تبیان، دستیار زندگی
هرگز کسی دچار محن چون حسن نشد ور شد دچار آن همه رنج و محن نشد خاتم اگر ز دست سلیمان به باد رفت اندر شکنجه ستم اهرمن نشد نوح نجی‌گر از خطر موج رنجه شد غرقاب لُجّه غم بنیاد کن نشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوای صبر

شعری در رثای حضرت مجتبی

امام حسن مجتبی

هرگز کسی دچار محن چون حسن نشد

ور شد دچار آن همه رنج و محن نشد

خاتم اگر ز دست سلیمان به باد رفت

اندر شکنجه ستم اهرمن نشد

نوح نجی‌گر از خطر موج رنجه شد

غرقاب لُجّه غم بنیاد کن نشد

یوسف اگر چه از پدر پیر دور ماند

لیکن غریب و بی همه کس در وطن نشد

شمع ار چه سوخت از سرشب تا سحر ولی

خونابه دل و جگرش در لگن نشد

پروین نثار ماهرخی کانچه شد بر او

پروانه را ز شمع دل انجمن نشد

حقا که هیچ طایری از آشیان قدس

چون او اسیر پنجه زاغ و زغن نشد

جز غم نصیب آن دل و الا گهر نبود

جز زهر بهر آن لب شکر شکن نشد

دشنام دشمن آنچه که با آن جگر نمود

از زهر بی مضایقه با آن بدن نشد

از دوست آن چه دید ز دشمن روا نبود

جز صبر، دردهای دلش را دوا نبود

آیة‌الله غروی اصفهانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.