تبیان، دستیار زندگی
اگر کسی یک کشف جدید می‌کرد، حتما بایستی نابود و تکفیر می‌شد! اصلا بحث تدین و تمدن که با هم تطبیق نمی‌کند، مربوط به آن دوره است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر کسی گالیله شود؛ باید بسوزد!

در ادامه سوالات نوجوانان از رهبرشان...

تدین و تمدن در ذهن جوان‌ها دو چیز جدا از هم است. شما در جوانی در این مورد چگونه فکر می‌کردید؟

نمی‌شود من به این فکر کنم که در دوره‌ی نوجوانی- سیزده، چهارده سالگی- در این زمینه‌ها چه فکر می‌کردم؛ واقعا یادم نیست که بخواهم از آن وقت چیز دقیقی را ذکر بکنم. من یک چیزی را اینجا به شما بگویم که این سوالات و این تفکراتی که الان برای شما مطرح است، در دوره‌ی ما برای افرادی مثل شما اصلا مطرح نبود؛ یعنی ممکن بود که یک نفر در این سنین، از حالای شما در کارهای علمی بیشتر باشد. این کاملا قابل قبول است کما این که من در همان سنین نوجوانی، بعد از گذشت دو سه سال که طلبگی خوانده بودم، درس من خیلی پیشرفت کرده بود، راه‌های طولانی را در زمان کوتاهی طی کرده بودم و سوادم خوب بود، اما به هیچ‌وجه درک من از مسایل روز- از مسایل فرهنگی و عمومی- به قدر درک امروز جوان‌های همسن آن وقت خودم نبود.

این برای آن بود که شرایط آن روز، اصلا شرایطی نبود که اجازه‌ی فکر کردن به کسی بدهد. عده‌ای گرفتار نان بودند، عده‌ای گرفتار زندگی‌های خودشان بودند، یک عده در تلاش معاش بودند؛ اصلا فضا، فضایی نبود که آدم بتواند به این مسایل فکر بکند. نمی‌شود بگوییم که ما آن وقت برای وفق دادن تدین و تمدن، چه کار می‌کردیم.

کره زمین

اما من می‌توانم حرفی را اینجا به شما بگویم: این حرفی که تمدن و تدین با هم تطبیق نمی‌کنند، جزو آن حرف‌هایی است که خیلی کهنه و قدیمی است، این را شما بدانید، اصلا حرف امروز نیست. یک زمانی اروپایی‌ها با دینی که آنها داشتند- دین مسیحیت تحریف شده‌ی کلیسای قرون وسطی-  با نشانه‌های تمدن مواجه شدند؛ بدیهی است که آن تدین، اصلا با آن تمدن تطبیق نمی‌کرد. آن تدین، تدینی بود که اگر کسی «گالیله» می‌شد، حتما باید سوزانده شود! اگر کسی یک کشف جدید می‌کرد، حتما بایستی نابود و تکفیر می‌شد! اصلا بحث تدین و تمدن که با هم تطبیق نمی‌کند، مربوط به آن دوره است، آن هم مربوط به اروپا، منتها همچنان که اروپایی‌ها همه چیز خودشان را- البته چیزهای زیاد و بد، نه چیزهای خیلی خوب را- عمدا به کشورهای تحت سلطه‌ی استعماری منتقل می‌کردند، این فکر را هم به تدریج با شیوه‌های خیلی موذیانه، به داخل جامعه‌ی ما منتقل کردند. در داخل جامعه هم کسانی بودند که دوست می‌داشتند این افکار را ترویج کنند؛ بقایای افکار آنها را ترویج کردند، که آن هم مربوط به دوره‌ی چهل، پنجاه سال قبل است و گاهی  تا حالا‌ها در گوشه و کنار مانده است و کسانی مطرح می‌کنند و الا این حرف، حرف امروز نیست.

تدین و تمدن، چرا باید با هم منافاتی داشته باشند؟ تمدن، یعنی زندگی توام با نظم علمی، با تجربیات خوب زندگی، استفاده از پیشرفت‌های زندگی، و تدین یعنی جهت درست در زندگی داشتن- جهت عدل، انصاف، صفا، صداقت و به طرف خدا- اینها با هم چه منافاتی دارد؟! انسان می‌تواند با این جهت‌گیری، آن طور زندگی بکند؛ کما این که خیلی از دانشمندان و متفکرین ما متدین بودند، خیلی از پیشروان همین تمدن کنونی اروپا هم- البته عمدتا در دوره‌های بعدی- متدین بودند.

تمدن اسلامی در زمان خودش، جزو تمدن‌های درخشان تاریخ بود؛ که امروز هم نشانه‌هایش وجود دارد. امروز هم بحمدالله خیلی از ملت‌های مسلمان، به خصوص ملت ما از مدنیت روز بهره‌مند می‌شوند، از دانش روز استفاده و در تحصیل آن کوشش می‌کنند. در هر جایی که کوشش کنند، پیشرفت‌های بسیاری هم به دست می‌آورند؛ متدین هم هستند، منافاتی هم ندارد.

ادامه دارد...