تبیان، دستیار زندگی
درها به طنین‌های تو وا كردم. هر تكه نگاهم را جایی افكندم، پر كردم هستی ز نگاه. بر لب مردابی، پاره ی لبخند تو بر روی لجن دیدم، رفتم ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

و شكستم، و دویدم، و فتادم

گل، زرشکی

درها به طنین‌های تو وا كردم.

هر تكه نگاهم را جایی افكندم، پر كردم هستی ز نگاه.

بر لب مردابی، پاره ی لبخند تو بر روی لجن دیدم، رفتم

به نماز.

در بن خاری ، یاد تو پنهان بود، برچیدم، پاشیدم به

جهان.

بر سیم درختان زدم آهنگ ز خود روییدن، و به خود

گستردن.

و شیاریدم شب یكدست نیایش، افشاندم دانه ی راز.

و شكستم آویز فریب.

و دویدم تا هیچ. و دویدم تا چهره ی مرگ، تا هسته ی هوش.

و فتادم بر صخره ی درد. از شبنم دیدار تو تر شد انگشتم،

لرزیدم.

وزشی می‌رفت از دامنه‌ای، گامی همره او رفتم.

ته تاریكی، تكه خورشیدی دیدم، خوردم، و ز خود رفتم،

و رها بودم.