ترور و نفاق از دیدگاه جامعه شناسی
ترور در لغت به معنای ترس و وحشت است. تروریسم مجموعه اقداماتی خشونت آمیز و غیرقانونی است كه با هدف سلب حق حیات از انسانها و ایجاد رعب و وحشت میان مردم و سلب آزادی و امنیت جهت دستیابی به اهداف عمومی و خصوصی از جمله تهدید صلح و ثبات جهانی، تهدید تمامیت ارضی، از هم گسیختگی وحدت ملی و استقلال كشورها صورت میگیرد. مهمترین گروهی كه سم نفاق را به جامعه ایران تزریق كرد و از طریق نفوذ در ارگانها و نهادهای انقلابی و فریب جوانان ناآگاه و سازماندهی تشكیلات نفاق در پوششهای مختلف و همچنین اعمال ترورهای شخصیتی، سعی در تخریب افكار و سلب مشروعیت نظام نمود، گروهك تروریستی منافقین بود. با عنایت به زمینههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جوامع، پدیده تروریسم هم اشكال مختلفی به خود میگیرد و با مكانیسمهای مختلف ظهور میكند.
با توجه به این كه «ترور و نفاق» از جمله مسائل مهم اجتماعی در عرصه بین المللی (خصوصاً جوامع اسلامی) و مهمترین عامل تهدید كننده صلح و امنیت و حقوق ملتهاست، در این مقاله موضوع ترور و نفاق را از دیدگاه جامعه شناختی مورد بررسی قرار میدهیم.
مهمترین گروهی كه سم نفاق را به جامعه ایران تزریق كرد و از طریق نفوذ در ارگانها و نهادهای انقلابی و فریب جوانان ناآگاه و سازماندهی تشكیلات نفاق در پوششهای مختلف و همچنین اعمال ترورهای شخصیتی، سعی در تخریب افكار و سلب مشروعیت نظام نمود، گروهك تروریستی منافقین بود.
در اومانیسم و سكولاریسم، ارزشهای اخلاقی، تقوا، توجه به منافع و حقوق دیگران، قوانین الهی، فرامین وحی، معنویت و دین هیچ جایگاهی ندارد. در چنین فضایی همه چیز حول محور منافع ارزیابی میشود و فردگرایی و دنیاطلبی اصالت مییابد.
مروری بر مهمترین وقایع تروریستی در ایران
اولین جنایت هولناك منافقین در سلسله جنایاتی كه در انطباق با توطئه شوم استكبار جهانی مرتكب شدند، انفجار دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی بود. در غروب غم انگیز 7 تیر 1360، منافقین با استفاده از عنصر پلیدی كه موفق به نفوذ در حزب جمهوری اسلامی شده بود، بمب بسیار قدرتمندی را در محل سالن سخنرانی حزب منفجر نمودند كه طی آن شهید مظلوم، آیت الله دكتر بهشتی و 72 تن از یارانش به لقاء الله پیوستند. در 8 شهریور 1360، منافقین انفجاری دیگر و فاجعهای دیگر در ساختمان نخست وزیری به بار آوردند كه منجر به شهادت شهید رجایی، رئیس جمهور و شهید باهنر، نخست وزیر گردید. واحدهای تروریستی منافقین در نیمه دوم سال 1360 و نیمه اول سال 1361، به ترور شخصیتهای مذهبی پرداختند. ننگینترین اوراق كارنامه سیاه و شقاوت بار جنایات منافقین، به شهادت رسانیدن ائمه جمعه در محراب نماز است. آیت الله مدنی، نماینده امام و امام جمعه تبریز در شهریور 1360، آیت الله دستغیب، نماینده امام و امام جمعه شیراز، آیت الله صدوقی، نماینده امام و امام جمعه یزد در تیرماه 1361 و آیت الله اشرفی اصفهانی، نماینده امام و امام جمعه كرمانشاه در مهرماه 1361، به دست عناصر گروهك تروریستی منافقین به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.
نقش عقلانیت منفعتگرا در رشد ترور و نفاق
شرایط ناعادلانه و ظالمانه حاكم بر دنیای كنونی، حاصل حاكمیت نظام سرمایهداری بر اساس جهان بینیهای اومانیستی و نگرشهای سكولاریستی است. عقلانیت سكولار و انسان محور نتیجهای جز خودكامگی، خودمحوری، منفعت طلبی و اصالت یافتن سود، نداشته است.
در اومانیسم و سكولاریسم، ارزشهای اخلاقی، تقوا، توجه به منافع و حقوق دیگران، قوانین الهی، فرامین وحی، معنویت و دین هیچ جایگاهی ندارد. در چنین فضایی همه چیز حول محور منافع ارزیابی میشود و فردگرایی و دنیاطلبی اصالت مییابد. استفاده از زور و قدرت با بهرهگیری از انواع روشهای تروریستی لازمه كسب منافع محسوب میشود. عقلانیت منفعتگرا هیچ گاه به حق نمیاندیشد و عدل و منفعت در تصمیم سازی و تصمیمگیری در برابر یكدیگر نیستند و دو مقوله جدا از هم هستند. به همین دلیل برای دستیابی به هدف، استفاده از هر وسیلهای مجاز و مشروع است.
مهمترین راهكار در مبارزه با پدیده ترور و نفاق در جامعه اسلامی، ایجاد وحدت و همدلی و تقویت روحیه تعاون و همكاری بین افراد و در نهایت درآمیختگی محركات فرد با هنجارهای اجتماعی است كه این خود موجبات پیدایی وفاق اجتماعی بین فرد و جامعه را فراهم میسازد.
نقش دین در حذف «ترور و نفاق» در جامعه
دین، سیاست، اقتصاد و مجموعه عوامل فرهنگی و اجتماعی با كاركردهای مختلف در شكلگیری ساختار جامعه نقشهای متفاوتی دارند. در جامعه ما، دین به عنوان نهادی پویا منشأ تحولات ساختاری در سایر اركان جامعه و نقطه اتصال بخشهای مهم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه تلقی میشود. در چنین جامعهای چنانچه رفتار افراد در خانواده، نهادها و سازمانهای اجتماعی بر اساس اصول، ارزشها و رهنمودهای دینی شكل گیرد، كارآیی نهادهای دینی با اتكاء به پشتوانه مردمی افزایش مییابد و گروههای همبسته در جامعه شكل میگیرد. وقتی چنین ساختار منسجمی شكل گرفت، خلأهایی كه موجب ورود گروههای تروریستی و ضدمردمی میشود با دقت و هوشیاری گروهها، احزاب و نهادهای دینی شناسایی و از حركتهای مخرب و تروریستی جلوگیری میشود. بنابر این، دین با كاركردهای مثبت خود میتواند بین فرد و جامعه و تك تك افراد رابطهای تعاملی و مبتنی بر وحدت ایجاد نماید، به شكلی كه فاصله اجتماعی (Social distance) كمتر شود و افراد با پایبندی به ارزشهای دینی كه در قالب گروهها، احزاب و تشكلات جمعی صورت میگیرد، در برابر حركتهای تفرقه برانگیز و مخل نظم اجتماعی از خود مقاومت نشان دهند.
در جامعهای كه عناصر تشكیل دهنده آن چنین رفتار نمایند، ریشههای ترور و نفاق هم به مرور زمان خشكانده میشود و جامعه به حالت تعادل اجتماعی نزدیك میشود. در چنین شرایطی، روحانیت كه مبلغان و مروجان واقعی و مركز ثقل اندیشههای «وحدت گرا» و «انسان ساز» میباشند، با رشد و شكوفایی تفكرات مذهبی در اقشار مختلف جامعه و شناساندن مسائل اجتماعی ویرانگر از جمله تعامل در جامعه و معرفی آنها به مردم، میتوانند آنان را نسبت به حركتهای ضدانسانی، خشونتآمیز و ضد حقوق بشر آگاه سازند و روحیه دفاع از دین، ملیت و ارزشهای حاكم بر جامعه را تقویت نموده و بر انسجام اجتماعی بیفزایند.
نقش نیروهای خارجی (استعمار) در شكل گیری حركتهای تروریستی
اجرای اندیشههای استعماری و تحقق اهداف منفعت طلبانه قدرتهای سلطه گر برای استثمار كشورهای ضعیف از طریق ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق انسانها و ملتها متحقق میشود. مسلما اجرای اهداف شوم استعماری تنها از طریق عملیات خشونتآمیز و جنایات سازمان یافته امكان پذیر میباشد. اجرای چنین اهدافی مستلزم به كارگماری، سازماندهی و آموزش نیروها و تشكلات حزبی در داخل و خارج و حمایت مالی آنها جهت جمع آوری اطلاعات و نفوذ در گروهها و سازمانهای اجتماعی است. حامیان گروههای ترور و نفاق در جهان با ایجاد تفرقه در میان گروهها و احزاب سیاسی، بدبینی در مردم نسبت به مسئولان و گروههای مذهبی، براندازی افراد و گروههای مخالف استكبار، خواهان تغییر وضع موجود هستند منتها به شكلی كه منافع آنها را تامین نماید. دستیابی به چنین هدفی اغلب از طریق اقدامات خشونت آمیز اعم از ترور شخصیتها، تخریب اموال دولتی و مردمی، ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، سلب امنیت در مكانهای مقدس و میعادگاه عاشقان اهل بیت و... صورت میگیرد. در این ارتباط دو سوال اساسی مطرح است كه در بخش پایانی پاسخ داده میشود:
1- آیا نیروهای استكبار با حمایت و تقویت گروههای تروریستی و منافقین توانستهاند به اهداف شوم خود دست پیدا كنند؟
2- مهمترین راهكار و شیوه مبارزه با تروریسم و جلوگیری از نفاق در جامعه چیست؟
اقدامات خشونت آمیز و بمب گذاری برای حذف شخصیتهای برجسته مذهبی ممكن است در كوتاه مدت موجب انبساط خاطر گروه اقلیت مدافع ترور و نفاق را فراهم سازد ولی در بلندمدت نه تنها موجب رسوایی و شكست طراحان و مجریان چنین حركتهایی خواهد شد بلكه پویایی جامعه و اقتدار نظام را نیز به همراه خواهد داشت.
نتیجه
جامعه (society) مجموعهای از افراد است كه با یكدیگر زندگی تعاون آمیزی دارند. یكی از مهمترین ویژگیهای جامعه سالم، تعبیه شیوههای موثر در كنترل اشكال رفتاری مخل نظم است. هر گاه گروهها، افراد و فرهنگهای مختلف با هم درآمیزند و واحدی همگن را پدید آورند، همانندگردی اجتماعی (social assimilation) ایجاد میشود؛ در چنین جامعهای، افراد به صورت فعال و مشاركت جو در عرصههای مختلف و با همكاری دیگر اعضای جامعه فعالیت میكنند و چون خاستگاه مشترك اجتماعی دارند، نیروهای بیگانه و تفرقه انداز و یا گروههای تروریستی و ویرانگر نمیتوانند پیوستگی متقابل افراد و گروهها را از میان ببرند. در چنین شرایطی شیوههای رفتار، عمل و اندیشه افراد كه در طی فرآیند اجتماعی شدن شكل گرفته است، با رعایت هنجارهای اجتماعی و دینی، جهتیابی مطلوب، به خود میگیرد و روزنهای برای نفوذ عناصر خارجی و ایجاد نفاق و دوگانگی در جامعه به وجود نخواهد آمد.
مهمترین راهكار در مبارزه با پدیده ترور و نفاق در جامعه اسلامی، ایجاد وحدت و همدلی و تقویت روحیه تعاون و همكاری بین افراد و در نهایت درآمیختگی محركات فرد با هنجارهای اجتماعی است كه این خود موجبات پیدایی وفاق اجتماعی (social consensus) بین فرد و جامعه را فراهم میسازد. در جامعهای كه عناصر تشكیل دهنده آن چنین رفتار نمایند، ریشههای ترور و نفاق هم به مرور زمان خشكانده میشود و جامعه به حالت تعادل اجتماعی (social etuililram) نزدیك میشود. در چنین شرایطی، روحانیت كه مبلغان و مروجان واقعی و مركز ثقل اندیشههای «وحدت گرا» و «انسان ساز» میباشند، با رشد و شكوفایی تفكرات مذهبی در اقشار مختلف جامعه و شناساندن مسائل اجتماعی ویرانگر از جمله تعامل (Disso ciative social interaction) در جامعه و معرفی آنها به مردم، میتوانند آنان را نسبت به حركتهای ضدانسانی، خشونتآمیز و ضد حقوق بشر آگاه سازند و روحیه دفاع از دین، ملیت و ارزشهای حاكم بر جامعه را تقویت نموده و بر انسجام اجتماعی بیفزایند. برنامهریزی كشورهای سلطه جو و در راس آنها آمریكا جهت حذف گروههای تروریستی، اغلب مبتنی بر اغفال اذهان عمومی مردم جهان از وقایع داخلی آن كشورها و دسترسی به منافع خود در كشورهای در حال توسعه است. ایجاد رعب و وحشت و كشتار انسانهای بیپناه و مظلوم به بهانه مبارزه با تروریسم مهمترین نمونههای بارز مقابله با حقوق بشر و تهدید صلح جهانی است.
در كشور ما تجربه نشان داده است كه با توجه به ساختار جامعه و وجود بنیانهای پایدار فكری كه نشأت گرفته از عقاید دینی آحاد افراد جامعه میباشد، حركتهای تروریستی نتوانسته است به آرمانها و ارزشهای اعتقادی ملت ایران صدمه وارد كند بلكه موجبات همبستگی اجتماعی و هوشیاری آنها در شناسایی گروههای اخلالگر را فراهم ساخته است.
اقدامات خشونت آمیز و بمب گذاری برای حذف شخصیتهای برجسته مذهبی ممكن است در كوتاه مدت موجب انبساط خاطر گروه اقلیت مدافع ترور و نفاق را فراهم سازد ولی در بلندمدت نه تنها موجب رسوایی و شكست طراحان و مجریان چنین حركتهایی خواهد شد بلكه پویایی جامعه و اقتدار نظام را نیز به همراه خواهد داشت.
منابع:
1- چهره دوم نفاق (كارنامه سیاه3)، انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی تهران، 1363.
2- واعظی (حسن): «تروریسم»، انتشارات سروش، تهران، 1380 .
منبع:
كیهان – 7/4/83
لینك مقالات مرتبط:
- شهید بهشتی از دیدگاه امام خمینی
- برگی از دفتر زندگی دكتر بهشتی