مادر ، کیمیای هستی
مادر ، ای گوهر هستی ، در وصفت چه بگویم ، که هر چه بگویم ، حقت ادا نمی شود .
تویی که از نامت طراوت می تراود و آهنگ پیامت ، امید فرداها را به جان می نشاند .
تو آیه شور و صداقتی ، هر واژه کلام تو سرشار از عشق و مهربانیست .
آرام جان ؛
هُرم نفست ، شور انگیز است و با تو همه منظره ها روح افزاست .
تو روح جویبار و سرسبزی بهار عمر منی . دست نوازشگرت به من جان می دهد و نگاه مهربانت به چشمانم نور وروشنی می بخشد .
تو آن ساقی چشمه مهری ، که عشقت را خالصانه اهدا می کنی و جانت را فدا می نمایی .
مادر در ظلمت این دیار خاموش ، روشنی وجود تو ، هدایتگر راه من است و در کوچه های تنگ و باریک زندگی با فراز و فرودهایش ، تویی که مرا به مقصد می رسانی .
ای جان دل ؛ قامتت همیشه راست باد .