شوق دیدار مادر
كودكان آینه رفتار والدین(2)
قسمت اول(آینه هائی که دروغ نمی گویند)
كودكان، آینه ی رفتار والدین هستند؛ هر آن چه مقابل این آینه ی حساس قرار گیرد، به همان سان آن را منعكس خواهد كرد. بدین ترتیب كودكان، رفتارهای والدین را تقلید مینمایند و آن را در زندگی خود اجرا میكنند.
به طور كلی، خانواده مطلوب و ایدهآل، خانوادهای است كه امنیت عاطفی، احساس ارزشمندی، احساس تعلّق و عشق و علاقه را تأمین میكند. هنگامی كه كودكی مورد علاقه و احترام خانوادهاش باشد، امكان و فرصت بیشتری برای نیل به استقلال و مسؤولیت خواهد داشت و برای برنامهریزی و انتخاب امور مربوط به خود، در چارچوب معیارهای اخلاقی، از تشویق لازم برخوردار خواهد شد.
كودك و نوجوان در خانوادهای كه همخوانی و عدم تعارض در ارزشها، گرمی، ثبات و اعتماد و احترام لازم و متقابل در آن حاكم است، به سهولت با زندگی همساز میشود.
از حضرت امام سجاد(ع) روایت شده است كه فرمودند: «و امّا حقَّ وَلدكَ فاَنْ تَعلَمَ انَّهُ مِنْكَ و مُضافٌ الیكَ فی عاجِل الدّنیا بِخَیره و شَرَّه و انَّكَ مَسؤوُلٌ عَمّا وَلَّیتهُ به من حُسن الادَبِ و لدلالة علی ربَّهُ عَزَّوجَل والمَعُونَة له علی طاعَتِه فاعْمَلْ فی امْره عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ انَّهُ مُثابٌ علیَ الاحسان الیه مُعاقبٌ علی الاسائةِ الَیه؛1 و امّا حق فرزندت بر تو این است كه بدانی وجود او از تو است و نیك و بدیهای او در این دنیا وابسته به تو میباشد، بدانی كه در حكومت پدری و سرپرستی او مسؤولی، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی، او را به خداوند بزرگ راهنمایی كنی و در اطاعت و بندگی پروردگارت یاریاش نمایی، به رفتار خود در تربیت فرزندت توجه كنی، پدری باشی كه به مسؤولیت خویش آگاه است، میداند اگر نسبت به فرزند خود نیكی نماید، در پیشگاه خداوند متعال اجر و پاداش دارد، و اگر درباره ی او بدی كند، مستحق مجازات و كیفر خواهد بود.»
مهمترین نیاز عاطفی و روانی كودك در محیط خانواده
مهمترین نیاز عاطفی و روانی كودك در محیط خانواده، مهر و محبت، و توجه و احترام است. كمبودهای عاطفی كودكان، صدمات جبران ناپذیری به آینده ی آنان وارد میسازد. كودك باید احساس كند كه او را دوست دارند و همان طوری كه هست او را قبول دارند. این احساس كودك، باعث حس خودارزشی او میشود و از طرفی حس ایمنی و نیاز عاطفی كودك ارضا میگردد. تحقیقات نشان میدهد كه ریشه بسیاری از ناسازگاریهای دوران جوانی و بزرگسالی از دوران كودكی آنان نشأت میگیرد. اگر پدر و مادر بتوانند با رفتار و كردار خویش، نیازمندیهای عاطفی كودكان خود را برآورند، مسلما در بزرگسالی از شخصیت سالمی برخوردار میشوند.
اشخاصی كه در كودكی، در محیط خانواده از والدین خود طعم محبّت را نچشیدهاند، به خصوص محبّت مادر را، در بزرگسالی از شخصیت سالمی برخوردار نمیشوند و به گروههای بزهكار گرایش پیدا میكنند و بیماریهای روانی ،بیشتر در میان آنان گسترش پیدا میكند.
به همین دلیل است كه پیامبر بزرگ اسلام(ص) میفرمایند: «و قرّوا كباركُم و ارحَموا صِغارَكُمْ؛2 بزرگسالان خود را احترام گذارید و نسبت به كودكان خویش ترحم و عطوفت نمایید.»
حضرت امام علی(ع) نیز در نزدیكهای وفاتش وصیت میكرد كه: «وارحَمْ مِن اهلِكَ الصَّغیر وَ وَقّر مِنْهُم الْكَبیر؛3 در خانواده خود با كودكان مهربان باش و بزرگترها را احترام كن.»
امام صادق(ع) در همین مورد میفرمایند: «كسی كه نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، مشمول رحمت و عنایت مخصوص خداوند متعال است.»
تحقیقات نشان میدهد، نوزادانی كه در آغوش گرم و مهرگستر مادر تغذیه میكنند، تنها تغذیه ی جسمی نمیشوند، بلكه از حیث روحی نیز تغذیه میگردند. زمانی كه كودك در آغوش مادر قرار میگیرد، صدای قلب مادر، به كودك آرامش و امنیت خاطر میبخشد. مادرانی كه به شیردادن كودكان خود علاقهمند نیستند و آنها را با بیمیلی و نارضایتی در آغوش میگیرند، حالات در خود فرورفتگی و بیحسی در كودكان خود به وجود میآورند.
روانشناسان، نخستین ارتباط چشمی میان مادر و كودك، در لحظه ی حساس تولّد نوزاد را زمان «شوق دیدار» مینامند. این ارتباط چشمی، زمینهساز شروع واكنشهای غریزی مولود است. این رابطه كه حاصل احساس و عواطف مادری است، نشأت گرفته از تغییراتی است كه در تركیب و ایجاد ترشحات غدد داخلی به وجود آمده و برای مادر موجب سلسله رفتارهای غریزی شده است، كه نقش بارزی در حفظ و مراقبت صمیمی كودك به عهده دارد. اگر مادر موقع ارضای نیازهای كودك، محبّت لازم را ابراز دارد، اوّلین تجارب اجتماعی كودك نیز خوشایند خواهد بود. مادر باید بین مراقبت بیش از اندازه و عدم مراقبت، موازنه ایجاد كند. توجه كافی و ابراز عواطف واقعی، اصیل و پایدار و به طور كلی روابط مادرانه قوی، باعث میشود كه كودك دنیا را امن و قابل اطمینان بیابد و رشد طبیعی و سلامت شخصیت او تضمین شود.
مطالعه بر رفتار كودكانی كه در پرورشگاهها بزرگ شدهاند، نشان میدهد كه اغلب آنان در معرض محیط نامناسبی از نظر عاطفی قرار میگیرند، چنین كودكانی از تماس احساساتی و هیجانی گرم خانواده محروم هستند، و چون از مشاهده قیافههای مهربان و با عاطفه اولیه محروم هستند، در مسیر زندگی نمیتوانند چهره معلمان و دیگران را جانشین قیافههای دوست داشتنی پدر و مادر خود سازند، در نتیجه فاقد محركهای شخصی و فرصتهایی برای ایجاد رشد عاطفی و حس اطمینان و امنیّت هستند و نمیتوانند روابط صحیح با دیگران برقرار كنند. به عبارت دیگر، جامعه پذیری هرگز در چنین كودكانی، ریشه نگرفته است و این كودكان محبّت ندیده، همواره دچار فقر عاطفی هستند، خلقی توأم با واكنش شدید و كودكانه پیدا میكنند و ممكن است بیشرم، ظالم و مخرّب باشند.
چون كودك تجارب اولیه خود را از محیط خانواده كسب میكند، ادراكات و تعبیرات او در پی كسب این تجارب، طرح ریزی میگردد. و تجارب دوران بعد كه شباهتهایی به تجارب اولیه دارد، با آنها ارزیابی میشود. این انتقال روش و سلوك افراد، كه از روابط خانوادگی سرچشمه میگیرد و بعدا به افراد دیگر منتقل میشود، در ارتباط با دیگران تأثیر به سزائی دارد.
اگر والدین، از حساسیت عاطفی بهره ی كافی نداشته باشند، كودك از راه تقلید و ساختار همانند سازی، خویشتن را همانند پدر و مادر میكند و ناخودآگاه از رفتار آنها شكل میگیرد و مانند آنها بیمهر و عاطفه بار میآید. والدین باید بدانند كه محیط خانواده محلی است كه كودك در آن مسائل مختلفی را فرا میگیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به كودك میآموزند، ولی در موقعیتهای متعدد، كودك از طرز كار و رفتار والدین چیزهایی یاد میگیرد كه خود آنها متوجّه نیستند. بعضی والدین اشتباها چنین فكر میكنند كه فقط هنگامی كه رفتار و كردار خوبی دارند، مورد سرمشق و الگو واقع میشوند، در حالی كه آنها همیشه و در همه حال سرمشق و الگوی كودكان خود هستند و در همه حال، كودكان از رفتار والدین خود سرمشق و الگو میگیرند.
در مقاله ی بعد به دو بحث محبت افراطی ونامهربانی می پردازیم.
ادامه دارد...
پی نوشت:
1- همان، ص232.
2- عیون اخبار الرضا، ص163.
3- بحارالانوار، ج 16، ص154.
مقالات مرتبط :