تبیان، دستیار زندگی
علامه لفظ بزرگی بود، لفظی که به استادانی داده می‌شد که در چند حوزه صاحب نظر بودند، استادانی که مضاف بر علوم قدیم بر شیوه‌ها و نظریات علمی ‌جدید نیز احاطه داشتند و سید جعفر شهیدی آخرین نمونه این علامه‌ها بود….
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علامه از تبار دانش و دوستی

شهیدی

علامه لفظ بزرگی بود، لفظی که به استادانی داده می‌شد که در چند حوزه صاحب نظر بودند، استادانی که مضاف بر علوم قدیم بر شیوه‌ها و نظریات علمی ‌جدید نیز احاطه داشتند و سید جعفر شهیدی آخرین نمونه این علامه‌ها بود. مردی که با مرگ او، طنین نام علامه هم از میان ما رفت. مردی که عشق به تعلم و آموختن در تمام طول عمر همراه او بود و ماند. عشقی که او را از کسب و کار جدا کرد و برای تحصیل علوم اسلامی ‌به نجف کشاند.

همین عشق بود که پس از بازگشت به ایران، او را با میز و نیمکت دانشگاه آشنا کرد و به دانشکده معقول و منقول (الهیات) برد تا علوم اسلامی ‌را این بار به شیوه جدید و آکادمیک بازخوانی کند. شاید برای ما عجیب باشد، مجتهدی مسلط بر فقه، اصول، تاریخ و زبان عربی، بار دیگر پا به دانشکده ادبیات گذاشت، این بار خواندن ادبیات را همپای دانشجویان دوره کارشناسی از سر گرفت و باز هم تا عالی‌ترین پایه دانشگاهی پیش رفت؛  اما برای مردی که تمام عمر را با عشق سیری ناپذیر به آموختن سپری کرد، این کار آنقدر اجتناب ناپذیر بود  که او در معرفی خود بگوید «درباره خودم فقط می‌توانم با قاطعیت بگویم که من طالب علم هستم، فقط همین ... »

دکتر شهیدی مدرک‌گرایی، دوره‌های زمان بندی شده برای هر درس و عدم وجود بحث و تحلیل در کلاس‌های دانشگاهی را از جمله مشکلات حاکم بر آموزش رشته‌های علوم انسانی می‌دانست و استفاده از برخی روش‌های تدریس حوزوی را به عنوان راهکار مناسب برای حل این مشکلات پیشنهاد می‌کرد. بدون شک استفاده از نظرات علامه شهیدی، به عنوان عالمی‌که بر نظام آموزشی حوزه و دانشگاه احاطه کامل داشت، می‌توانست بسیاری از مشکلات  جدی دانشگاه‌های ما را حل کند.

فروتنی استاد مانند بسیاری دیگر ناشی از عجز یا ذلت نبود. تواضع استاد از روح بزرگ و دریای بیکران دانش او سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل بود که حتی مسائل قطعی و یقینی علم را همواره با الفاظی مثل «شاید» و «گمان می‌کنم» بیان می‌کرد. در بین شاگردان استاد معروف است که او هیچ گاه بدون مطالعه قبلی مبحث درسی، پا به کلاس نمی‌گذاشت. در عین حال، استاد در کمال فروتنی، هرگز حقیقت را فدای  مصلحت اندیشی و عافیت طلبی نکرد و همواره عقیده خود را به صراحت اظهار می‌کرد. در شورای تعیین آیین‌نامه دوره دکتری و فوق لیسانس شرکت نکرد و وقتی گزارشگر مجله کیهان فرهنگی، علت امتناع او را از شرکت در این جلسه جویا شد، استاد گفت :« به آنها  گفتم. چیزی را که به آن اعتقاد ندارم در آن دخالت نمی‌کنم.»  مخالفت با آیین‌نامه دوره دکتری و فوق لیسانس، گوشه‌ای از انتقادهایی بود که علامه شهیدی به نظام آموزشی دانشگاه‌های ایران داشت. او بارها به شیوه‌های آموزشی مرسوم شکل گرفته در دانشگاه‌ها، به خصوص در رشته‌های علوم انسانی انتقاد کرد و راهکارهای متعددی برای بهبود شیوه‌ها ارائه داد.

دکتر شهیدی مدرک‌گرایی، دوره‌های زمان بندی شده برای هر درس و عدم وجود بحث و تحلیل در کلاس‌های دانشگاهی را از جمله مشکلات حاکم بر آموزش رشته‌های علوم انسانی می‌دانست و استفاده از برخی روش‌های تدریس حوزوی را به عنوان راهکار مناسب برای حل این مشکلات پیشنهاد می‌کرد. بدون شک استفاده از نظرات علامه شهیدی، به عنوان عالمی‌که بر نظام آموزشی حوزه و دانشگاه احاطه کامل داشت، می‌توانست بسیاری از مشکلات  جدی دانشگاه‌های ما را حل کند.

در سال‌های اخیر درباره وحدت حوزه و دانشگاه بسیار گفته اند. سمینارهای متعددی برگزار شده است. در هفته وحدت حوزه و دانشگاه هر ساله،  شاهد سخنرانی‌ها و اظهار نظرهای زیادی در زمینه ارتباط مستمر علمی ‌میان دانش آموختگان این دو نهاد هستیم، اما در عرصه عمل، هنوز هیچ یک از این دو نهاد آموزشی نتوانسته‌اند در جهت حل مشکلات یکدیگر کاری از پیش ببرند.

فروتنی استاد مانند بسیاری دیگر ناشی از عجز یا ذلت نبود. تواضع استاد از روح بزرگ و دریای بیکران دانش او سرچشمه می‌گرفت. به همین دلیل بود که حتی مسائل قطعی و یقینی علم را همواره با الفاظی مثل «شاید» و «گمان می‌کنم» بیان می‌کرد

شاید به همین دلیل است که می‌توانیم استاد شهیدی را آخرین حلقه اتصال واقعی میان حوزه و دانشگاه بدانیم. آخرین کسی که به ظرایف و ظرفیت‌های هر دو حوزه، آگاهی کامل داشت و به وحدت عملی حوزه و دانشگاه، در عین حفظ استقلال هریک می‌اندیشید.

امروز، درگذشت علامه سید جعفر شهیدی، فقدان بزرگی است برای حوزه و دانشگاه. نبود او این سوال را به ذهن می‌آورد که جامعه علمی ‌ایران چقدر باید منتظر بماند تا شهیدی و شهیدی‌ها دوباره تکرار شوند و آیا اصلا ممکن است که بزرگی و بزرگواری چون شهیدی دوباره تکرار شود ؟ و یا نه! تکرار شهیدی، خود شهیدی بود.

        سارا طالبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.