تبیان، دستیار زندگی
جاى هیچ تردیدى نیست كه در ساختمان بدنى و روحى انسان چیزى به كار رفته، كه آدمى را در مواقعى كه احساس كند دیگران به منافع او تجاوز مى‏كنند، و رعایت احترام مقدسات (مثلا اطفال و ناموس) او را نمى‏كنند، و یا در صددند آبروى او را بریزند، و یا كارى دیگر از این قب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غیرت

سلسله مباحث المیزان (1)

غیرت

گفتارى كوتاه پیرامون مساله غیرت و تعصب

جاى هیچ تردیدى نیست كه در ساختمان بدنى و روحى انسان چیزى به كار رفته، كه آدمى را در مواقعى كه احساس كند دیگران به منافع او تجاوز مى‏كنند، و رعایت احترام مقدسات (مثلا اطفال و ناموس) او را نمى‏كنند، و یا در صددند آبروى او را بریزند، و یا كارى دیگر از این قبیل بكنند ، وادار به دفاع مى‏سازد، و این لزوم دفاع از خود و از متعلقات خود ، حكمى است كه فطرت به گردن بشر انداخته، و به وى الهام كرده است .

‏به كار بردن این نیرو، و یا اطاعت از این حكم فطرت دو جور انجام مى‏شود:

- یكى به نحو شایسته و آن این است كه براى حفظ حق خود باشد، نه حفظ باطل

- دیگرى به نحو ناشایست و مذموم كه معلوم است در این صورت چه فساد و شقاوتى در پى دارد، و چقدر نظام امور زندگى را به هم مى‏زند.

اسلام مسأله ی غیرت و تعصب را باطل معرفى نكرده بلكه اصل آن را حفظ نموده، زیرا غیرت ریشه در فطرت انسان دارد، و اسلام هم دین فطرت است، ولى در جزئیات آن دخالت كرده است، و فرموده آن قدر از غیرت و تعصب كه مطابق با فطرت است، حق است، و شاخ و برگى كه اقوام به آن داده‏اند، باطل است.

یكى از موارد تعصب، تعصب در باره ی مردان است، كه زنان در باره ی آنان تعصب مى‏ورزند، یكى دیگر در باره ی زنان است، كه مردان نسبت‏ به آنان غیرت و تعصب به خرج مى‏دهند، یكى دیگر در باره ی اطفال و كودكان، و به طور كلى فرزندان است، كه پدران و مادران در باره ی آنان تعصب مى‏ورزند، باید همه ی اینها را رنگ توحید داد، به این معنا كه هر جا تعصب ورزیدن، خداپسند باشد، باید تعصب ورزید، هر جا نباشد نباید اعمال كرد.

پس اسلام اصل تعصب و غیرت را كه حكمى است فطرى تأیید مى‏كند، ولى در عین حال آن را از شوائب هوا و هوس‏ها، و اهداف فاسد و شیطانى پاك، و در همه موارد صاف مى‏كند، و همه را به صورت یك شریعت انسانى در مى‏آورد، تا انسان‏ها هم راه فطرتشان را رفته باشند، و هم دچار ظلمت تناقض و یك بام و دو هوایى نگشته باشند.

پس آنچه اسلام بشر را به سوى آن مى‏خواند، و آن را مشروع مى‏داند، در بین موارد و اطرافش تناقض و تضادى نیست، بلكه همه در این جهت مشتركند، كه از شئون توحید به شمار مى‏روند، و همه ی مواردش این عنوان را دارند، كه پیروى حق و متابعت از آنند، در نتیجه همه ی احكام آن قوانینى كلى و دائمى ‏شده‏اند، (به طورى كه از هر مسلمان آگاه بپرسى تعصب ورزیدن نسبت‏به خویشاوندان كافر و دشمن دین چطور است؟ جوابش منفى، و از هر كس بپرسى تعصب ورزیدن نسبت‏به مسلمانى بیگانه ولى پیرو حق چگونه است؟ جوابش مثبت است، از هر مسلمانى بپرسى غیرت ورزیدن نسبت‏به رفتار داماد با دخترت، و نسبت‏ به رفتار پسرت با همسرش چطور است، جواب مى‏دهد در هر دو مورد اگر غیرت ورزیدن مایه ی خشنودى خدا است صحیح است، و اگر پیروى هواى نفس است ، باطل است) .

منبع : كتاب ترجمه المیزان ج 4، ص 673 - نویسنده: علامه طباطبایى – با تلخیص

تنظیم و گردآوری : بخش خانواده و زندگی -  تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.