تبیان، دستیار زندگی
یکی دیگر از مصادیق مذهبی در شعر فارسی، مدائح و مراثی اهل بیت‏علیهم‏السلام است که در آنها، شاعران از اصل و نسب، فضائل و مناقب، معجزات، مکارم اخلاقی، و مصائب آن بزرگواران، به شیوه‏ای روح‏انگیز یا اندوه‏آمیز یاد می‏کردند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات عاشورا 2

عاشورا

شیعه و رواج مراثی در قرنهای هفتم و هشتم

یکی دیگر از مصادیق مذهبی در شعر فارسی، مدائح و مراثی اهل بیت‏علیهم‏السلام است که در آنها، شاعران از اصل و نسب، فضائل و مناقب، معجزات، مکارم اخلاقی، و مصائب آن بزرگواران، به شیوه‏ای روح‏انگیز یا اندوه‏آمیز یاد می‏کردند.

اگرچه علمای شیعه سابقه سرودن مناقب و مراثی را از قرون نخستین هجرت می‏دانند، اما تلاش آشکار سرایندگان فارسی زبان در این زمینه از قرن ششم هجری به بعد آغاز شد. در این زمان چنانکه گذشت، شیعیان حتی بیشتر از عهد آل بویه، در روز عاشورا رسم عزاداری حضرت امام حسین‏علیه السلام و یارانش را برگزار و مصیبت‏شهدای کربلا را تازه می‏نمودند.

از طرفی مقایسه مراثی شعرای قرن ششم باشعرای قرن هشتم هجری، می‏رساند که سرودن مراثی مذهبی در قرن ششم گام‏های تازه‏ای بود که می‏توانست نیاز «منقبت‏خوانان‏» و مرثیت‏گویان را تامین کند و به گونه‏ای باشد که به کار تبلیغ و جلب قلوب و احساس توده‏ها آید. در تاریخ مرثیه‏سرایی فارسی، قرن‏های ششم تا هشتم را باید «قرون تجربه‏های تازه در مراثی مذهبی‏» شناخت، در دوره‏های بعد نیز به شعرایی برخورد می‏کنیم که مراثی را به اوج رساندند، و پرسوزترین اشکال مرثیه را در ادبیات فارسی به وجود آوردند. تا آن که مرثیه‏سرایی مذهبی در دوره صفویه به راهی افتاد که فصلی تازه را در شعر فارسی گشود. از آن تاریخ تاکنون، صدها شاعر، هزاران بیت‏شعر در حماسه پر ایثار رادمردان کربلا و دیگر شهیدان اسلام سروده و بر اشعار خود لباس جاودانگی پوشانده‏اند.

بین سالهای 600 تا 800 هجری، جنبش شاعران و گویندگان شیعی که تحسین برانگیز و چشم‏گیر است، در ادبیات فارسی پیش آمد و شاعرانی علم شدند که بنابر قول «قاضی نورالله شوشتری‏» در کتاب مجالس المؤمنیین:

«طبع آنان را در دارالملک بقا، به مداحی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و آل او علیهم‏السلام نوشته بودند».

در میان منظومه‏های فارسی بسیاری که بین این دو قرن سروده شده، شرح داستانها، وقایع و مدائح ائمه ‏علیهم‏السلام هم آمده است.

در این دوره مولانا حسن بن محمود کاشانی آملی و سه شاعر دیگر به نامهای «نصرت بن محمد علوی رازی، حمزه کوچک ورامینی و شهاب سمنانی‏» که متاسفانه گمنام مانده‏اند، در نهضت‏شیعی شعر فارسی شرکت داشته‏اند.

مولانا حسن کاشانی آملی، در اصل از مردم کاشان بوده است، اما چون در آمل مازندران ساکن گردیده بود، به آملی نیز شهرت یافته است، وی از ستایش شهریاران و بزرگان روزگار دوری جست و چون مذهب شیعه داشت، بیشتر اشعارش از جمله یک ترکیب‏بند هفت‏بندی، در مناقب معصومان به ویژه حضرت علی‏علیه السلام است، به موجب روایت دولتشاه سمرقندی در تذکرة ‏الشعراء، در یک سفر که به زیارت کعبه رفته است، به هنگام بازگشت، به نجف اشرف وارد شده و به هنگام زیارت مرقد حضرت علی‏علیه السلام قصائدی در ستایش آن امام سروده است. بعضی از اشعار مذهبی حسن کاشانی در کتاب مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری آمده است.

مولانا حسن کاشانی آملی که در عهد سلطنت الجایتو (سلطان محمد خدابنده بین سالهای 703 تا 716 هجری قمری) می‏زیسته، در جوانی وفات یافته و در جانب قبله سلطانیه مدفون شده است.

گفتنی است که نهضت ‏شیعه در شعر فارسی، در سده‏های چهارم تا ششم، به شیوه‏ای که شاعران از وقایع تاریخی و نمایه‏های مذهب شیعه بهره برده‏اند، شروع شد و در سده هفتم و هشتم به اوج خود رسید و در قرن نهم هجری، شاعران غیر شیعه را نیز تحت تاثیر قرار داد، تا آنگاه که صفویان پا به عرصه تاریخ ایران گذاردند و شعر فارسی را خدمتگزار مصادیق و مفاهیم بلند مذهبی ساختند.

چنانچه در قبل هم رثای مذهبی نسبت‏به دیگر مسائل شعری از موضوعاتی است که هنوز بیش از شش،هفت ‏سده از پیدا آمدن و چهار، پنج‏سده از تداول و رواج آن نمی‏گذرد، و این نوع سخن‏پردازی هم اختصاص به شیعیان دارد.

قدیمی‌‏ترین مراثی مذهبی را پس از کسائی، سنائی و قوامی رازی، باید در اشعار شاعر عارف نامدار نیمه دوم سده هفتم و سرآغاز سده هشتم هجری، «سیف الدین فرغانی متوفی حدود سال 705 هجری قمری‏» یافت که در ذیل چند بیت آن ارائه می‏‏گردد:

ای قوم، در این عزا بگریید

بر کشته کربلا بگریید

با این دل مرده، خنده

تا چند امروز در این عزا بگریید

فرزند رسول را بکشتند

از بهر خدای را بگریید

از خون جگر سرشک سازید

بهر دل مصطفی بگریید

وز معدن دل به اشک

چون در بر گوهر مرتضی بگریید

با نعمت عافیت‏به صد چشم

بر اهل چنین بلا بگریید

دل خسته ماتم حسینید ای

خسته‏دلان، هلا بگریید

در ماتم او خمش مباشید

یا نعره زنید یا بگریید

تا روح که متصل به جسم است

از تن نشود جدا، بگریید

فعالیت و ترویج‏ شیعیان در ایام سوگواری و ساختن و خواندن اشعاری در مرثیه امامان و شهیدان در این دوره نیز در اوج خود برقرار بود و از نمونه‏های خوب این‏گونه اشعار، همان قصیده یاد شده است که برای شهید کربلا سروده شده است.

به طور مسلم مراد سیف فرغانی از این قصیده، خوانده شدن آن در مجالس سوگواری محرم و به گریه افکندن شنوندگان و به ندبه واداشتن آنان و اظهار تاسف و حزن بر شهادت حضرت امام حسین‏علیه السلام بوده است.

از انواع دیگر شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم، اشعار دینی است که سرودن آنها در میان شاعران اعم از شیعه و سنی، هر دو متداول بوده است. چرا که پس از انقراض خلافت‏بنی‏عباس و ظهور قدرت و سلطه مغولان به تدریج تعصبات خونین در میان تشیع و تسنن کاهش یافت و اختلافات دیگر فرقه‏ای، آن‏گونه که در عهد بنی‏عباس برمی‏خاست نبود، این بود که به مرور زمان، این دو گروه به هم نزدیک شدند.

از طرفی توجه خانان مغول به شیعه و عوامل دیگر مانند ظهور سربداران، از تعصبات شدید این دو گروه کاست و طرفین راه اعتدال پیش گرفتند، آثار این اعتدال در اشعار و گفتار شعرا و نویسندگان آن دوره به خوبی آشکار است و در این عهد، بسیاری از شعرای اهل سنت، مانند شعرای متعصب شیعه مدح اهل بیت و ائمه هدی‏علیهم‏السلام را نیز در سروده‏های خود آورده‏اند.

در بین سرایندگان مسلمان، این موضوع بیشتر در ذکر مناقب اهل بیت‏علیهم‏السلام و یا مراثی آنان است، که هم از آغاز این دوره شروع به شیوع و رواج کرد.

این نکته را باید یادآور شد که در قرن هفتم و هشتم هجری، هم‏چنان که پیش از این گفته‏ایم، احترام وافی نسبت‏به معصومین‏علیهم‏السلام در میان علما و نویسندگان و شاعران سنی مذهب خیلی بیشتر از دوره‏های پیشین و حتی در بعضی موارد به وضع بی‏سابقه‏ای معمول شد و این گروه، منقبت و مدح و رثای اهل بیت را پیشه خود کردند و این خود یکی از نتایج مثبت انقراض خلافت عباسی می‏باشد، که موجب پیشرفتهای سیاسی و اجتماعی شیعه گردید، چرا که از زمان پادشاهی هلاکوخان مغول، شیعیان برای خود، در صدد به دست آوردن قدرت و سیادت سیاسی مذهبی بودند.

نتیجه آن است که عده‏ای از شاعران این عهد اعم از آن که شیعه باشند یا سنی اکثر آنان دارای مراثی برای اهل بیت‏علیهم‏السلام هستند، مانند سیف الدین فرغانی که قسمتی از قصیده او را خواندیم، سنی حنفی بوده است.

از شاعرانی که در قرن‏های هفتم و هشتم هجری قمری در ذکر مناقب پیامبر و خاندان اوعلیهم‏السلام یا در رثاء آنان اشعاری سروده‏اند، می‏توان از:

«امامی هروی; فخرالدین عراقی; سیف الدین فرغانی; سلمان ساوجی; خواجوی کرمانی; سعید هروی; ابن نصوح; حسن متکلم; حسن کاشانی آملی; معینی جوینی; باباافضل کاشانی; عطار نیشابوری; شمس طبی; جلال الدین محمد مولوی; سعدی شیرازی; سلطان ولد(فرزند مولوی); اوحدی مراغه‏ای اصفهانی; ابن یمین; ناصر بخارائی; لطف‏الله نیشابوری‏و بسیاری دیگر نام برد. که ضمن آثار آنان، قصائدی در ذکر مناقب یا مراثی اهل بیت‏علیهم‏السلام دیده می‏شود و حتی بعضی از آنان مانند حسن کاشانی آملی (که ذکر او قبلا گذشت) تنها به مدح و منقبت پیامبر صلی الله علیه وآله و خاندانش‏علیهم‏السلام زبان گشوده‏اند و پیداست که در قرن نهم و دهم به تدریج ‏بر شمار این‏گونه اشعار افزوده شده است و چنانکه در مقالات بعدی اشاره خواهد شد خواهیم دید که نظم منظومه‏های طولانی هم، به وسیله شاعران این دوره آغاز گردیده است.

منبع : دانشنامه های حوزه علمیه