او در ساواک عقده خالی کرد
تیمور بختیار، نزدیک به سه سال و نیم فرماندار نظامی تهران بود و همراه با ماموران خشن خود، نقش مهمی را در سرکوبی مخالفان و تثبیت پایههای رژیم شاه ایفا کرد.
کشف سازمان نظامی حزب توده و دستگیری فدائیان اسلام، از مهمترین اقدامات بختیار در سالهای پس از کودتا بود، همین امر، او را به مهره محبوب امریکاییان تبدیل کرد؛ به گونهای که به هنگام تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در اسفند 1335، وی تنها نامزد ریاست این سازمان جهنمی بود. ارتشبد حسین فردوست، رفیق سالهای دور بختیار، گوشههایی از عملکرد تیمور را در ساواک چنین روایت کرده است:
تیمور که اکنون سرلشکر و محبوب مستشاران امریکا اداره دوم [ضداطلاعات ارتش] بود، در سال 1335 به پیشنهاد آنها اولین رئیس ساواک شد و در این مقام زد و بند خود را با ارتشبد هدایت، وزیر جنگ (اولین ارتشبد ایران) محکم کرد و به درجه سپهبدی رسید. ولی در واقع محمدرضا او را رئیس ساواک کرد تا از فرماندهی واحدهای نظامی به دور و سرگرم باشد. محمدرضا از خوی بختیار به وحشت افتاده بود؛ در حالی که تیمور روی ثریا [همسر دوم شاه که از بختیاریها بود] حساب میکرد و امید داشت که هر چه زودتر نخستوزیر یا رئیس ستاد ارتش شود! او در ساواک به شدت به دنبال جمعآوری ثروت افتاد و عقدههای دوران فقر را خالی کرد. در دوران قائم مقامی [خودم در] ساواک، صدها نمونه از کارهای او را در پروندهها دیدم. برای یک حاجی بازاری، پرونده تودهای درست میکرد و او را به زندان میانداخت و واسطه او معاونش (علوی کیا) بود. علوی کیا به زندانی بخت برگشته مراجعه میکرد و با دریافت میلیونها تومان او را آزاد میکرد. تیمور زمینهای مرغوب تهران و املاک زراعی مرغوب هم قبول میکرد. در سالهای ریاست بر ساواک، ثروت بختیار به میلیاردها تومان رسید و مجموعه جواهرات و طلا آلات و اشیای عتیقه او بینظیر شد. واسطه او، یعنی علوی کیا نیز بسیار ثروتمند شد.
ساواک در دوران بختیار، تنها یک چارت روی کاغذ بود و پرسنل آن از 150 نفر تجاوز نمیکرد. ساواک در واقع بختیار بود و علوی کیا و دو برادر امجدی (سرلشکر امجدی و سرتیپ مصطفی امجدی مدیر کل [اداره] سوم). کل این تشکیلات بازیچه امجدیها بود، که به نفع بختیار کار میکردند و بودجه هنگفت ساواک که 80 درصد آن را به عنوان هزینه سری بیحساب و کتاب کرده بود، به شدت حیف و میل میشد. بختیار پول را برای پول نمیخواست؛ بلکه برای قدرت میخواست و معتقد بود که اگر زر فراهم شود، زور هم به دنبالش میآید. جسارت او در همه زمینهها در اعلا درجه بود. همان ده مستشار امریکایی [حاضر در ساواک] مشیر و مشاور بختیار بودند و او را به خوبی میشناختند، و وضعش را به مرکز گزارش میدادند و امریکاییها نیز روی او برای روز مبادا حساب باز میکردند.
(م 11/ ص 417- 418)
منبع: تاریخ پهلوی- ج 13