تبیان، دستیار زندگی
آیا گفته‌های حضرت علی؛ درباره‌ی عقول زنان مانند اینكه كه فرمود: بپرهیز از مشورت با زنان، كه رای آنان ناقص ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ریحانه آفرینش 2

دوست من سلام

شما اگر مرد هستید، زنان را چگونه می‌شناسید و به آنان چگونه می‌نگرید؟

اگر زن هستید، آیا خود را شناخته‌اید؟

به نظر شما فرق زنها با مردها در چیست؟

آیا زنان هنر و توان خاصی دارند كه فقط مخصوص آنان باشد؟

اصلا زن چگونه موجودی است؟

برای پاسخ این سوالها و هزاران پرسشِ از این دست، شما را مهمان مجموعه‌ای به نام ریحانه‌ی آفرینش

می‌كنم كه از كتاب «زن در آینه جلال و جمال»؛ نوشته دانشمند بزرگ، آیت الله جوادی آملی دستچین گردیده است.

مشورت

آیا با زنان نباید مشورت كرد؟

لازم به ذكر است كه احكام و اوصاف "زن" از دو دیدگاه قابل مطالعه و بر دو قسم است:

قسم اول: راجع به اصل زن بودن او است كه هیچ گونه تفاوتی در طی قرون و اعصار در آنها رخ نمی‌دهد. مانند لزوم حجاب و عفاف و صدها حكم عبادی و غیر عبادی، كه مخصوص زن است و هرگز دگرگون نخواهد شد. و بین افراد زن هم هیچ فرقی در آن جهت مشترك زنان نیست.

قسم دوم: ناظر به كیفیت تربیت و نحوه محیط پرورش آن است كه اگر در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند، بیاندیشند، تعقل و تدبر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شود، همانند تمایزی است كه بین خود مردها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزه‌ها و دانشگاههای علمی راه یابند و همانند طلاب و دانشجویان مرد به فراگیری علوم و معارف الهی بپردازند و از لحاظ جهان بینی و انسان شناسی و دنیا شناسی و آخرت شناسی و سایر مسائل اسلامی، در دروس مشترك بین محصلین حوزه آگاهی كامل یابند و نحوه تعلیم و تبلیغ دینی آنان چون رجال مذهبی باشد، چه این كه گروهی فعلا به بركت انقلاب اسلامی این چنین‌اند،

هوشمندی و نبوغ برخی از زنان سابقه دیرین داشته و سبقت آنان در موعظه پذیری نسبت به مردها شواهد تاریخی دارد

آیا باز هم می‌توان گفت روایاتی كه در نكوهش زنان آمده و احادیثی كه در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادله‌ای كه در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد؟ و هیچ گونه انصرافی نسبت به زنان دانشمند و محققان از این صنف ندارد؟ و همچون قسم اول، موضوع همه آن ادله ذات زن از حیث زن بودن است؟ مثلا گفته‌های حضرت علی علیه السلام؛ درباره‌ی عقول زنان كه فرمود:

«یا اشباه الرجال و لا رجال، حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال (1) ای مرد گونه‌های نامرد، با آرزوهای كودكانه! و اندیشه زنان پرده نشین!.

ایاك و مشورة النسأ فان رایهن الی افن و عزمهن الی وهن... (2) بپرهیز از مشورت با زنان، كه رای آنان ناقص و تصمیم آنان سست است.»

هیچ گونه انصرافی از زنان محقق و دانشمند ندارد؟

و آیا می‌توان گفت كه عقل آنان در بخش عقل نظری، چون زنند و تنها به خاطر مونث بودن آنها همتای عقل كودكان می‌باشد، و اراده و تصمیم و عزم آنها در بخش عقل عملی سست و ناپایدار است. و یا آن كه این تعبیرها به لحاظ غلبه خارجی است كه منشأ آن، دور نگه داشتن این صنف گرانقدر از تعلیم و محروم نگه داشتن این گروه توانمند از تربیت صحیح است، كه اگر شرایط درست برای فراگیری آنها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود حتما غلبه بر عكس ‍ خواهد شد و یا لااقل غلبه‌ای در كار نیست تا منشأ نكوهش گردد.

عده‌ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند كه شوهران آنها كافر بوده‌اند مانند دختر ولید بن مُغیره كه همسر صفوان بن اُمیه بود و قبل از شوهرش  مسلمانان شد و نیز‌ام حكیم دختر حارث بن هشام كه شوهرش عكرمة بن ابی جهل بود، پیش از همسرش اسلام آورد.

هوشمندی و نبوغ برخی از زنان سابقه دیرین داشته و سبقت آنان در موعظه پذیری نسبت به مردها شواهد تاریخی دارد. وقتی اسلام به عنوان دین جدید در جاهلیت دامنه دار حجاز جلوه كرد، تشخیص ‍ حقانیت آن از نظر عقل نظری محتاج به هوشمندی والا، و پذیرش آن از جهت عقل عملی نیازمند به عزمی فولادین بوده است تا هر گونه خطر را تحمل نماید لذا كسی كه در آن شرایط پیش از دیگران مسلمان می‌شد از برجستگی خاص برخوردار بوده و همین سبقت، از فضائل او به شمار می‌رفت. چون تنها سَبق (تقدم) زمانی یا مكانی نبوده است كه معیار ارزش جوهری نباشد بلكه سبق رتبی و مكانتی (جایگاهی) بود كه مدار ارج گوهر ذات خواهد بود. چنانكه سبق اسلام حضرت علی علیه السلام از فضائل رسمی آن حضرت به شمار می‌رود. از این رهگذر می‌توان به هوشمندی و نبوغ زنانی پی برد كه قبل از همسران خود دین حنیف اسلام را پذیرفته و حقانیت آن را با استدلال تشخیص داده و در پرتو عزم استوار به آن ایمان آورده اند. در حالی كه مردان فراوانی نه تنها از پذیرش آن استنكاف داشته و در حقانیت آن تردید داشتند بلكه برای اطفأ نور آن سعی بلیغ می‌نمودند گرچه طرفی نمی‌بستند.

مالك بن انس (179-95ه.ق ) چنین نقل می‌كند كه عده‌ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند كه شوهران آنها كافر بوده‌اند مانند دختر ولید بن مُغیره كه همسر صفوان بن اُمیه بود و قبل از شوهرش  مسلمانان شد و نیز‌ام حكیم دختر حارث بن هشام كه شوهرش عكرمة بن ابی جهل بود، پیش از همسرش اسلام آورد. (3)


1- نهج البلاغه، خطبه 27.

2- نهج البلاغه، نامه 31.

3- موطا، كتاب نكاح، ص 371-370.

خلاصه: زنان از نظر نوع و چگونگی رشد و پرورش با مردان هیچ تفاوتی ندارند، و هرگاه این زمینه برای آنان فراهم شود، پا به پای مردان به پیش آمده و حتی فراتر هم می‌توانند بروند. هرچند در برهه‌ای از تاریخ و یا در میان اقوامی خاص این زمینه و اجازه برای ترقی ابعاد انسانی آنان فراهم نگشته است. و عصر ظهور اسلام و دوران جاهلیت یكی از بارزترین این نمونه‌هاست كه در آن، زنان، پرده‌نشینانی بودند كه رشد آنان از حد كودكی فراتر نرفته و از شكوفایی ابعاد وجودیشان محروم بودند. لذا آنچه امیر مومنان فرموده است مربوط به چنین گروهی است و چنانكه حضرت آیت الله جوادی تحلیل نمودند قطعا كلام آن حضرت مطلق نبوده كه تمام زنان عالم از ابتدا تا ابد را فراگیرد و قطعا این فرمایش، زنان فرهیخته و رشد كرده را فرا نگرفته و از آنان انصراف دارد.

پس با كسی باید مشورت نكرد كه رشد فكری و انسانی ندارد حال چه زن باشد، چه مرد.

و باید با آنان كه صلاحیت فكری مشورت را ندارند به شور ننشست چه زن باشد ، چه مرد

زن در آینه جلال و جمال؛ آیت الله جوادی آملی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.