در دور دست قویی پریده بی گاه از خواب شوید غبار نیل ز بال و پر سپید. لبهای جویبار ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1386/10/11
سپیده
در دور دست
قویی پریده بی گاه از خواب
شوید غبار نیل ز بال و پر سپید.
لبهای جویبار
لبریز موج زمزمه در بستر سپید
در هم دویده سایه و روشن.
لغزان میان خرمن دوده
شبتاب میفروزد در آذر سپید.
همپای رقص نازك نیزار
مرداب میگشاید چشم تر سپید.
خطی ز نور روی سیاهی است:
گویی بر آبنوس درخشد زر سپید
دیوار سایهها شده ویران.
دست نگاه در افق دور
كاخی بلند ساخته با مرمر سپید.