توحید مفضل 9
برای اطلاع از موضوع بحث و فرایند آن حتماً سری به مقالات پیشین این مجموعه بزنید!
خدا را شكر كه كور نیستم!
ای مفضل! در حال كسی كه از داشتن دیده محروم است اندیشه كن. بنگر كه چگونه در كارش نارسایی پدید میآید. این شخص قدمگاهش را نمیشناسد، مقابلش را نمیبیند، رنگها را از هم باز نمیشناسد، زشت و زیبا را تفاوت نمیدهد. اگر ناگاه بر گودالی مشرف شود آن را نمیبیند. اگر دشمنی به او هجوم برد نمیشناسدش. بدرستی توان كتابت و تجارت و صیاغت (زرگری، ریخته گری) ندارد. تا جایی كه اگر از ذهن و اندیشه برخوردار نباشد همانند یك سنگ در حال سقوط است.
همچنین كسی كه نمیشنود، نارسایی بسیار در كارش پدید میآید. روح و لذت مخاطبه (گفت و شنود) و محاوره را از دست میدهد. از نغمههای دلربا و الحان راحت افزا محروم است. برای مردم گفتگو با او بسیار دشوار و ملال آور میشود. مانند یك غایب و مرده بدرستی از اخبار مردم دیگر آگاه نمیشود در حالی كه همه چیز را مشاهده میكند و زنده است.
اما اگر عقل و اندیشه نداشته باشد، به حیوان میماند و چه بسا بسیاری از مصالح حیوانات را نداند و نتواند (زیرا حیوانات از سر غریزه كارهای شگفتی میكنند).
آیا نمیبینی كه چگونه برای انسان اعضا، عقل و دیگر ویژگیها آفریده شد تا با نبود و یا ناقص بودن آنها دشواری در كارش رخ ندهد و آفرینش او تمام و كامل باشد. چرا چنین شد؟ آیا این جز بیانگر خلقتی حكیمانه و عالمانه نیست؟
مفضل میگوید: عرض كردم: پس از چه روی برخی از مردم شماری از این اعضا را ندارند و به خاطر آن در دشواریهایی كه فرمودید میافتند؟
فرمود: این امر گاه برای آن است كه شخص مبتلا، تأدیب شود و نیز دیگران از آن، درس عبرت بگیرند. چنانكه گاه پادشاهان مردم را به خاطر این اهداف تأدیب میكنند، بی شك این اعمال آنان، گاه پسندیده و تدبیری نیكوست.
همچنین كسانی كه دچار این بلاها میشوند اگر (بی شكیب نباشند و) خدای را سپاس گویند و به درگاهش انابه كنند، پس از مرگ از پاداش عظیم و بسیار بهره مند میگردند تا جایی كه اگر پس از مرگ اختیار داشته باشند چنین میخواهند كه بار دیگر در بلاها درافتند و از پاداش و اجر الهی سود ببرند.