برای کودتا، او را به آمریکاییها وصل کردند
بختیار، به شدت شیفته قدرت بود و از قضای روزگار، وضعیت سیاسی ایران نیز با این خواست وی همراهی داشت. با آماده شدن مقدمات کودتای 28 مرداد 1332، بختیار در آستانه رسیدن به آرزوهای دیرینه خود قرار گرفت. فردوست در این باره چنین گفته است:
تیمور در زمان مصدق، سرهنگ تمام و فرمانده تیپ زرهی مستقر در کرمانشاه بود.
مسلماً با توجه به این که از خانواده خوانین بختیاری بود، انگلیسیها برای او پرونده مستقل تشکیل داده و روحیات او و به ویژه جسارتش در حوادث آذربایجان در این پرونده ثبت بود و لذا برای کودتا او را به آمریکاییها وصل کردند. تیمور با آن خصوصیات، تیپی بود که به شدت مورد توجه و علاقه آمریکاییها قرار گرفت و در [کودتای] 28 مرداد با واحد خود، شبانه خود را به تهران رساند و قویترین و منظمترین نیروی نظامی در آن لحظه بود. این که رئیس 6- MI دسک ایران [مسوول میز ایران در سازمان جاسوسی خارجی انگلستان] به من گفت که امریکاییها قصد داشتند در کودتا یک دیکتاتور نظامی را روی کار بیاورند و ما آنها را منصرف کردیم، و نقش محمدرضا و سلطنت او را برایشان توضیح دادیم و گفتیم که در ایران هیچ افسری وجود ندارد که مورد قبول همه ارتش باشد. احتمالا این کاندیدای آمریکاییها تیمور بود و مسلما خود او نیز به این کار شوق و تمایل داشته است. او واقعا میتوانست در 28 مرداد، خودش قدرت را به دست گیرد و [سرلشکر فضلالله] زاهدی نیز در برابرش کسی نبود. به اعتقاد من، تحلیل انگلیسیها سر تا پا غلط بود. یک افسر جسور و قاطع، حتی اگر در عمل کودتا موفقیت صددرصد هم پیدا نکند، به سرعت مورد قبول همه واقع میشود و در یک لحظه همه افسران دنبالهرو او میگردند. مگر خود رضاخان چگونه به قدرت رسید؟ ارتش هیچگاه فرمانده مردد و ضعیف را دوست ندارد. به هر حال، انگلیسیها مانع کودتای بختیار شدند و محمدرضا را برای بار دوم به سلطنت رساندند.
(م 11/ ص 416- 417)
منبع: تاریخ پهلوی- ج 13