تبیان، دستیار زندگی
من سازم: بندی آوازم. بر گیرم ، بنوازم. بر تارم زخمه ی «لا» می زن، راه فنا می زن من دودم. می پیچم، می لغزم، نابودم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شورم را

گل ارکیده

من سازم: بندی آوازم. بر گیرم ، بنوازم. بر تارم زخمه ی

«لا» می زن، راه فنا می زن

من دودم. می پیچم، می لغزم، نابودم.

می سوزم، می سوزم: فانوس تمنایم. گل کن تو مرا، و درآ.

آیینه شدم،از روشن و از سایه بری بودم. دیو و پری آمد،

دیو و پری بودم. در بی خبری بودم.

قرآن بالای سرم، بالش من انجیل،

بستر من تورات، و زبر پوشم اوستا، می بینم خواب

بودایی در نیلوفر آب.

هرجا گل های نیایش رست، من چیدم. دسته گلی دارم،

محراب تودور از دست: او بالا، من در پست.

خوشبو سخنم، نی؟ باد «بیا» می‌بردم، بی توشه شدم در

كوه «كجا» گل چیدم، گل خوردم.

در رگها همهمه‌ای دارم، از چشمه ی خود آبم زن، آبم زن. و

به من یك قطره گوارا كن، شورم را زیبا كن.

باد انگیز، درهای سخن بشكن، جا پای خدا می‌روب. هم

دود «چرا» می‌بر، هم موج «من» و «ما» و «شما» می‌بر.

ز شبنم تا لاله بیرنگی پل بنشان ، زین رؤیا در چشمم

گل بنشان، گل بنشان.