تبیان، دستیار زندگی
تعریف وقف اهداف وقف اقسام وقف شرایط وقف قلمرو و منابع وقف وقف از نظر قرآن وقف از نظر سنت وقف از نظر اجماع و عقل وقف در جوامع دیگر وقف سنت ‏حسنه‏اى است كه از دیرباز به اشكال گوناگون در تاریخ  بشر وجود داشته و اسلام آن ر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرهنگ وقف در اسلام


تعریف وقف

اهداف وقف

اقسام وقف

شرایط وقف

قلمرو و منابع وقف

وقف از نظر قرآن

وقف از نظر سنت

وقف از نظر اجماع و عقل

وقف در جوامع دیگر

وقف سنت ‏حسنه‏اى است كه از دیرباز به اشكال گوناگون در تاریخ  بشر وجود داشته و اسلام آن را در مسیرى روشن، منطقى، هدفدار، مترقى و دقیق نهاده است.

در این مقاله تلاش كرده ایم كه به معنی وقف، انواع و اهداف آن و وقف در قرآن و سنت بپردازیم.

تعریف وقف

وقف در لغت ‏به معناى ایستادن، ماندن و آرام گرفتن است. (1) و در اصطلاح فقهى، نگهداشتن و حبس كردن عین ملك است و مصرف كردن منافع آن در راه خدا. برخى از فقها گویند وقف حبس عین است ‏بر ملك خدای تعالى.

مرحوم محقق حلى در شرایع مى‏نویسد: «وقف عقدى است كه ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است (تسبیل منافع یعنى صرف كردن مال در جهتى كه واقف تعیین كرده است).» (2)

مرحوم شیخ طوسى در مبسوط مى‏گوید: تسبیل یعنى در راه خدا قرار دادن، و دلیلشان این سخن نبى اكرم ‏صلى الله علیه وآله است كه فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعة‏»؛ اصل را حبس كن و منافعش را در راه خدا آزاد نما.(3)

مذاهب دیگر اسلامى براى وقف تعاریف مختلفى دارند و فقهاى هر مذهب وقف را آن گونه تعریف كرده‏اند كه بیانگر دیدگاه آنان نسبت ‏به مالكیت وقف باشد. گروهى وقف را جایز و گروهى آن را لازم دانسته‏اند.

علماى مذهب شافعى مى‏گویند: وقف عبارتست از حبس مال كه انتفاع از آن با بقاى عین مال ممكن باشد. وقف در اصل مال ممنوع و مقطوع مى‏گردد و منافع وقف به قصد قربت هزینه مى‏شود. (4)

در فقه گفته مى‏شود: وقف عبارتست از حبس عین مال بر ملك واقف و صدقه دادن منافع آن. (5) در این تعریف ابوحنیفه وقف را مانند عاریه جایز مى‏داند و لذا استعمال لغت ‏حبس در این تعریف داراى اشكال است. (6)

ابن عرفه از علماى مذهب مالكى گفته است: وقف عبارتست از اعطاى منفعت (و نه ذات آن)، به خلاف هبه كه واهب عین موهوبه را مى‏بخشد. (7)

در فقه حنبلى وقف چنین تعریف شده است: «الوقف هو تحبیس الاصل و تسبیل الثمرة‏»؛ وقف حبس اصل و تسبیل منافع است. (8)

اهداف وقف

وقف به لحاظ مصالح عمومى از دیرباز موارد استفاده متنوع و گوناگون داشته و رایج ترین موارد مصرف آن عبارتست از:

1- تعلیم و تعلم رایگان.(احداث مدارس و تهیه امكانات تحصیل براى جویندگان علم و دانش)

2- زاویه‏ها: مراكزى بوده‏اند كه براى تحصیل علم، عبادت و خدمت رایگان به وجود آمده و مانند سفره‏اى رنگین در اختیار عموم بوده‏اند. (9)

3- تهیه آب و آبیارى اراضى كشاورزى و مانند آن.

4- تاسیس كاروانسراها در مسیر كاروانها و قافله‏ها.

5- مواردى از قبیل معالجه و درمان بیماران، كمك به زوار و مسافران، همدردى با فقرا و مستمندان.

اقسام وقف

وقف به اعتبارهاى مختلف به انواع و اقسامى تقسیم مى‏شود و از آن جمله:

منقطع الاول، منقطع الوسط، منقطع الآخر. با این توضیح كه انقطاع ممكن است ناشى از جعل شارع و یا ناشى از جعل واقف باشد.

وقف به اعتبار قصد واقف.

ممكن است تملیك منافع بر موقوف علیه مقصود باشد (10) و یا صرف آن در موقوف علیه، و در صورت دوم ممكن است منظور صرف شخص منافع باشد و یا اعم از آن و بدلش.وقف به اعتبار موقوف علیه به عام و خاص تقسیم مى‏شود:

وقف عام

وقفى است كه مخصوص دسته و طبقه خاص نیست مانند وقف بر فقراء، روضه ‏خوانى و اطعام، وقف بر طلاب علوم دینى و مساجد و غیره.وقف خاص وقفى است كه مخصوص دسته‏اى خاص باشد مانند وقف بر اولاد و ذریه شخص و غیره.

به بیان دیگر وقف عام وقفى است كه براى انتفاع كل مردم قرار داده شده است و وقف خاص حق انتفاع را براى گروهى خاص در نظر دارد. (11)

از جمله تقسیمات دیگر وقف، وقف انتفاع و وقف منفعت

است.دروقف انتفاع نظر واقف از وقف تحصیل درآمد مادى نیست مانند احداث و وقف مسجد در زمین ملكى خود یا زمین موات.

دروقف منفعت همان ‏طور كه در «وقف به اعتبار قصد واقف‏» گفتیم نظر واقف تحصیل درآمد و مصرف درآمد در موارد مورد نظر واقف است مانند وقف ملكى براى حفظ و اداره مدرسه و غیر آن مثل روضه ‏خوانى و اطعام. (12)

شرایط وقف

علامه حلى در شرایع الاسلام چهار شرط  براى صحت وقف را لازم دانسته است:

1- دوام؛ یعنى وقف باید ابدى باشد نه موقت. (موقت ‏حبس است)

2- تنجیز؛ یعنى وقف معلق و مشروط نباشد. (قطعى و محكم باشد)

3- به تصرف دادن؛ یعنى مسلط كردن موقوف علیهم یا متولى یا حاكم بر موقوفه و برداشتن تسلط خود از آن.

4- از خود بیرون كردن؛ یعنى بر خود وقف نكردن. (13)

اكثر علما از جمله مرحوم شیخ طوسى (14) و صاحب جواهر (15) و حضرت امام خمینى(ره) (16) شرایط چهارگانه فوق را در جهت وقف لازم مى‏دانند.

قلمرو و منابع وقف

وقف از نظر قرآن

باید گفت وقف از مختصات نظام حقوقى و اقتصادى اسلام است. وقف در اسلام داراى ویژگیهایى است، پیش از هر مطلبى نگاهى به منابع اربعه مى‏اندازیم و به عنوان تیمن و تبرك بحث را از قرآن كریم آغاز مى‏كنیم.

قرآن مجید اصیل ترین منبع معارف و حقوق اسلامى است، لذا براى دستیابى به اصل و ریشه هر مطلبى پیش از هر منبعى باید به قرآن مراجعه كنیم.

درباره عطایاى منجزه مانند وقف و سكنى و صدقه و هبه و غیر اینها در قرآن مجید آیاتى مخصوص به این امور نیست لیكن آنچه عموما بر فعل خیرات و تحریض به آنها دلالت دارد دال بر این امور نیز هست. راوندى و معاصران او از آن جمله سه آیه(آل عمران، آیه 92/ مزمل، آیه 20/ بقره، آیه‏177) را در اینجا آورده‏اند. (17) ولى مى‏توان از باب اولویت‏ به آیات مربوط به انفاق و احسان( بقره، آیات 260-261،263 -266). و قرض‏الحسنه و تعاون و صدقه، به جواز و بلكه به رجحان و استحباب وقف استدلال كرد. علاوه بر اینها آیه‏46 سوره كهف و آیه‏76 سوره مریم دلالت روشنترى بر جواز و رجحان وقف دارند.

وقف عملى است صالح و باقى، و مصداق روشنى است از تعاون و تعاضد، و انفاقى است عارى از منت، و احسانى است ‏خالى از اذیت و بدور از تحقیر شخصیت دیگران، و تصدقى است دایمى و مستمر و بدون ریا، و وامى است ‏بدون اضطراب و تكاثر(تكاثر، آیات 1 و2) و بروز اختلافات فاحش طبقاتى به صورتى معقول مبارزه مى‏شود، و برگ سبزى است كه به گور فرستاده مى‏شود. (مزمل، آیه20) و سرانجام عاملى است كه نام واقف را نیز جاودان مى‏سازد و وى را به نوعى خلود و بقا مى‏رساند.

وقف از نظر سنت

دومین منبع وقف سنت است. و سنت ‏به قول، فعل و تقریر پیامبراكرم ‏صلى الله علیه وآله و جاى دیگر، به قول، فعل و تقریر شخص پیامبرصلى الله علیه وآله و ائمه علیهم‏السلام و یا اصحاب تعریف شده است.

واقدى در كتاب مغازى، نقل مى‏كند كه اراضى مخیرق را به موجب وصیتى در اختیار حضرت محمد صلى الله علیه وآله گذاشته بودند و حضرت آنها را وقف فرمودند.

در روایتى منقول از حضرت امام جعفرصادق‏ علیه‏السلام، حیطان هفتگانه حضرت رسول اكرم ‏صلى الله علیه وآله بوده‏اند كه بعد از رحلت آن حضرت در اختیار حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام بود كه بعدها دعوایى در مورد آنها مطرح شد و حضرت على‏علیه‏السلام بر وقفیت آنها شهادت دادند و حضرت فاطمه‏ علیهاالسلام نیز آنها را موقوفه معرفى فرمود. (18)

گروه كثیرى از یاران پیامبرصلى الله علیه وآله در حال حیات حضرتش و با تایید آن حضرت هر كدام مالى یا اموالى را وقف كردند چنان كه گروهى هم بعد از وفات پیامبرصلى الله علیه وآله اقدام به وقف نمودند. عواید این اوقاف مطابق نیت واقف خرج مى‏شد و به دست ‏خود واقف یا كسى كه از طرف او تعیین مى‏گردید اداره مى‏شد. (19)

این روش خداپسندانه ادامه یافت و اصحاب و تابعین یكى بعد از دیگرى براى تاسى به سنت نبوى و جلب رضاى الهى، مالى را در راه خدا و یا براى اقربا و ذریه وقف مى‏كردند.

متاسفانه این سنت و سیره مرضیه بعدها تغییر ماهیت ‏یافت و وقف در دست‏ برخى، وسیله محروم ساختن بعضى از ورثه از ارث و یا فرار از مالیات و امثال آن قرار گرفت. (20)

وقف از نظر اجماع و عقل

در فقه امامیه نگارنده به قولى برخورد نكرده است كه وقف را مشروع و حتى ممدوح نداند، (21) و لذا بدون تردید مى‏توان گفت كه اكثریت قریب به اتفاق فقهاى سایر مذاهب اسلامى نیز، موافق قول امامیه‏اند تنها از ابوحنیفه و زفربن هذین بن قیس عنبرى بصرى و ابوهذیل، از بزرگان اصحاب ابوحنیفه، مخالفتى نقل شده و در یكى از اقوال نیز جواز وقف به اسلحه و چارپا اختصاص یافته است.

عموم اهل كوفه و شریح قاضى هم از ابوحنیفه پیروى كرده‏اند، گویا ابوحنیفه نهاد وقف را مستقل از نهاد وصیت نمى‏دانسته و یا عقیده داشته كه صیغه وقف قادر به ازاله مالكیت مالك نیست، و یا اصلا وقف را منافى با حقوق ورثه مى‏دانسته است.

وقف در جوامع دیگر

اعمال و عقودى شبیه وقف در تمام اجتماعات بشرى وجود داشته است. وجود انواع معابد در اجتماعات مختلف و تخصیص اموال و املاك به معابد، حكایت از نوعى وقف مى‏كند. مؤسسه‏هاى خیریه فراوانى در سراسر جهان به وجود آمده و املاك و اموالى بر آنها تخصیص یافته و فروش و انتقال آن املاك و اشیاء نیز منع شده است.

هنگام فتح شوش در بقعه دانیال پیامبرعلیه‏السلام سندى به دست آمده كه نشان مى‏داد به منظور پرداخت وامهاى بدون ربح نیز اختصاص یافته بود. خلیفه دستور داد آن گنج ‏به بیت‏المال منتقل شود و طبق مفاد مندرج در آن سند عمل شود. (22)

در میان اعراب حجاز افرادى بودند كه تحت‏ شرایطى خاص تعدادى از چهارپایان و حتى گاهى فرزند خود را در مقام وفاى به نذر در پاى بتها قربانى مى‏كردند و گوشت گوسفند و یا شتر قربانى شده را میان مردم و به ویژه مستمندان تقسیم مى‏كردند. (23)

زن عمران حمل خود را نذر كرد (آل عمران، آیه‏53) و مریم در مقام وفاى به نذر صمت‏ خود، حاضر به پاسخ نشد.(مریم، آیه‏26) و قوم صالح، ناقه او را كه شاید موقوفه بود پى كردند. (شمس، آیه‏13)

در كشورهاى اروپایى، وقف به معنایى كه در قوانین ما وجود دارد به چشم نمى‏خورد، ولى فكر ایجاد سازمانى كه دارایى آن به هدفهاى خیر و عام المنفعه اختصاص یابد از دیرباز وجود داشته و هم اكنون نیز بنیادهاى خیریه در غالب كشورها، سهم بزرگى در امور اجتماعى و سیاسى و اقتصادى برعهده دارند، مانند بنیاد نوبل در سوئد و فورد و راكفلر در امریكا. (24)

نگارنده بر آن نیست كه موارد فوق‏الذكر و همانند آن تحت عنوان وقف قرار گیرد. زیرا هر كار خیرى وقف نیست (و رابطه آن با خدمات عام‏المنفعه عموم و خصوص مطلق و به تعبیرى دیگر عموم و خصوص من وجه است) گو این كه روح وقف در برخى از آنان به چشم مى‏خورد.

پى‏نوشت ها:

1- فرهنگ عمید، كلمه وقف، چاپ سوم، ص 1100.

2- شرایع ‏الاسلام، ج 1، چاپ چهارم، ص‏343.

3- المبسوط، ج‏3، ص‏286.

4- احكام وقف در شریعت اسلام، ج‏1، ص‏67.

5- این تعریف را مرغینانى مؤلف الهدایة به ابوحنیفه منسوب و از او نقل قول كرده است (احكام وقف، ج، ص 71).

6- احكام وقف در شریعت اسلام، ج‏1، صص 70 و 71.

7- همان، ص‏75.

8- همان، به نقل از ابن قدامه مقدس، ج‏1، ص‏79.

9- سفرنامه ابن بطوطه پر از ذكر این مراكز است و به عنوان مثال در ج‏1، ص‏60 آمده است: «مزار ابویعقوب زاویه‏اى براى اطعام مسافرین دارد كه مى‏گویند وقف آن از طرف سلطان صلاح‏الدین بوده است‏».

10- در فرض قصد تملیك احدى از موقوف علیهم مى‏تواند سهم خود را معاوضه نماید و سهم او به ورثه منتقل مى‏شود و در حد نصاب زكات بر آن تعلق مى‏گیرد. (به كتاب وقف در منهاج الصالحین، م‏2، رجوع شود.)

11- مقدمه‏اى بر فرهنگ وقف، مساله 8، ص‏94/ و مساله 34، ص‏100.

12- همان، ص‏49 و50.

13- شرایع الاسلام، ج‏1، چاپ چهارم، ص‏350.

14- المبسوط، ج‏3، صص 292 - 301.

15- جواهرالكلام، شیخ محمد حسن نجفى، ج‏28، چاپ ششم، ص‏51.

16- تحریرالوسیله، ج‏3، شرایط وقف.

17- ادوار فقه، محمود شهابى، بخش وقف، ص 151.

18- به وسایل كتاب الوقوف، باب 10، حدیث 1 و 2 رجوع شود.

19- احكام وقف در شریعت اسلام، ص 45-52.

20- همان.

21- فرهنگ وقف، ابوسعید سلمان، ص‏15.

22- كتاب تاریخچه اوقاف اصفهان، ص 374.

23- احكام وقف، ج‏1، صص 21 -23 (مقدمه)/ اسلام و جاهلیت از ص‏276 به بعد.

24- حقوق مدنى ایران، ناصر كاتوزیان، ص 492.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.