تبیان، دستیار زندگی
تاریكی، پیچك ‌وار، به چپرها پیچید، به حناها،افراها. و هنوز، ما در كشت، در كف داس. ما ماندیم، تا رشته ی شب از گرد چپرها وا شد، فردا ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنگامی

گل ، گل سفید

تاریكی، پیچك ‌وار، به چپرها پیچید، به حناها،افراها.

و هنوز، ما در كشت، در كف داس.

ما ماندیم، تا رشته ی شب از گرد چپرها وا شد، فردا

شد.

روز آمد و رفت.

تاریكی ، پیچک وار، به چپرها پیچید، به حناها،افراها.

و هنوز، یك خوشه ی كشت، در خور چیدن نه، یاد رسیدن نه.

و هزاران روز، و هزاران بار

تاریكی، پیچک وار، به چپرها پیچید، به حناها،افراها.

پایان شبی، ما در خواب، یك خوشه رسید، مرغی چید.

آواز پرش بیداری ما: ساقه ی لرزان پیام.