تبیان، دستیار زندگی
تنها، و روی ساحل، مردی به راه می‌گذرد. نزدیك پای او دریا، همه صدا. شب، گیج در تلاطم امواج. باد هراس پیكر رو می‌كند به ساحل و در چشم‌های مرد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دریا و مرد

شقایق، دشت ، منظره

تنها، و روی ساحل،

مردی به راه می‌گذرد.

نزدیك پای او

دریا، همه صدا.

شب، گیج در تلاطم امواج.

باد هراس پیكر

رو می‌كند به ساحل و در چشم‌های مرد

نقش خطر را پر رنگ می‌كند.

انگار

هی می‌زند كه: مرد! كجا می‌روی، كجا؟

و مرد می‌رود به ره خویش.

و باد سرگران

هی می‌زند دوباره: كجا می‌روی؟

و مرد می‌رود.

و باد همچنان...

امواج، بی امان،

از راه می‌رسند

لبریز از غرور تهاجم.

موجی پر از نهیب

ره می‌كشد به ساحل و می‌بلعد

یك سایه را كه برده شب از پیكرش شكیب.

دریا، همه صدا.

شب، گیج در تلاطم امواج.

باد هراس پیكر

رو می‌كند به ساحل و ...