تشنهتر از فرات آبی نیست و روشنتر از خون آفتابی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1386/11/01
«عاشورا در میدان»
تشنهتر از فرات آبی نیست
و روشنتر از خون،
آفتابی
بوی سكه،
بوی بیعت،
پرندگان را نیز مسموم میكند.
و خاكی كه خاكستر است،
به گیاهان مجال بارور شدن نمیدهد
میدان كوچكی است
كه در آتش شقایقها و آینهها
برافروخته است!
و میدان
به قهرمان بهخاكافتادهای میماند
كه برخاستن را
چشم بر چشم آخرین خیمه دوخته است.
این جوان
این توفان، كیست
كه چون برمیخیزد!
آسمان
زمین اوست
و پیشانیاش قرآن گشوده است.
و میدان، اینك
نه سنگ است و نه خاك
جویباری است،
جاری است
و خلیفهها
هماره آب را بر مسافران میبندند.
مصطفی علیپور