بی من مرو
(حضرت علی اکبر علیه السلام)
ای مرا آشفته کرده حال تو دیده و جان و دلم دنبال تو
عزم وصل حق تعالی کردهای ترک جان یا ترک بابا کردهای
روح من با این شتاب از تن مرو ای تمام عمر من بی من مرو
کم ز هجر خویش قلبم چاک کن باز گرد از دیده اشکم پاک کن
راه غم بر قلب تنگم باز شد غربتم با رفتنت آغاز شد
ای دل صد پارهام پیراهنت اشک ثارالله وقف دامنت
میروی این قوم سنگت میزنند گرگهای کوفه چنگت میزنند
صبر کن بابا تماشایت کنم سِیر حسن و قدّ و بالایت کنم
بعدِ عمری حاصل من داغ توست جان بابا قاتل من داغ توست
عهد من با دوست عهدی محکم است هر چه بینم داغ در این ره کم است
عهد بستم تا که قربانت کنم غرق خون تقدیم جانانت کنم
عهد بستم تا که در راه خدا عضو عضوت را کنند از هم جدا
زخم تو مشکل گشایی میکند مرگ از تو دلربایی میکند
من خلیل الله، تو اسماعیل من داغ تو تسبیح من تهلیل من
جسم مجروحت گلستان من است فرق خونین تو قرآن من است
خون گلاب و خاک صحرا مُشک توست آبروی من دهان خشک توست
زخم ما را خنده بر شمشیرهاست چشم ما چشم انتظار تیرهاست
گرچه خشک از تشنگی لبهای توست رو که جدم مصطفی سقای توست
ما به راه دوست هستی باختیم بعد از آن در قلب دشمن تاختیم
"غلامرضا سازگار"