به سراغ من اگر میآیید، پشت هیچستانم. پشت هیچستان جایی است. پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
كه خبر میآرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاك...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1386/10/11
واحهای در لحظه
به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
كه خبر میآرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاك.
روی شنها هم، نقشهای سم اسبان
سواران ظریفی است كه صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن ِ برگی بدود،
زنگ ِ باران به صدا میآید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا كه ترك بردارد
چینی نازك تنهایی من.