سكوت، بند گسسته است. كنار دره، درخت شكوه پیكر بیدی. در آسمان شفق رنگ عبور ابر سپیدی. نسیم در رگ هر برگ میدود خاموش...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1386/10/11
دره ی خاموش
سكوت، بند گسسته است.
كنار دره، درخت شكوه پیكر بیدی.
در آسمان شفق رنگ
عبور ابر سپیدی.
نسیم در رگ هر برگ میدود خاموش.
نشسته در پس هر صخره وحشتی به کمین
كشیده از پس یك سنگ سوسماری سر.
ز خوف دره ی خاموش.
نهفته جنبش پیكر.
به راه مینگرد سرد، خشك، تلخ، غمین.
چو مار روی تن كوه میخزد راهی،
به راه، رهگذری.
خیال دره و تنهایی
دوانده در رگ او ترس.
كشیده چشم به هر گوشه نقش چشمه ی وهم:
ز هر شكاف تن كوه
خزیده بیرون ماری.
به خشم از پس هر سنگ
كشیده خنجر خاری.
غروب پر زده از كوه .
به چشم گم شده تصویر راه و رهگذار.
غمی بزرگ پر از وهم
به صخره سار نشسته است.
درون دره ی تاریك
سكوت، بند گسسته است.