تبیان، دستیار زندگی
ملاک قانونیت یکی از عمده‌ترین ارکان مشروعیت به حساب می‌آید؛ به این معنا که منصب حکومت باید از سوی کسی که صلاحیت اعطا داشته باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام حسین علیه‌السلام و حکومت دینی(2)

امام حسین

ملاک قانونیت حق حکومت امام حسین علیه‌السلام

ملاک قانونیت یکی از عمده‌ترین ارکان مشروعیت به حساب می‌آید؛ به این معنا که منصب حکومت باید از سوی کسی که صلاحیت اعطا داشته باشد، به فردی تفویض گردد؛ همان‌گونه که پیامبر صلی ‌الله علیه و آله در غدیر خم، امیرالمومنین علی علیه‌السلام را از جانب خداوند به ولایت امر مردم منصوب فرمود، صد البته این مرحله نیازمند تمکین عملی مردم نیست، بلکه به صرف نصب، قانونیت ولایت تحقق می‌یابد؛ همان‌گونه که ولایت پدر بر اموال طفل از جانب خداوند تفویض می‌شود، هر چند دیگران از اِعمال چنین ولایتی جلوگیری نمایند.

امام حسین علیه‌السلام و سایر امامان بعد از ایشان نیز از چنین حقانیتی در حکومت برخوردارند، و از سوی خداوند برای حکومت بر مردم تعیین شده‌اند؛ چنانکه پیش‌تر ذیل آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» بیان شد.

در خصوص امامت امام حسین علیه‌السلام به برخی روایات دیگر نیز اشاره می‌کنیم:

پیامبر گرامی اسلام درباره امام حسین علیه‌السلام می‌فرماید: «فاما الحسین فانه منی و هو خیرُ الخلقِ بعد اخیه و هو امامُ المسلمین و هو حجةالله علی خلقه امرُه امری و طاعتُه طاعتی، فمَن تبِعه فانّه منّی و من عصاه فلیس منّی.» (46)

این روایت به روشنی بر نصب امام حسین علیه‌السلام از سوی پیامبرگرامی به امامت بر خلق، و حکومت بر آنها دلالت می‌نماید.

ج- تکریم روز عاشورا: امامان همواره در عاشورا، یاد امام حسین علیه‌السلام را در عمل و گفتار زنده می‌ساختند. امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: «هر کس در روز عاشورا کارش را رها کند، خداوند حاجت‌های دنیا و آخرتش را برآورده می‌کند و هر کس در روز عاشورا مصیبت‎زده و گریان و محزون باشد، روز قیامت خوشحال و مسرور و شادمان است و چشمش در بهشت به دیدار ما روشن می‌شود، و هر کس در روز عاشورا چیزی ذخیره کند، خداوند او را با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد - که لعنت خدا بر ایشان باد - محشور می‌کند و او را در پایین‌ترین جای جهنم جای می‌‌‌دهد

امام حسن علیه‌السلام، خود نیز آنگاه که معاویه ایشان را به خطبه خواندن بر منبر فراخواند، درباره نصب خویش برای جایگاه امامت فرمود: «نحن حزب ‌الله الغالبون و عترة نبیه الاقربون و احدُ الثقلین اللذین جعلنا رسولُ الله صلی‌ الله علیه و آله ثانی کتاب الله فیه تفصیل کل شی‌ء فاطیعونا فانَّ طاعتنا مفروضة اذ کانت بطاعة الله و رسوله مقرونه، قال الله تعالی: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم.» (47)

روایت دیگری که در اینجا مورد استناد قرار می‌گیرد، حدیث مشهور نبوی است که می‌فرماید: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا.» (48) به این معنا که این دو بزرگوار، چه اقدام به جنگ نمایند و چه اقدام به صلح، امام مسلمانان هستند و اطاعتشان لازم است.

در روایت دیگری امام در پاسخ به عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب، اساس قیام و خروج خویش را مستند به فرمان رسول خدا می‌سازد و می‌فرماید: «انی رایتُ رویاً فیها رسول‌ الله و امرت فیها بامرٍ انا ماضٍ له علی کان اوبی»؛ (49) من پیامبر را در خواب دیدم و در آن رویا به امری فرمان داده شدم که بدان اقدام می‌کنم، چه به زیانم باشد یا به سودم.

از مجموع آنچه از روایات ذکر شد، اینگونه استفاده می‌شود که امام حسین علیه‌السلام علاوه بر حقانیت و شایستگی بر این مقام، از جانب خداوند نیز نصب شده‌اند و امامت ایشان جنبه قانونیت نیز پیدا کرده است.

امام حسین

امام حسین علیه السلام و دعوت و بیعت کوفیان

پس از رسیدن به این دستاورد که امامان و از آن جمله امام حسین علیه‌السلام دارای مقام عصمت و حائز شایستگی و صلاحیت در زمینه حکومت بوده‌اند (و در نتیجه حقانیت آنان ثابت شد) و نیز انتصاب ایشان به ولایت حکومتی از جانب خدا بوده است (یعنی حائز ملاک قانونیت بوده‌اند) و در مجموع، مشروعیت حاکمیت آنها ثابت گردید؛ نوبت به بررسی نقش مردم در تحقق حاکمیت آنها می‌رسد.

به عنوان مقدمه، باید گفت: تحقق یک نظام مستلزم وجود دو رکن اساسی است که عبارتند از: حاکم و مردم؛ به عبارت دیگر، اوامر حاکم و امتثال مردم. بنابراین، اگر به هر علتی یکی از این دو رکن ایجاد نشود، هیچ‌ نظام حکومتی شکل نخواهد گرفت؛ مثلا، اگر مردم بر این نکته توافق کنند که اوامر حکومت را گردن ننهند، در نتیجه جز نامی برای حکومت باقی نخواهد ماند. این در حالی است که هر حکومتی برای اعمال حاکمیت خویش و تحقق آن نیازمند اقبال و پذیرش مردم است؛ چه این که هر چند متصدیان حکومت از برترین و سزاوارترین افراد در حکومت‌داری باشند، اما تا وقتی مردم آنها را نپذیرند، هرگز حکومتی تاسیس نمی‌شود و تحقق خارجی نمی‌یابد. بنابراین، اگر چه مشروعیت حکومت در بینش اسلامی و حسینی، زاییده مقبولیت یافته است، پیامد اقبال و پذیرش مردم است.

امام حسین علیه‌السلام نیز به‌رغم آگاهی از پیامد قیام عاشورا و با توجه به این که خود را مشروع حق‎دار حاکمیت می‌‌دانستند، چون خود را با نامه‌های فراوان و اعلان بیعت‌های متعدد از سوی مردم مواجه، و زمینه اعمال حاکمیت را به صورت ظاهر فراهم می‌دیدند، درصدد برآمدند، به مدد اقبال مردمی و وجود یاوران متعدد، در سایه تشکیل حکومت به احیای ارزش‌های فراموش شده بپردازند، و جامعه اسلامی را به سوی رشد و صلاح هدایت نمایند و یا دست ‌کم، تصویر درستی از آنچه باید در مقابل ظلم صورت پذیرد، ارائه نمایند.

امام حسین

جایگاه مردم از دیدگاه امام حسین علیه‌السلام

امام حسین علیه‌السلام در سخنی جامع، در نامه‌ای به بزرگان بصره به سه نکته «حقانیت و شایستگی‌های خویش»، «قانونیت» و «جایگاه مردم در تحقق حق حاکمیت» اشاره می‌فرمایند: «خداوند محمد صلی ‌الله علیه و آله را پیامبر بر خلقش برگزید... و ما اهل، دوستداران، جانشینان و وارثان او هستیم ... می‌‌‌دانیم که ما از کسانی که این امر را بر عهده گرفته‌اند، به این حقی که مستحق آینم، سزاوارتریم ... و اگر شما سخن مرا بشنوید و فرمان مرا اطاعت کنید، به راه رشد و تکامل هدایتتان می‌کنم.» (50)

همان‌گونه که مشاهده می‌شود، امام جایگاه مردم را در تحقق خارجی حق حاکمیت خویش متذکر می‌شوند، که اگر آنان امام را در تحقق و گرفتن آنچه حق اوست یاری ننمایند، این امر تحقق نمی‌یابد و آن ولایت به مرحله فعلیت نمی‌رسد. و این نکته در سخن امیرالمومنین علیه‌السلام نیز جلوه نموده است: «لا رای لمن لا یطاع»؛ (51) آن را که فرمان نبرند، سر رشته کار از دستش بیرون می‌رود.

و باز امام در نامه دیگری که برای مردم کوفه نوشتند، پس از حمد و ثنای الهی، به جایگاه مردم در تحقق فعلی حکومت اشاره کردند و فرمودند: «اما بعد، فان کتاب مسلم بن عقیل جائنی یخبرنی بحس رایکم و اجتماع ملئکم علی نصرنا و الطلب بحقنا فسالت الله ان یحسن لنا الصنع ... فانی قادم علیکم فی ایامی هذه ان شاء‌الله.» (52) اما بعد، نامه مسلم بن عقیل به دست من رسید و به من خبر داد که نظر و دیدگاه شما و اجتماع شما در یاری و طلب حق ما تحقق یافته است. پس خداوند را می‌خوانم که در کارمان نیک بخواهد... پس در همین ایام به سوی شما می‌آیم. ان‌شاء‌الله.

در این فرآیند، امام همانند پدر بزرگوارشان عمل نمودند که هنگام پذیرش خلافت، اساس قبول این مسند را به تمام شدن حجت برایشان به سبب وجود یاران در تشکیل حکومت دینی صالح، مستند نمودند: «و لولا حضور الحاضر و بلوغ الحجه بوجود الناصر ... لا لقیت حبل‌ها علی غاری‌ها.» (53)

به تعبیر برخی، «ان التکلیف الشرعی یحتم علیه الخروج الی العراق بوجود الناصر». (54) تکلیف شرعی بر امام الزام نمود که به سبب وجود یارانی به سوی عراق خارج شود.

این سخنان بر این نکته تاکید می‌ورزند که امامان، به ویژه امام حسین علیه‌السلام به جایگاه مردم در تحقق آن حق الهی و مشروع خویش توجه نموده‌اند و مردم را به عنوان رکن دوم و مهم تحقق حاکمیت فعلی به این امر مهم فرا می‌‌خوانند، و از آنان می‌خواهنند تا در این وظیفه خویش کوتاهی نکنند.

امام حسین

امام در خطبه‌ای که برای سپاه حرّ ایراد نمودند، ضمن یاد‌آوری حقانیت خود و گوشزد نمودن قرابتشان با پیامبر صلی ‌الله علیه و آله خود را سزاوار این مقام معرفی کردند و آن را حق مسلم خویش خواندند و نیز بر نقش مردم در تحقق عملی حکومت و ولایت تاکید فرمودند: «من بدین دلیل به سوی شما آمدم که خواستار حاکمیت من، که در این باب صاحب حق هستم، می‌باشید، ولی اگر بیعت خویش را در تمکین از اوامرم شکستید و حاضر به یاری من نیستید، من دیگر از حرکت به سوی شما صرف‌نظر می‌کنم و (به خاطر از بین رفتن مقدمات) بر می‌گردم.» (55)

و نیز در خطبه‌ای دیگر برای سپاهیان حرّ می‌فرمایند: «انی لم آتکم حتی اتتئی کتبکم و قدمت علی رسلکم «ان اقدم علینا فانه لیس لنا امام، لعل الله یجمعنا بک علی الهدی، فان کنتم علی ذلک فقد جئتکم، فان تعطونی ما اطمئن الیه من عهودکم و مواثیقکم ان اقدم مصرکم و ان لم تفعلوا او کنتم بمقدمی کارهین انصرفت الی المکان الذی جئت منه الیکم.» (56)

بنابراین، باید گفت: نه بیعت اولیه کوفیان سبب مشروعیت بخشی به حکومت امام و قیام وی گشت، و نه نقض بیعت آنان مشروعیت ایشان را سلب نمود، بلکه اگر بیعت کوفیان استوار می‌ماند، تنها زمینه‌ساز اِعمال حاکمیت دینی و مشروع توسط امام حسین علیه‌السلام می‌شد، اما با نقض بیعت و عدم تمکین مردم، تحقق خارجی حاکمیت آن حضرت با اشکال مواجه گردید.

بنابراین، اگر تمام مردم با یزید بیعت کنند، به گونه‌ای که مقبولیت فراگیر پیدا نماید، به سبب وجود نداشتن حقانیت و قانونیت در او، مشروعیت بخشی صورت نخواهد پذیرفت. علاوه بر آن، خلافت و حکومت آل‌ ابی سفیان بر خلاف نص پیامبر است که فرمودند: «انّ الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان»؛ همانا خلافت بر آل ابی‌سفیان حرام است.

ب- مرتیه‌خوانی: در بسیاری از موارد و تا جایی ممکن، امامان علهیم‌السلام در ایام محترم، مجالس مرثیه‌خوانی بر پا می‌کردند

مشروعیت بخشی به قیام امام حسین علیه‌السلام

به دلیل آن که حاکمان جور، پس از ماجرای کربلا سعی داشتند تا این قیام را خروج علیه خلیفه وقت قلمداد نمایند و بدین‌ وسیله، راه را بر هر قیام دیگری مسدود کنند، و از سوی دیگر، مشروعیت رفتار و قیام امامان معصوم علهیم‌السلام از مفاهیم اساسی و مورد تاکید شیعه است، امامان معصوم‌ علهیم‌السلام و پیامبر صلی‌ الله علیه و آله زمینه‌ساز پاسخگویی به این توطئه شدند و درصدد مشروعیت بخشی پیشینی (قبل از قیام) و پسینی (پس از قیام) بر آمدند.

1- مشروعیت بخشی پیشینی

به دلیل آن که روایات پیامبر اکرم در این زمینه بسیارند، تنها به بیان یک روایت بسنده می‌شود؛ حضرت رسول‌ اکرم ضمن ابراز علاقه بسیار به امام حسین علیه‌السلام در موارد گوناگون، مساله حادثه کربلا را بازگو می‌نمودند و بر مظلومیت ایشان می‌گریستند و بر قاتلان آن امام همام لعنت می‌فرستادند. این بیانات، که گاه برای مردم نیز تبیین می‌شدند، به گونه‌ای مشروعیت امام را تضمین می‌کردند، تا آنجا که برخی این روایت را در صحنه عاشورا برای دیگران نقل کردند.

امام صادق علیه‌السلام به ابی عماره شاعر فرمودند: «برایمان درباره امام حسین علیه‌السلام شعر بخوان، و سپس حضرت گریه کردند، به گونه‌ای که صدایشان از بیرون منزل شنیده می‌شد

همان‌گونه که سخن پیامبر صلی ‌الله علیه و آله در مورد عمار که «تقتله الفئة الباغیة» سبب شد که در ماجرای صفین و شهادت عمار، شاهدی بر مشروعیت امام علی‌ علیه‌السلام در یک سوی نبرد و نامشروع بودن معاویه در سوی دیگر، تلقی شود. روایت چنین است: «وقتی امام حسین علیه‌السلام دو ساله شدند، پیامبر به سفری رفتند، در میان راه ایستادند و استرجاع نمودند و از چشمانشان اشک ریخت. از ایشان سوال شد، حضرت فرمودند: جبرئیل به من خبر داد در سرزمینی به نام کربلا، نزدیک فرات، فرزندم حسین توسط فردی به نام یزید کشته می‌شود، و همه این سفر، حضرت غمگین و ناراحت بودند، وقتی که از سفر برگشتند، بر منبر رفته، در حالی که دست راستش بر سر امام حسن علیه‌السلام و دست چپش بر سر امام حسین علیه‌السلام بود، سر بر آسمان بردند و عرضه داشتند: «اللهم ان محمدا عبدک و نبیک و هذان اطائب عترتی و خیار ذریتی و قد اخبرنی جبرئیل ان ولدی هذا مقتول مخذول. اللهم فبارک له فی قتله واجعله من سادات الشهداء اللهم و لا تبارک فی قاتله و خاذله.» (57)

امام کاظم علیه‌السلام در شرایطی که امکان عزاداری نبود، وقتی که آن پیرمرد به جای هدیه در نوروز گفت: اجازه دهید برایتان شعری درباره ابی عبدالله ‌الحسین علیه‌السلام بخوانم، پس از خواندن شعر، امام تمام هدایای آن روز را به او بخشیدند.

در این روایت، پیامبر گرامی اسلام ضمن بیان خبر ماجرای عاشورا از سوی جبرئیل، می‌فرمایند: امام حسین به عنوان پاک‌ترین فرد خاندان من و برگزیده فرزندان و خانواده رسالت است. در نهایت، دعا می‌کنند که خدایا، رخت شهادت را بر قامت حسین علیه‌السلام مبارک، و موجب خواری و ذلت قاتلان ایشان بگردان.

این بیان پیامبر چیزی نیست، جز اعلان حقانیت امام حسین علیه‌السلام و قیامش و نامشروع بودن شخص یزید.

من بدین دلیل به سوی شما آمدم که خواستار حاکمیت من، که در این باب صاحب حق هستم، می‌باشید، ولی اگر بیعت خویش را در تمکین از اوامرم شکستید و حاضر به یاری من نیستید، من دیگر از حرکت به سوی شما صرف‌نظر می‌کنم و (به خاطر از بین رفتن مقدمات) بر می‌گردم

2- مشروعیت بخشی پسینی

امامان معصوم علهیم‌السلام در سال‌های پس از حادثه‌ کربلا به شیوه‌های گوناگون سعی در القای این مطلب به مردم داشتند که قیام عاشورا مشروع، و سرور شهیدان صاحب حق و مشروعیت، و مورد ظلم ظالمان و ستمگران بوده است. از این‌رو، برخی روایات، گریه و زاری بر آن حضرت را مورد توصیه و تاکید قرار داده و زیارت مزار او را دارای فضایل بسیار، تربت شریف آن حضرت را موجب شفای بیماری‌ها، و تکریم روز عاشورا را سبب خشنودی و رضایت خداوند دانسته‌اند. همچنین مشروعیت امام حسین علیه‌السلام را همانند مشروعیت امیرالمومنین علیه‌السلام و نامشروع بودن یزید را نیز در ردیف عدم مشروعیت معاویه و ابی سفیان بیان نموده‌اند.

امام صادق علیه‌السلام در روایتی این مطلب را به صراحت بیان نموده است: «انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی الله، قلنا صدق الله و قالوا کذب الله و قاتل ابوسفیان رسول ‌الله و قاتل معاویه علی بن ابی‌طالب و قاتل یزید بن معاویة الحسین بن علی و السفیانی یقاتل القائم علهیم‌السلام.» (58)

در این روایت، پیامبر گرامی اسلام ضمن بیان خبر ماجرای عاشورا از سوی جبرئیل، می‌فرمایند: امام حسین به عنوان پاک‌ترین فرد خاندان من و برگزیده فرزندان و خانواده رسالت است. در نهایت، دعا می‌کنند که خدایا، رخت شهادت را بر قامت حسین علیه‌السلام مبارک، و موجب خواری و ذلت قاتلان ایشان بگردان.

این بیان پیامبر چیزی نیست، جز اعلان حقانیت امام حسین علیه‌السلام و قیامش و نامشروع بودن شخص یزید

امام صادق علیه‌السلام یزید را در ردیف افرادی همچون ابی‌سفیان که به نبرد با پیامبر صلی ‌الله علیه و آله پرداخت، معاویه که به جنگ با حضرت علی علیه‌السلام رفت و نیز سفیانی که مبادرت به جنگ با امام زمان علیه‌السلام می‌کند، قرار داده‌اند. این خود سندی قطعی بر نامشروع بودن یزید از یک سو و مشروعیت مطلق امام حسین علیه‌السلام از سوی دیگر می‌باشد. آنچه امامان علهیم‌السلام پس از وقوع حماسه عاشورا در جهت تبیین حقانیت و یادآوری و زنده نگه داشتن ثمرات آن انجام دادند، افزون بر آن است که قابل بیان در این مختصر باشد. بنابراین، تنها به مواردی از آنها اشاره می‌شود:

امام حسین

الف- زیارت مرقد شریف حضرت: در روایات بسیاری، زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام مورد تاکید قرار گرفته و ثواب‌های فراوانی بر آن ذکر شده است، تا آنجا که زیارت امام سبب بخشیده شدن همه گناهان می‌شود. (59)

ب- مرتیه‌خوانی: در بسیاری از موارد و تا جایی ممکن، امامان علهیم‌السلام در ایام محترم، مجالس مرثیه‌خوانی بر پا می‌کردند.

امام صادق علیه‌السلام به ابی عماره شاعر فرمودند: «برایمان درباره امام حسین علیه‌السلام شعر بخوان، و سپس حضرت گریه کردند، به گونه‌ای که صدایشان از بیرون منزل شنیده می‌شد. آنگاه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «هر کس برای سیدالشهدا شعر بگوید و گریه کند  مردم را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود.» (60)

امام کاظم علیه‌السلام در شرایطی که امکان عزاداری نبود، وقتی که آن پیرمرد به جای هدیه در نوروز گفت: اجازه دهید برایتان شعری درباره ابی عبدالله ‌الحسین علیه‌السلام بخوانم، پس از خواندن شعر، امام تمام هدایای آن روز را به او بخشیدند. (61)

این رفتار به گونه‌ای مشروعیت بخشی به قیام و حقانیت امام حسین علیه‌السلام می‌باشد.

ج- تکریم روز عاشورا: امامان همواره در عاشورا، یاد امام حسین علیه‌السلام را در عمل و گفتار زنده می‌ساختند. امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: «هر کس در روز عاشورا کارش را رها کند، خداوند حاجت‌های دنیا و آخرتش را برآورده می‌کند و هر کس در روز عاشورا مصیبت‎زده و گریان و محزون باشد، روز قیامت خوشحال و مسرور و شادمان است و چشمش در بهشت به دیدار ما روشن می‌شود، و هر کس در روز عاشورا چیزی ذخیره کند، خداوند او را با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد - که لعنت خدا بر ایشان باد - محشور می‌کند و او را در پایین‌ترین جای جهنم جای می‌‌‌دهد.»(‌62)

د- احترام و جایگاه تربت حسینی: امامان علهیم‌السلام درباره تربت امام حسین علیه‌السلام سخنان فراوانی فرموده‌اند. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «ان الله جعل تربة الحسین شفاء من کل داءٍ و اماناً من کل خوف»(63)؛ خداوند متعال تربت حسین علیه‌السلام را شفای هر دردی و پناه هر ترسی قرار داده است.

و در روایت دیگری، امام تربت امام حسین علیه‌السلام را شفا دهنده هر مرضی، جز مرگ معرفی کرده‌اند. (64)

همه این سخنان گرانقدر به روشنی در صدد تبیین جایگاه امام حسین علیه‌السلام و مشروعیت حکومت و قیام ایشان هستند که در عین حال، پاسخ به شبهاتی هستند که از سوی دشمنان در این زمینه طرح گردیده است.

پی‌نوشت‌ها:

46- گروه نویسندگان، همان، ص 12.

47- محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 18، ص 144، حدیث 45.

48- ابن شهر آشوب السروی المازندرانی، قم، مکتبه علامه، بی‌تا، ج 3، ص 394 / گروه نویسندگان، همان، ص 12.

49- تاریخ طبری، همان، ص 480.

50- محمد بن جریر طبری، همان، ص 240 / المقرم، همان، ص 159 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 34.

51- نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح علینقی فیض‌الاسلام، خ 27، ص 96.

52- محمد بن جریر طبری، همان، ص 289 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 369.

53- نهج‌البلاغه، خطبه شقشقیه، (3)، ص 52.

54- گروه نویسندگان، همان، ص 13.

55- ابن اثیر، همان، ج 2، ص552/ سید بن طاووس، همان، ص 34 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 377.

56- سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف اللمطبوعات، 1404ق ، ج 1، ص 596 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 376.

57- سید بن طاووس، همان، ص 16.

58- شیخ صدوق، معانی‌الاخبار، قم، انتشارات اسلامی، 1361، ص 346.

59- محمد بن حسن حر عاملی، همان، ج 10، ص 325، حدیث 19، حدیث 20/ مولی محسن فیض کاشانی، محجه‌البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 45.

60- شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، بیروت، اعلمی، ص 84.

61- ر. ک. به: ابن شهر آشوب، المناقب، قم، علامه، بی‌تا، ج4، ص 319 / محدث قمی، نفس المهموم، قم، مکتبه بصیرتی، 1405 ق، ص 492.

62- شیخ صدوق، امالی شیخ صدوق، بیروت، اعلمی، 1980م، مجلس 27، حدیث 4 / محمدباقر مجلسی، همان، ص 284.

63- مولی محسن فیض کاشانی، همان، قم ، دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 45.

64- محمد بن حسن حر عاملی، همان، ج 10، ص 409، 412.

منبع:

مرکز تحقیقات علوم اسلامی، محسن رنجبر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.