متمهدیان و مدعیان مهدویت
(4)
اشاره
نوشتار حاضر در ادامه مجموعه مقالاتی است كه از چندی پیش در واكاوی و شناخت یكی از جدی ترین آسیبها و آفتهای تنیده شده با فرهنگ مهدویت، یعنی فرقه ها و مدعیان دروغین مهدویت، یه صورت سلسله وار تقدیم شما كاربران عزیز می شود. در مقالات گذشته چنانكه دیدیم دعاوی و هویت پاره ای از فرق یاد شده در ترازوی نقد فرو ریخت؛ اینك برآنیم تا مدعیات كذب و هویت پوچین برخی دیگر از این فرقه ها را بر آفتاب افكنیم؛ پس با ما همراه باشید.
عمربن عبدالعزیز:
سعیدبن مسیب قائل به مهدویت وى شده است.(1) عمربن عبدالعزیز، هشتمین خلیفه امویان بود، كه به مدت دو سال و 5 ماه خلافت كرد؛ یعنى از صفر سال 99 هـ تا رجب سال 101 هـ(2). روایت است كه وى توسط مروانیان مسموم و با زهر از پاى درآمد. نسب وى از طرف مادر به عمربن خطاب مىرسد؛ یعنى مادرش دختر عاصمبن خطاب بوده است(3) و برادرزاده عبدالملك مروان.
عمربن عبدالعزیز در مدینه میان مسلمانان پارسا و آشنا به سنت اسلام تربیت شده بود. وى در مدت كوتاه خلافت خود كوشید تا بدعتهایى را كه پیشینیان او نهاده بودند، منسوخ كند. البته خدمات او را باید با توجه به اوضاع تاریخى بررسى كرد؛ كه آیا در واقع نیت او نسبت به اهل بیت(ع) خیر بوده، یا نه؟ كه این مقاله جاى بحث آن نیست.
سعیدبن مسیب در سال 94 هـ / 712م از دنیا رفته است.(4) وى از امام سجاد(ع) روایت نقل كرده و در محضر حضرت درس آموخته است(5). سعیدبن مسیب امام را والاترین فقیه زمان مىدانست و احترام خاصى براى او قائل بود.
منابع و مأخذ شیعه، سعید را یكى از پیروان امام سجاد(ع) مىدانند؛ ولى این موضوع نمىتواند درست باشد. در حقیقت گرچه سعید احترام خاصى به امام سجاد(ع) مىگذاشت و یكى از دوستان صمیمى آن حضرت نیز بود؛ ولى در مسائل حقوقى و شرعى نظریات مشتركى با آن حضرت نداشت؛ و حتى بعد از شهادت امام سجاد(ع) بر پیكر آن حضرت نماز نخواند.(6)
وى همان گونه كه بیان شد، مدعى مهدویت عمربن عبدالعزیز شده بود. در حالى كه نشانههایى كه از مهدى موعود در منابع روایى ذكر شده، هیچ كدام در عمربن عبدالعزیز وجود ندارد و چیزى دال بر اینكه خود عمربن عبدالعزیز هم مدعى مهدویت بوده، در منابع یافت نشد.
توجه به این نكته مناسب است كه درگذشت سعیدبن مسیب سال 94 هـ. بوده؛ ولى درگذشت عمربن عبدالعزیز سال 101هـ. مىباشد.
گروه و یا فرقهاى كه پیرو این ادعا باشند، یافت نشده است و كاملاً منقرض شدهاند همچنین در منابع چیزى درباره غرض سعید از چنین ادعایى یافت نشده است.
باقریه:
این فرقه معتقد بودند كه امام باقر (شهادت 114هـ.) زنده است و مهدى موعود واقعى ایشان مىباشد و ظهور خواهد كرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. پیروان این فرقه آن حضرت را امام مىدانستند؛ ولى رحلت او را قبول نداشتند و منتظر رجعت (بازگشت) او بودند.(7)
به نظر مىرسد این گروه همان كیسانیه سابق باشند؛ كه ابوهاشم را ترك كرده و به پیروى امام باقر(ع) گردن نهاده بودند.(8) این گروه هم، چه زیر مجموع كیسانیه و غیر آن باشند یا نباشند، منقرض شدهاند و كسى چنین ادعایى ندارد. از خود امام محمدباقر(ع) هم در هیچ منبعى، حتى غیر معتبر، چنین ادعایى ثبت نشده؛ بلكه طبق روایت ابوبصیر نقل شده، كه امام باقر(ع) فرمودند: «بعد از حسین(ع) نُه امام مىآیند، نُهم از آنان قائم ایشان است.»(9)
در روایت دیگر، ابراهیمبن عمركناسى مىگوید: از امام باقر(ع) شنیدم كه مىفرمود: «همانا براى صاحب این امر دو غیبت خواهد بود؛ و قائم، قیام مىكند، در حالى كه بیعت كسى بر گردنش نیست.»(10)
ادامه دارد ...
پینوشت ها:
1. المهدیة فى الاسلام، سعد محمد حسن، ص 182.
2. تاریخ سیاسى اسلام، حسن ابراهیم حسن، ج 1، ص 402.
3. همان، ص 403.
4. معجم رجال الحدیث، آیتالله العظمى خویى(ره)، ج 8، ص 137، چاپ سوم، بیروت، 1403 هـ / 1983م.
5. همان، ص 133-132.
6. همان، ص 135.
7. ملل و النحل، ج 1، ص 166.
8. تشیع در مسیر تاریخ، دكتر جعفرى، ص 298.
9. الغیبة، شیخ طوسى، ص 140.
10. الغیبة، نعمانى، ص 113، تحقیق: علىاكبر غفارى، تهران، مكتبة الصدوق.
منبع:
مجله انتظار، شماره 8، محمد رضا منصوری