تبیان، دستیار زندگی
به سراغ من اگر می‌آیید، پشت هیچستانم. پشت هیچستان جایی است. پشت هیچستان رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است كه خبر می‌آرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاك...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واحه‌ای در لحظه

گل سفید ، سبزه

به سراغ من اگر می‌آیید،

پشت هیچستانم.

پشت هیچستان جایی است.

پشت هیچستان رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است

كه خبر می‌آرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاك.

روی شن‌ها هم، نقش‌های سم اسبان

سواران ظریفی است كه صبح

به سر تپه ی معراج شقایق رفتند.

پشت هیچستان چتر خواهش باز است:

تا نسیم عطشی در بن ِ برگی بدود،

زنگ ِ باران به صدا می‌آید.

آدم اینجا تنهاست

و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.

به سراغ من اگر می‌آیید

نرم و آهسته بیایید، مبادا كه ترك بردارد

چینی نازك تنهایی من.