روزى كه، شد به نیزه، سر آن بزرگوار
خورشید، سر برهنه بر آمد، ز كوهسار
موجى به جنبش آمد و، برخاست كوه كوه
ابرى ببارش آمد و، بگریست زار زار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1386/10/27
روزى كه، شد به نیزه، سر آن بزرگوار
روزى كه، شد به نیزه، سر آن بزرگوار
خورشید، سر برهنه بر آمد، ز كوهسار
موجى به جنبش آمد و، برخاست كوه كوه
ابرى ببارش آمد و، بگریست زار زار
گفتى تمام زلزله شد، خاك مطمئن
گفتى فتاد، از حركت چرخ بى قرار
عرش آن زمان به لرزه در آمد، كه چرخ پیر
افتاد در گمان، كه قیامت، شد آشكار
آن خیمهاى كه، گیسوى حورش، طناب بود
شد سرنگون، ز باد مخالف، حُباب وار
قومى كه پاس محملشان، جبرئیل داشت
گشتند، بى عمارى و محمل، شترسوار
با آنكه سر زد آن عمل، از امت نبى
روح الامین، ز روى نبى گشت، شرمسار
وانگه ز كوفه خیل اَلَم رو به شام كرد
آن سان كه عقل گفت: قیامت قیام كرد
محتشم کاشانی