید.
چرا در امر تربیت به خانواده توجه شده است ؟
آدمی در محیطی به نام خانه و خانواده پا به عرصه ی وجود می گذارد و در آن محیط در كنار سایر افراد پرورش یافته و بزرگ می شود. از طرف دیگر ثابت شده است كه هر فردی دارای ظرفیت و استعداد ذاتی می باشد كه از پدر و مادر ارث می برد و تحت تأثیر و نفوذ عوامل مختلف محیطی قرار گرفته و تربیت می شود.
به عبارت دیگر : مجموعه استعدادها و توانائیهای ارثی و تأثیرات تربیتی گرفته شده از محیط، شخصیت فرد را می سازد. در تشكیل شخصیت و تربیت انسان ها، خانواده بزرگترین نقش را ایفا می كند، به خاطر همین در امر تربیت به خانواده توجه شده است.
اقسام تربیت
به عقیدهی علمای تربیت ، دو نوع تربیت داریم:
الف) عمدی ب) غیر عمدی.
الف) تربیت عمدی : در این نوع تربیت فرد یا افرادی شیوهی خاصی از تربیت را دربارهی فردی اعمال می كنند.مثلاً وقتی كه مادر دست كودك خود را گرفته و به آرامی به او راه رفتن یاد می دهد، می گویند:مادر او را در امر راه رفتن تربیت كرد.
ب) تربیت غیر عمدی:به تربیتی گفته می شود كه بدون طرح و نقشه ی قبلی انجام گیرد. مثلاًوقتی كه كودك نزاع و درگیری را می بیند به طور ناخواسته تهاجم و پرخاشگری را یاد می گیرد.
برخی از روانشناسان برای تربیت تقسیم دیگری بیان كرده اند ، این گروه تربیت را به دو دسته ی تربیت جنسی و تربیت مذهبی تقسیم كرده اند:
الف) تربیت جنسی : چنین به نظر می رسد كه غریزه ی جنسی مربوط به دوران بلوغ است ،اما در واقع این موضوع از خردسالی همراه با كودك بوده و كودك همواره نیازمند تربیت و هدایت است.گواه این موضوع وجود نوجوانان نابالغی است كه به انحرافات جنسی گرایش پیدا كرده اند. رغبت به خودنمایی، لذت بردن از نوازش، لمس اعضای بدن و...همه ازنشانه های غریزه ی جنسی در فرد است.
البته اوج این حالت در سن بلوغ است، ولی آغاز آن در سن 6-5 سالگی می باشد.در سن 6-5 سالگی كودك سؤالاتی را نسبت به اعضای بدن خود از پدر و مادر می پرسد و آنها نیز باید جواب قانع كننده ای را به او بدهند و او را با مسائلی كه برایش اتفاق می افتد، آشنا سازند.اسلام غریزه جنسی را پلید نمی داند بلكه آن را عاملی برای استحكام زندگی زناشویی، نعمت و موهبت الهی و بقای نسل آدمی می داند.
در مقاله ی بعد به بررسی " تربیت مذهبی فرزندان " و عوامل موثر در تربیت اشاره خواهیم کرد .
ادامه دارد ...
منبع : برگرفته ازبرخی متون تحقیقاتی مدرسه علمیه نرجس – با تغییر و تلخیص
مقالات مرتبط :