جلوه هایی از سیره و روش شهید بهشتی(ره)
حفظ حدود وظایف اسلامی
برخی از افراد به آن دلیل كه با فلان كس یا فلان كسان دشمنی دارند زبان به فحش و ناسزا میگشایند و هر چه كه دلشان بخواهد نثار طرف یا طرفهای مقابل میكنند. توجیهی كه این افراد برای خود دارند اینست كه چون طرف مقابل بر باطل است مستلزم اینگونه رفتار هم میباشد.
مردان خدا یعنی آنان كه از هر چه غیر از دوست است؛ بریدهاند و تمام لحظات و حركات و سكنات خود را بر اساس خواست و رضای محبوبشان تنظیم كردهاند، هرگز در این امر هم دچار سستی و غفلت و اشتباه نمیشوند.
مهندس میرحسین موسوی در این باره میگوید:
«ما در برخوردهای خصوصی كه با شهید بهشتی داشتیم یك بار ندیدیم كه ایشان برگردد و نسبت به كسانی كه حتی به بدخواهی آنها اطمینان داشت كلمه زشتی بگوید و غیبت كند و دچار تزلزل شود.»
شهید بزرگوار ما بهشتی مظلوم از جمله كسانی بود كه سعی داشت دشمنی و عداوت دیگران باعث نشود كه از جاده عفاف خارج شده و زبان به فحش و ناسزا و بدگویی بیالاید. درست است كه دشمن، دشمن است و جز بر باطل گام نمینهد، اما نباید باطل بودن فلان شخص و یا فلان جریان را دلیلی بر فحاشی كردن خود بپنداریم .
شخصیت یك مومن بسیار والاتر از این است كه زبان به سخنان یاوه و زشت و نكوهیده بگشاید.
مرحوم آیت الله ربانی املشی میگفت:
«هیچ وقت دیده نشد كه در هیچ جایی حتی در كورانهای بسیار بزرگ مرحوم شهید بهشتی از حال طبیعی و عادی خارج شود و عملی غیراسلامی از او مشاهده گردد، با این كه دیدیم چقدر دشمنان اسلام و مسلمین، همانهایی كه در نهایت در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده بودند امثال بنی صدر و منافقین چه جار و جنجالی علیه مرحوم بهشتی به راه انداختند، ولی در عین حال بهشتی با عنایت سعه صدر در مقابل آنها ایستاد و هرگز برای مبارزه با دشمن از حدود وظایف اسلامی و اخلاقی اسلامی خارج نشد.»
مهندس میرحسین موسوی در این باره میگوید:
«ما در برخوردهای خصوصی كه با شهید بهشتی داشتیم یك بار ندیدیم كه ایشان برگردد و نسبت به كسانی كه حتی به بدخواهی آنها اطمینان داشت كلمه زشتی بگوید و غیبت كند و دچار تزلزل شود.»
آقای موسوی ادامه میدهد:
با این كه ایشان در نوك پیكان حملات دشمن قرار داشت كه به نظر میآمد ضد انقلاب و تمام گروهكها ایشان را محوری كردند كه در قالب آن به تمام حركت انقلاب اسلامی حمله بكنند، من چه در جلسات عمومی و چه در جلسات خصوصی ندیدم كه یك لحظه از كوره در برود، حرفی، غیبتی یا صحبتی بر خلاف دستورات اسلامی از ایشان دیده بشود با رویی باز و گشوده و با تصمیم، تمام این توطئهها را تحمل كرد. آنچه را به صلاح انقلاب اسلامی میدانست آن را انجام میداد و من هیچ موقع احساس نكردم كه در برخورد با دشمنانش از روی خواستههای نفسانی باشد، شخصی باشد...
همسر شهید بهشتی درباره این خصوصیت آن شهید عزیز چنین میگفت:
«ایشان آن چنان به حُسن خُلق و متانت در كلام اعتقاد داشت كه اجازه نمیداد حتی به شوخی در مورد دشمنانش حتی كسانی مانند بنیصدر و امثال او یك كلمه زشت و یا یك تشبیه نابجا گفته شود و این در حالی بود كه ایشان هر روز مورد تهمت و افترا و ناسزا بودند و هر روز دهها تلفن توهین آمیز به منزل زده میشد.»
همسر ایشان میگوید:
«ایشان در دوران انقلاب وقتی در منزل بودند در كارهای خانه كمك میكردند و حتی من به ایشان میگفتم شما نمیخواهد در این كارها كمك كنید، شما بهتر است به كارهای خودتان برسید، ایشان میگفتند نخیر، در كارهای خانه كمك میكردند، در خرید كمك میكردند و حتی به باغچهها رسیدگی میكردند و حتی اگر بعضی وقتها من نمیرسیدم؛ مسئولیت ظرف شستن را به عهده میگرفت.
خدا از ما دفاع میكند
شهید مظلوم ما با آن كه همواره در معرض شدیدترین حملات دشمنان اسلام قرار میگرفت و هر روز توهینی و ناسزایی و تهمت و افترایی متوجه او میشد، در صدد دفاع از خود برنمیآمد. او راه خویش را میرفت و ملامتها را به جان میخرید و میدانست كه بالاخره حق پیروز است . دوستان و آشنایان شهید بهشتی اصرار داشتند كه او در برابر حملات ناجوانمردانه دشمنان از خود دفاع كند. ولی میدانید شهید بهشتی در جوابشان چه میگفت؟ جواب آن شهید بزرگوار را از زبان یكی از دوستانش میشنویم :
یادم هست كه یك روز در مجلس خبرگان به ایشان گفتم كه خیلی به شما توهین میكنند، مخصوصا آن روزهایی كه قانون اساسی داشت بحث ولایت فقیه را مطرح میكرد شعارهای تندی علیه ایشان داده میشد و گروهكها شدید این عزیز را مورد انتقاد بلكه بهتر بگویم مورد انتقام خودشان قرار داده بودند. من به او اعتراض كردم كه شما چرا از خودتان دفاع نمیكنید؟!
جملهای گفت كه بسیار راهگشا بود. فرمود كه این آیه قرآن را خواندهای؟ «ان الله یدافع عن الذین آمنو»
عرض كردم بله .
فرمود: ببین در آیه خداوند یك وظیفهای برای ما مقرر كرده و یك وظیفهای برای خودش مقرر فرموده است. آن وظیفهای كه برای ما بیان فرموده این است كه حركت ما باید از جوهره ایمان سرشار باشد و وظیفهای كه برای خودش مقرر كرده این است كه اگر دیدید كه عمل ما توام با ایمان است از ما دفاع كند. بنابراین دفاع به عهده من نیست، ایمان و جوهره ایمان به عهده من است .
یكی از شاگردان شهید بهشتی تعریف میكند كه وقتی به او میگفتم كه شما با وسایلی كه در دست دارید چرا از طریق مثلا رادیو و تلویزیون از خودتان دفاع نمیكنید، آن شهید در پاسخ گفت در عمل ثابت خواهد شد كه حق با كیست و حقانیت ما در عمل به اثبات خواهد رسید... .»
رفتار شهید بهشتی با اعضا خانواده
به طور حتم اسلام یك دین چند بُعدی است و آنگونه نیست كه به پیروانش دستور دهد كه برای اجرای احكام در موضوعاتی خاص دقت و مراقبت به عمل آورده و در سایر موضوعات حساسیت و دقت و مراقبتی از آنان نخواهد.
شاید برخی فكر كنند كه اگر مرد مبارزه شدند و یا لحظات عمرشان را بیشتر در كسب علم و دانش سپری ساختند، مجاز هستند به زن و فرزند و مسائل خانوادگی بیتوجه باشند.
ولی كسانی كه نمیتوانند از ریزه كاریها و ریزبینیهای دستورات پروردگار مهربان بگذرند و میدانند كه عمل به این دستورات عبادت محسوب میشود، در تمام موارد مراقب و مواظبند كه اشتباه نكنند و در كسب رضای محبوب قدمی به خطا برندارند.
یكی از این مراقبتها دقت و توجه به امور خانواده است .
این افراد به همسرشان تا حد ممكن در كارهای خانه كمك میكنند. همچنین با فرزندانشان بسیار دوستانه به مشورت مینشینند و سعی میكنند از مسائل تربیتی آنان غفلت نورزند. سعی میكنند ناراحتیهای محیط كار و اجتماع را به داخل خانه نیاورند و به سر زن و فرزند خالی نكنند، بلكه در تمام موارد با حسن خلق و برخورد مناسب با معیارهای اسلامی با اعضا خانواده برخورد مینمایند.
با رفتار و روش شهید مظلوم آیت الله بهشتی از زبان همسرشان آشنا میشویم:
«ایشان در دوران انقلاب وقتی در منزل بودند در كارهای خانه كمك میكردند و حتی من به ایشان میگفتم شما نمیخواهد در این كارها كمك كنید، شما بهتر است به كارهای خودتان برسید، ایشان میگفتند نخیر، در كارهای خانه كمك میكردند، در خرید كمك میكردند و حتی به باغچهها رسیدگی میكردند و حتی اگر بعضی وقتها من نمیرسیدم؛ مسئولیت ظرف شستن را به عهده میگرفت. و دیگر این كه با هر چهار تای بچههایمان آنقدر رفیق بودند كه آنها هر مشكلی كه در زندگی برایشان پیش میآمد اینها با او در میان میگذاشتند. و یكی دیگر این كه اخلاق ایشان طوری بود كه مطابق سن بچهها ماهیانه مبلغی به آنها میدادند و اگر بچهها میخواستند یك چیز یك كم گرانی برای امر تحصیلات خود فراهم كنند آقا میگفتند من دو برابر حقوق ماهیانه به عنوان قرض به شما میدهم كه بتوانید چیزی كه میخواهید بخرید. این كارها برای این بود كه بچهها خود ساخته بشوند و ولخرج و بیبند و بار، بار نیایند و واقعا همانطوری شد كه ایشان میخواستند.»
«برخورد ایشان با خانواده دارای تواضع و فروتنی و مهر و محبت نسبت به من كه همسر ایشان بودم و برخورد ایشان نسبت به بچهها هم پدر، هم دوست و رفیق مهربان بودند و روابط ما طوری بود كه هیچ وقت در سرتاسر زندگی ما كوچكترین ناراحتی از ایشان نداشتیم و هیچ نگران نبودیم كه ایشان خدای ناكرده بداخلاق باشد، هیچ از این مسائل در زندگی ما نبود و ما هم زندگیمان را از اول كه با هم مشتركا آغاز كردیم، هدف ما این بود كه با صلح و صفا زندگی كنیم ... خصوصیت برجسته دیگری كه من در طول 29 سال زندگی مشتركمان در ایشان دیدم، ملایمت و صبر ایشان بود، ایشان به قدری صبر و متانت و خونسردی به خرج میدادند كه انسان خجالت میكشید. در سرتاسر زندگی این مرد مبارز و با تقوا لحظهای عصبانیت بیموقع را از ایشان به یاد ندارم ... ایمان و تقوای ایشان نوربخش خانه بود. مناجات و نیایشهای شبانه، خلوص و توجه در هنگام خواندن نماز، راستگویی و درستكاری و امانت داری ایشان زبانزد دوستان و آشنایان بود.
درسهایی آموزنده از مظلومیت شهید بهشتی(ره)
ما باید استقامت و بردباری در برابر طوفان سهمگین حوادث را از شهید بهشتی بیاموزیم . باید دروغها، تهمتها، ناسزاها و زخم زبانها و شایعات را برای خدا تحمل كنیم .
باید بیشتر به عمل خویش بیندیشم كه چگونه است. باید خداوند را حاضر و ناظر بدانیم و به این واقعیت واقف باشیم كه چنانچه ایمانی خالص و ناب داشته باشیم، خدایمان در هنگامهها و آن زمان كه در امواج سهمگین ناسزاها و حملات ناجوانمردانه این و آن واقع شویم، از ما دفاع خواهد كرد.
ما باید از ملامتها نترسیم، از كینه جوییها بیم به خود راه ندهیم، آبرویمان را برای حفظ اسلام و انقلاب تقدیم كنیم و جان و مالمان را فدا سازیم .
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی- 4و7/4/83
لینك مقالات مرتبط:
- شهید بهشتی از دیدگاه امام خمینی
- شرح ماجرای انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی