تبیان، دستیار زندگی
دل آسمان خون چکان شد از این غم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مران کاروان یک دم بمان

کاروان

فرصت بدرود

شعر زیر را با صدای محمد اصفهانی از اینجا گوش کنید

دل آسمان خون چکان شد از این غم

زمین یک سر آتش فشان شد از این غم

نه فرصت که پیراهن تو ببویم

نه مرهم که بر دل گذارم

نه مهلت که در ماتم تو بمویم

نه رخصت که شیون برآرم

ببین پشت سر مانده برجا ، خیمه ها همه خاکستر و خون

ببین پیش رو مانده تنها ، کاروان اسیران محزون

مران کاروان یک دم بمان ، دیگر مزن زنگ عزا را

که گم کرده ام در دشت غم آیینه خون خدا را

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.