عشق ز پروانه بیاموز!
درس اخلاق حضرت آیت الله مجتهدی
موضوع: سهَر (1)
در میان نمازهای نافله، در مورد نافله شب بیشتر سفارش شده است. اگر هیچ نافلهای نمیخوانید لااقل نافله شب را ترك نكنید. سحر بلند شوید، مانند خروسها كه برای ذكر خدا بیدار میشوند. اگر حوصله ندارید یازده ركعت بخوانید، لااقل یك ركعت آخر را بخوانید، اگر باز هم حوصله ندارید، بلند شوید و یك «یا رب» بگویید و بخوابید. سحرها بلند شوید و استغفار كنید و قرآن بخوانید.
جوانی در مسجد گوهرشاد از من پرسید: اگر لباسْ چربی بگیرد با صابون یا مواد پاككننده آنرا پاك میكنیم، اگر قلب ما زنگار گرفت چگونه آن را جلا بدهیم؟ گفتم سحرها قرآن بخوان و استغفار كن. حضرت رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: قلبها زنگ میزند، همانطور كه آهن زنگ میزند، و همانا جلای آنها قرائت قرآن است.(2)
اگر دیگران شما را برای نماز صبح بیدار كنند به درد طلبگی نمیخورید. به شما جسمانی هم نمیشود گفت، چه رسد به روحانی. وقتی ما طلبه بودیم هرشب چندبار برای نماز شب از خواب میپریدیم. یك بار ساعت را كه به پهلو بر روی زمین قرار داشت، اشتباهی دیدم و بلند شدم، و با عجله نماز شب خواندم و كارهایم را كردم و به مسجد رفتم ولی دیدم در بسته است. از شخصی پرسیدم درب مسجد چرا بسته است؟ گفت: آقا! یك ساعت و نیم به اذان صبح مانده است. آنقدر در خیابان قدم زدم تا درب مسجد را باز كردند.
از خدا بخواهید لذت عبادت و نماز شب را به شما بچشاند، آن وقت دیگر لازم نیست كه ساعت كوك كنید. ما كه ساعت كوك میكنیم مریض هستیم، روحمان مریض است، مگر خروس ساعت كوك میكند؟!
كم ز خروسی مباش، مُشت پَری بیش نیست از سر شب تا سحر ذكر خدا میكند
گویند فقط یك شب، خروسها ساكت بودند و آن هم شبی بود كه فرعون به لشگریانش دستور داد وقتی خروسها شروع به خواندن كردند به تعقیب حضرت موسی (علینبیناوآلهوعلیهالسلام) بپردازند. به امر الهی، آنشب خروسها نخواندند تا اینكه صبح شد و حضرت موسی و قومش از فرعونیان فاصله زیادی گرفتند. البته با وجود این كه خروسْ سحرها آواز میخواند و تسبیح خدا میگوید، شاعری از خروس گله دارد و در یك بیت شعر برای فهماندن عشق واقعی، خطاب به خروس میگوید:
ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز كان سوخته را جان شد و آواز نیامد
هر كس را میبینی كه تألیفی دارد و خدمتی میكند و به جایی رسیده است؛ از شبزندهداریها و رازونیازها و عبادات شبانه رسیده است. هنگام شب است كه دوستان و عاشقان خدا با او درد دل میكنند:
برخیز كه عاشقان به شب راز كنند گردِ در و بامِ دوست پرواز كنند
هر جا كه بُوَد، دری، به شب دربندند الا درِ دوست را كه شب باز كنند شخصی بود كه همیشه میگفت سحرخیز باش تا كامروا باشی. روزی شاه افرادی را مأمور كرد كه وقتی او زود از خانه بیرون میآید بر سر او ریخته و همه چیزش را ببرند و این كار را هم كردند. شاه او را خواست و گفت چه شد؟ تو كه میگفتی سحر خیز باش تا كامروا باشی ولی امروز دیر آمدی؟ او گفت: آن دزدها از من سحرخیزتر بودند لذا آنها كامروا شدند.
سحر را از دست ندهید! یك ساعت مطالعه سحر، مطابق با چند ساعت مطالعه روز است. یكبار قسمتی از «مُطوَّل» را هرچه خواندم نفهمیدم. سحر، همین كه بیدار شدم، زیر كرسی، هنوز وضو نگرفته، خوابآلود، كتاب را باز كردم و مطلب را فهمیدم، یكبار هم دو طلبه را دیدم كه قبل از اذان صبح، كنار حوض مدرسه فیضیه مشغول مباحثه بودند.
استادی از شاگردش پرسید صبحها چه ساعتی شروع به مطالعه میكنی؟ شاگرد گفت یك ساعت مانده به اذان صبح، استاد گفت خیلی كم است باید زودتر بیدار شوی.
یكروز، قبل از اذان صبح، دیدم آیتاللهالعظمی بروجردی (ره) در حیاط مدرسه فیضیه قدم میزنند. فردای آن روز شیخمحمود اردكانی آمد و گفت دیشب آقای بروجردی (ره) به اینجا آمده بودند و شكایت داشتند كه چرا برق چند حجره خاموش بوده و طلبهها برای نماز شب بیدار نشدهاند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: نماز شب را رها مكن؛ همانا زیان دیده كسی است كه از نماز شب محروم شود.(3)
شبِ مردان خدا روز جهان افروزست روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
خـفـتگان را خبر از زمزمه مرغ سحـر حـیـوان را خبـر از عالـم انسـانـی نـیـسـت
حضرت رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند: ما زالَ جِبرَئیلُ یُوصینی بِقیامِ اللّیلِ حَتّی ظَنَنتُ أنَّ خِیارَ أُمَّتی لَن یَنامُوا(4)جبرئیل پیوسته مرا سفارش به نماز شب میكرد تا اینكه گمان كردم خوبان و برگزیدگان امت من هرگز نمیخوابند.
گویند عاشق و معشوقی با هم قرار گذاشتند، معشوق سر قرار آمد ولی دید عاشق خواب است، چند گردو در جیب او ریخت و رفت. عاشق بعدها معشوق را دید و پرسید چرا سر قرار نیامدی؟ معشوق گفت: تو كه میخوابی به درد عاشقی نمیخوری، تو باید بروی گردو بازی كنی.
خواب بر عاشقان حرام بود خواب آن كس كند كه خام بود
عـجبـاً لِلـمُحِـبِّ كَـیـفَ یَنـام كُـلُّ نَـومٍ عَلَـی المُحِـبِّ حَـرام
خداوند متعال به موسی (علیهالسلام) میفرماید: ای پسر عمران دروغ میگوید كسی كه گمان میكند مرا دوست دارد ولی هنگام شب، تا صبح میخوابد.(5) سپس فرمود: آیا دوست خواستار خلوت كردن با دوست خود نیست؟ ای پسر عمران، من از دوستان خود با خبرم. چون شب بر آنان وارد شود، دیده دلهایشان به سوی من نگران است، و عقاب و كیفر من پیش چشمشان نمودار است و با من از راه مشاهده و حضور سخن میگویند. ای پسر عمران، از دل خود خشوع، از بدن خود فروتنی، و از چشم خود اشك، در تاریكیهای شب، برای من بفرست، كه در این حالات مرا به خود نزدیك خواهی یافت.
گویند شبی كه امام خمینی (ره) از تبعید، بعد از چند سال دوری از وطن، با هواپیما به تهران بر میگشتند در طبقه دوم هواپیما نماز شب خواندند و مثل همیشه در نماز گریه كردند و سپس نماز صبح را هم خواندند، آنگاه سر را روی صندلی هواپیما گذاشتند و خوابیدند. امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: لَیس مِن شیعَتِنا مَن لَم یُصَلِّ صَلاةَ اللَّیل؛(6) كسی كه نماز شب نمیخواند از شیعیان ما نیست.
آقای اشراقی (ره) كه بعد از نمازِ آیتاللهالعظمی بروجردی منبر میرفتند، روزی فرمودند: پدرم، مرحوم ارباب، شبی در ماه مبارك رمضان در نجف اشرف به حرم حضرت امیر (علیهالسلام) میروند و میبینند اشخاصی نماز شب را خوانده، در قنوت نماز وتر مشغول دعای ابوحمزه ثمالی (ره) (از حفظ) هستند، وقتی آنها را شمرده بودند هفتاد نفر بودهاند.
استاد ما حاجشیخعلیاكبر برهان(ره) فرمودند یكی از اولیا خدا كه هر شب دعای كمیل میخواند، گفته بود این حسرت بر دلم ماند كه یك شب دعای كمیل را تا آخر بخوانم (آنچنان حالی داشته كه نمیتوانسته دعا را ادامه دهد)؛ حال دوستان خدا چنین است. اگر شما هم میخواهید با خدا دوست شوید، نماز شب بخوانید. حضرت رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند: خداوند متعال حضرت ابراهیم (علیهالسلام) را به دوستی نگرفت مگر به خاطر اطعام و نماز خواندن او در شب، در حالی كه مردم خواب بودند.(7) اگر خواب بودی و خروسی صدا كرد و بیدار شدی به خروس فحش مده، میدانی چه میگوید؟ میگوید: «أذكُرُواللّه یا غافِلُون»؛ ای غافلها بلند شوید و به یاد خدا باشید.
دانی كه چه گویدت خروس سحری یعنی كه شبی گذشت و تو بیخبری
حاجشیخعباس قمی (ره) در حاشیه كتاب مفاتیح الجنان، روایتی از امام صادق (علیهالسلام) نقل كردهاند كه حضرت فرمودند: نیست بندهای مگر اینكه بیدار میشود در هر شب یك یا دو یا چند مرتبه پس اگر برخاست كه برخاست، وگرنه شیطان، پاهای خود را میگشاید، پس بول میكند در گوش او. آیا كسی را كه برای نماز شب، برنخاسته است نمیبیند كه صبح كه بر میخیزد گران و سنگین و كسل است؟
پس اگر نماز شب قضا شود شیطان در صورت او بول میكند، حالا دیگر نمیگویم اگر نماز صبحش قضا شود شیطان چه میكند.
مگر چهقدر میخواهی بخوابی؟ استاد ما حضرت آیتاللهحاجشیخعلیاكبر برهان (ره) میفرمودند: آنقدر در قبر بخوابیم كه استخوانهایمان بپوسد[یعنی فرصت برای خوابیدن زیاد است]. یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است. حضرت رسول اكرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: وقتی بندهای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالی كه خواب آلود است، برای اینكه به سبب نماز شبش میخواهد كه خداوند را راضی كند، خداوند متعال به سبب آن بنده بر ملائكه مباهات میكند و میگوید: این بنده مرا میبینید كه از جایش بلند شده و خواب شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكردهام؟ شاهد باشید كه من او را آمرزیدم.(8)
بعضی بودند مثل اویس قرنی (ره) كه شبها نمیخوابیدند، اویس یك شب میگفت هذه لَیلَةُ القِیام؛ امشب شب ایستادن است، و تا صبح روی پا میایستاد. یك شب میگفت هذه لَیلَةُ الرُّكُوعِ؛ امشب شب ركوع است، و تا صبح در ركوع بود. یك شب میگفت هذه لَیلَةُ السُّجُودِ و تا صبح در سجده بود.
از فرزندان شیخعباس قمی (ره) نقل شده كه میگفتند ما شبها از صدای گریه پدرمان از خواب میپریدیم. آیتالله شیخعلیاكبر نهاوندی (ره) با اینكه سنشان زیاد بود، با آن حال، دو ساعت مانده به اذان صبح در حرم امام رضا(علیهالسلام) مشغول نماز شب و مناجات بودند. بعضی بزرگان چهار ركعت از نافله شب را به صورت نماز حضرت جعفر طیار (ره) میخواندند و بعضی از اولیأ خدا یكسال شبها را به عبادت مشغول بودند تا اینكه شب قدر را درك كنند. هر شب، شب قدر است اگر قدر بدانی.
از خدا بخواهید به شما لذت مناجات بدهد. شبی نماز شب شهید ثانی قضا شد، ایشان از خواب بیدار شدند و گریه كردند و ناراحت شدند و گفتند: خدایا مگر من چه كرده بودم كه از این توفیق باز ماندم؟ اما اینكه چرا برای نماز شب خواب میمانیم؛ یكی از علل آن گناه است. امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: شخصی نزد حضرت علی (علیهالسلام) آمد و عرض كرد كه من از نماز شب محروم شدهام، حضرت به او فرمودند: گناهانت تو را اسیر كرده است.(9)
استاد ما حاج شیخعلیاكبر برهان (ره) فرمودند: یك كارگر، صبح تا ظهر كار میكند، ظهر چند دقیقه سرش را میگذارد زمین، خستگی او رفع میشود، دوباره تا شب كار میكند. ما ساعتها میخوابیم ولی باز حوصله و توانِ برخاستن نداریم، علتش این است كه گناه، ما را خسته كرده است و نمیتوانیم برای نماز شب بلند شویم: امام صادق(علیهالسلام) فرمودهاند: آدمی گاهی یك دروغ میگوید، پس به سبب آن از نماز شب محروم میشود، وقتی از نماز شب محروم شد از روزی هم محروم میشود.(10) گاهی هم خداوند متعال برای اینكه انسان تكبر نكند و مغرور نگردد، نمیگذارد بیدار شود ولی این مسأله، از یكی دو شب بیشتر نیست.(11)
استاد ما حاجشیخعلیاكبر برهان (ره) فرمودند: شبی به مهمانی رفتم، شام خوردیم، بعد تشك انداختند كه بخوابیم. رفتم در رختخواب، دیدم به حدی تشك نرم است كه در تشك گم میشوم بلند شدم گفتم بابا! من میخواهم سحر بلند شوم، این تشك را جمع كنید. بله اگر غذای چرب بخورید، یا جای گرمی بخوابید، این هم نمیگذارد بلند شوید، خواب زیاد هم خواب میآورد. شب، غذا كم و سبك بخورید تا سحر حال داشته باشید. نافله صبح را هم سعی كنید كه ترك نكنید و اگر میتوانید همه نوافل را بخوانید.
اهل سنت مقید به نافله هستند، مبادا ما از آنها عقب باشیم. آیتاللهالعظمی سیداحمد خوانساری (ره) تا آخر عمر نوافل را ایستاده به جای میآوردند. پیرمردی در حرم امام رضا(علیهالسلام) بود كه حدود 100 سال عمر داشت ولی نسبت به نوافلش مقید بود و ایستاده هم میخواند. در ارشادالقلوب آمده است كه حضرت رسول اكرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: خداوند متعال میفرماید پیوسته بنده من به سبب نوافل به من نزدیك میشود در حالیكه خالص برای من است تا اینكه او را دوست میدارم، پس هنگامی كه او را دوست داشتم گوش او میشوم كه با آن میشنود و چشم او میشوم كه با آن میبیند و دست او میشوم كه با آن انتقام میگیرد و اگر از من حاجتی بخواهد به او میدهم و اگر از چیزی به من پناه آورد، او را پناه میدهم.
1ـ سَهَر: بیداری در شب، سحر: سپیدهدم، نزدیك صبح.
2ـ ارشاد القلوب، ص 78 و بحارالانوار، ج 93، ص 284.
3ـ بحارالانوار، ج 83، ص 127 و ج 87، ص 146.
4ـ بحار، ج 76، ص 333 و ج 87، ص 139.
5ـ امالی شیخ صدوق، ص 292 و بحارالانوار، ج 13، ص 329.
6ـ بحارالانوار، ج 87، ص 162.
7ـ بحار الانوار، ج 74، ص 383 و ج 87، ص 144.
8ـ بحارالانوار، ج 87، ص 156.
9ـ بحارالانوار، ج 83، ص 127 و ج 87، ص 146.
10ـ بحارالانوار، ج 87، ص 146.
11ـ فَاضرِبْه بِالنُّعاسِ اللیلة و اللَّیلَتَیْن؛ اصول كافی، ج 3، ص 100.