مرغ مهتاب میخواند. ابری در اتاقم میگرید. گلهای چشم پشیمانی میشکفد. در تابوت پنجرهام پیکر مشرق میلولد.
مغرب جان میکند، میمیرد....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1386/10/11
خواب تلخ
مرغ مهتاب
میخواند.
ابری در اتاقم میگرید.
گلهای چشم پشیمانی میشکفد.
در تابوت پنجرهام پیکر مشرق میلولد.
مغرب جان میکند،
میمیرد.
گیاه نارنجی خورشید
در مرداب اتاقم میروید کم کم
بیدارم
نپنداریدم در خواب
سایه ی شاخهای بشکسته
آهسته خوابم کرد.
اکنون دارم می شنوم
آهنگ مرغ مهتاب
و گلهای چشم پشیمانی را پرپر میکنم.