تبیان، دستیار زندگی
سیف اگرچه اهل سنت‏بوده، اما ارادت و علاقه فراوانى به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشته است. او از زمره قدیم‏ترین سخنورانى است كه درباره حضرت اباعبدالله‏الحسین(ع) مرثیه‏سروده است...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشورا در آیینه شعر سیف الدین فراغانی

گریه

سیف الدین فرغانى (وفات 710 هجرى)

سیف الدین از شاعران توانا و سخنوران استادقرن هفتم هجرى است. اصل او از فرغانه ماوراء النهر بوده ولى در ابتداى عمر به‏شهر «آقسرا» در نزدیكى قونیه از بلاد آسیاى صغیر رفته و در آنجا ساكن گردیده‏است.

سیف از معاصران سعدى و با او مكاتبه و مشاعره داشته است. سیف‏الدین با توجه به‏مرتبه بلند خود در شعر و ادب و عرفان، به سبب انقطاع از مردم و گوشه‏گیرى ازدونان و امتناع از مدح امراى ظالم و فاسد زمان در شهر كوچك «آقسرا» (كه بعداز مرگ وى نیز مركزیت مهمى نیافت) زیست و در همانجا نیز به گمنامى درگذشت.

سیف مكررا شاعران عصر خود را از مدح سفلگان مغول برحذر داشته و گفته است:

از ثناى امرا، نیك نگهدار زبان گرچه رنگین سخنى، نقش مكن دیوارى ظالمى را كه‏همه ساله بود كارش فسق به طمع نام منه، عادل و نیكوكارى هركه را زین امرا مدح‏كنى، ظلم بود خاصه امروز كه از عدل نماند آثارى

اما در عوض آنان را به غزل‏سرائى‏و سرودن اشعار موعظه و پند تشویق كرده است.

از سیف به خاطر آنچه كه در بالا گذشت، در هیچ یك از تذكره‏ها نام و نشانى نیست،در كتابهاى عرفانى هم نامى از او قید نشده است.

علت دیگر گمنامى سیف در تایخ ادب فارسى، آن است كه سیف پس از مهاجرت از ایران‏و اقامت در بلاد روم، دیگر به وطن مراجعت ننموده، و درست در ایامى درگذشت كه‏آسیاى صغیر در زیر سیطره ایلخانان و بیدادگران مغول، جولانگاه فقر و پریشانى وبى‏سامانى گردیده و ارتباط بلاد دیگر با ایران (كه در اوائل قرن هفتم قوت بسیارداشت) به ضعف گرائیده بود.

سیف اگرچه اهل سنت‏بوده، اما ارادت و علاقه فراوانى به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشته است.

او از زمره قدیم‏ترین سخنورانى است كه درباره حضرت اباعبدالله‏الحسین(ع) مرثیه‏سروده است.

از اشعار اوست، در داشتن حب على(ع):

معاویه ز براى یزید همچون سگ

گرفت تخت‏خلافت، چو شیر یزدان مرد

...چنانكه در بالا گذشت، سیف از قدیم‏ترین مرثیه‏سرایان‏ایران است، در مرثیه زیر، سیف كه با دیدى اخلاقى و نصیحت‏گرایانه به حادثه كربلاپرداخته است، مردم را به اقامه مراسم تعزیت «كشته كربلا» و «گوهر مرتضى‏» و«فرزند رسول‏» و زارى نمودن، دعوت كرده و گریه و ندبه را در این عزا، موجب‏نزول «غیث رحمت‏» و شستشوى غبار كدورت از دل دانسته است، آنجا كه گوید:

اى قوم، در این عزا بگریید

بر كشته كربلا بگریید

با این دل مرده خنده تاچند

امروز در این عزا بگریید

فرزند رسول را بكشتند

از بهر خداى را بگریید

از خون‏جگر سرشك سازید

بهر دل مصطفى بگریید

وز معدن دل به اشك چون در

بر گوهر مرتضابگریید

با نعمت عافیت‏به صد چشم

بر اهل چنین بلا بگریید

دل خسته ماتم حسینید

اى‏خسته‏دلان هلا بگریید

در ماتم او خمش مباشید

یا نعره زنید یا بگریید

تا روح كه متصل‏به جسم است

از تن نشود جدا بگریید

در گریه سخن نكو نیاید

من مى‏گویم، شما بگریید

بر دنیاى كم بقا بخندید

بر عالم پر عنا بگریید

بسیار در او نمى‏توان بود

بر اندكى‏بقا بگریید

بر جور و جفاى آن جماعت

یكدم ز سر صفا بگریید

اشك از پى چیست؟تابریزید

چشم از پى چیست؟ تا بگریید

در گریه به صد زبان بنالید

در پرده به صد نوابگریید

نسیان گنه صواب نبود

كردید بسى خطا، بگریید

وز بهر نزول غیث رحمت

چون ابر،گه دعا بگریید (1)

پی نوشت :

دیوان سیف الدین فرغانى، به كوشش ذبیح الله صفا، ج‏1، تهران، 1341، ص 176 و 177

منبع:

محمد قاسم هاشمى، فصلنامه مكتب اسلام>شماره 8

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.