تبیان، دستیار زندگی
نیره اعظم نواب احتشام رضوی با ذکر خاطراتی از همسر شهید خود می‌گوید:"روز 27 دی ماه سال 1334 مصادف با ایام فاطمیه بود. آقا نزدیك به دو ماه بود كه از این زندان به آن زندان می‌شدند و من 40 شب ختم می‌گرفتم و متوسل می‌شدم برای آزادی آقا. درست شب چهلم بود كه آقا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید نواب صفوی به روایت همسر

شهید نواب صفوی

سراسر زندگی من با او درس ایثار و پایداری بود

«نیره اعظم نواب احتشام رضوی»همسر شهید نواب صفوی از جمله زنان ایثارگر شاخصی است كه امسال در هفتمین همایش آیه‌های ایثار و تلاش تقدیر می‌شود.

نیره اعظم نواب احتشام رضوی با ذکر خاطراتی از همسر شهید خود می‌گوید:"روز 27 دی ماه سال 1334 مصادف با ایام فاطمیه بود. آقا نزدیك به دو ماه بود كه از این زندان به آن زندان می‌شدند و من 40 شب ختم می‌گرفتم و متوسل می‌شدم برای آزادی آقا. درست شب چهلم بود كه آقا و یارانشان را تیرباران كردند. سحرگاه روز 27 بود كه یكی از همسران شهید به منزل ما آمد و خبر شهادت آقای نواب را به من داد. سه نفر دیگر با آقا تیرباران شدند: شهیدان واحدی، طهماسبی و ذوالقدر".

وی از عاشورایی كه زینب‌وار برای بازپس گرفتن پیكر همسرش برپا كرده با حرارت سخن می‌گوید:بعد از ظهر همان روزی كه خبر شهادت را شنیدم، بعد از اینكه كمی به خودم مسلط شدم، رفتم برای گرفتن پیكر همسرم ولی به من گفتند كه همه اجساد خاك شده‌اند. من می‌خواستم با نشان دادن پیكرهای غرق به خون شهدا به مردم انقلابی برپا كنم؛ بنابراین كوتاه نیامدم و به اتفاق عده‌ای از خانم‌های فدائیان اسلام به منطقه مسگرآباد كه اجساد دفن شده بودند، رفتیم. با اینكه حكومت نظامی بود و تجمع بیش از 3 نفر ممنوع؛ مردم از شهرستان‌های اطراف به آنجا آمدند و كم كم شلوغ شد. من در صف جلو نشسته و آرام آرام می‌گریستم. افسری جلو آمد و با لحن بی‌ادبانه ای گفت: "بلند شو! نمی‌خواهد گریه كنی." من ناگهان متحول شدم. ایستادم و فریاد زدم: "آری. خاندان آل محمد (ص) را بنی‌امیه همین گونه تسلیت دادند. ای یزید! چه خوب ثابت كردی كه از چه نسبی هستی و ..." یكی یكی مفاسد حكومت و مملكت و اهداف نواب را می‌گفتم. فضا را سكوت محض دربرگرفته بود. همه و حتی ماموران حكومتی گوش می دادند و از گفتار من تعجب می‌کردند و گاهی هم گریه می‌كردند".

او در ادامه گفت‌وگو از عشق به همسر و شهادت در جوار او گفت، اینكه حدود 2 ساعت همانند زینب پیام شهیدان را فریاد زده و از خدا می‌خواسته كه او را در همان لحظه به رگبار ببندند و بر سر مزار نواب به شهادت برسد.

"بعد از آن ماجرا مجله ها نوشتند روح نواب در زنش حلول كرده است. یكی از افسران كه با پدرم دوست بود به او گفته بود كه حكومتی‌ها قصد جان مرا كرده‌اند به همین خاطر مدتی كمتر بیرون می رفتم و همین دوری از مزار همسر بسیار مرا آزار می داد".

می‌گوید: در زمان شهادت نواب صفوی 22 ساله بوده، 3 فرزند داشته و از 8 سال زندگی مشترك، شهید بیشتر در سفر یا زندان بوده است.

شهید نواب صفوی

"آقا یك انسانی برای خدا بود. به شهید نواب صفوی پیشنهاد وزارت و سفارت دادند اما او گفت به پسر پهلوی بگویید زرق و برق دنیا مرا فریب نمی‌دهد. در آن زمان قدرت در دستان دست نشانده‌های شاه بود. صف مسلمین نیز ضعیف نبود. آمریكا و انگلیس و روسیه با آقای نواب مخالف بودند و بالاخره آمریكا صراحتاً دستور كشتن وی را صادر كرد. در آن دو ماهی هم كه شهید و همراهانش را از ما پنهان می كردند، در جراید مطالبی به دروغ می نوشتند و سر مردم را گرم می‌كردند، اما مردم فهیم ما هم آگاه بودند و با شهادت آنان پرده‌ها كنار زده شد".

با این همه عشق و علاقه تنها چیزی كه در قلب او بوده و هست و باعث شده بعد از شنیدن خبر شهادت همسر در بهار جوانی همچون كوهی استوار پابرجا بماند امید به خدا، صبر و بردباری، اعتقاد و تقوی، خوشبین بودن به آینده و ... بوده است.

"هرگز فكر نمی‌كردم آینده سختی در پیش رو داشته باشم. با امید و اعتقاد زندگی را سپری كردم. فرزندانمان با آموختن صبر و مناعت طبع به آنها پرورش دادم و به طور مداوم بزرگی پدرشان را برایشان تعریف می كردم. مشكلات دنیوی همیشه برای من به راحتی حل می‌شوند و هرگز حسرت ظواهر دنیا را نخورده‌ام".

او از عشق به همسر سادات خود و خاطراتی كه با او دارد می‌گوید: "همیشه می‌دانستم از جانب اجداد بزرگوار سادات توجهات خاصی به ایشان می‌شود. در آن زمان، ما منزل كوچكی با 4 اتاق داشتیم. یك شب وقتی آخر شب شد و همه خوابیدند، هرچه منتظر آقا شدم نیامدند. همه جا را سركشی كردم. به حیاط رفتم ولی آنجا هم نبودند. آهسته به پشت بام رفتم. دیدم ایشان مشغول نمازند، سر به سجده گذاشته و گریان و نالان با خدای خوند نیایش می‌كنند. در تاریكی ایستادم و نفس را در سینه حبس كردم تا متوجه حضور من نشوند و به آرامی شروع به گریه كردم. در دل می‌گفتم خدایا! تو می دانی این مرد چقدر عاشق توست، به او در گام برداشتن در راه حق یاری برسان. وقتی نمازشان تمام شد بدون اینكه برگردند به من گفتند چرا آمدی بالا؟ آقا نمی‌خواست كسی حال و هوای ایشان را در زمان عبادت با خدا ببینند كه ریا نشود. وقتی به اتاق خود برگشتیم با خنده به ایشان گفتم مرا نكوهش نكنید كه ثواب نمازتان كم نشود. تمام لحظات زندگی كوتاه من با شهید صفوی پر از خاطره، بركت، عاطفه، عشق و درس ایثار و پایداری بود".

او با نگرانی در مورد زندگی و مسائل معیشتی خانواده شهدا و جانبازان در جامعه سخن می‌گوید: "مشكلات مادی مشكلات مهمی هستند، حضرت علی (ع) می‌فرماید: آن طرف فقر، كفر است. اگر كسی از لحاظ مادیات در تنگنا باشد جایی برای مطالعه و دنبال راه حق رفتن برای او باقی نمی ماند. برای برطرف كردن این مشكل هم باید كارهای فرهنگی صورت گیرد. یك ایثارگر و جانباز زمانی كه در سلامت روحی و جسمی بوده به میدان جنگ رفته و حالا به كمك مادی و معنوی من و شما نیاز دارد. باید به این افراد بها داد باید برای رفع مشكلات آنها همه جامعه بسیج شوند. گاهی ضوابط و قوانین اداری نمی‌تواند شرایط این‌گونه خانواده‌ها را به خوبی تشخیص دهد، امیدوارم مسؤولان به این مسئله توجه بیشتری بكنند و گام‌های قوی تری در راه فراهم كردن یك رفاه نسبی برای خانواده های ایثارگر بردارند.من از مسؤولان می خواهم كه با چشمی باز به این ملت و مردم خدمت كنند و مواظب دشمنانی كه در همه صفوف رخنه می‌كنند، باشند".

او در خصوص تجلیل از بانوان ایثارگر می‌گوید: "انجام دنیا كار بسیار مهم و لازم است. وجود این گوهرهای نایاب را باید به جامعه متذكر شد. شكر نعمت نعمتت افزون كند، كفر نعمت از كفت بیرون كند. اگر به این زنان استوار بها داده شود، گاهی از طریق رسانه‌های گروهی و یا دستگاههای مربوط از آنها تجلیل شود، خواهی ، نخواهی اثر مطلوب و زیبای در جامعه خواهد داشت، چرا كه بیشتر این زنان همسران شهیدانی هستند كه چند فرزند از خود به جای گذاشته‌اند. این زنان وظیفه تربیت و مراقبت از این فرزندان را برعهده دارند. آنها باید مواظب چگونگی رشد و پرورش این یادگارهای عزیز باشند.

باید نسلی سالم و عاری از هرگونه گناه و كج‌روی تحویل اجتماع دهند، اما بزرگ كردن فرزندانی كه برای همه عمر از نعمت دیدن پدر محروم اند كار آسانی نیست و به تنهایی و بدون یاری نمی توان این مهم را به خوبی انجام داد".

او معتقد است: "مردها از دامان زنان است كه به اوج كمال و معرفت می‌رسند، هر زنی بسته به موقعیت زمانی، مكانی، اصالت و فرهنگ خاص خود و با شیره وجود خود فرزندانش را می‌پروراند، چه در زمان انقلاب و چه در زمان زنان همسران و فرزندان خود را برای شركت در راهپیمایی‌ها، اجتماعات و یا حضور در جبهه برای حفظ اسلام، دین و وطن ترغیب و تشویق می كردند".

او حضرت فاطمه (س) را مثال می‌زند كه در سخت‌ترین شرایط زمانی و مكانی با حضرت امیرالمومنین (ع) زندگی كردند و در اضطراب و نگرانی 4 فرزند به جامعه بشریت عنایت كردند كه بی‌نظیرترین فرزندان در جامعه اسلام هستند.

وی با گوشزد كردن جفای زمانه به زنان ایثارگر داستانی را روایت می كند: "در نقل ها داریم كه زنی نزد معاویه می رود و از او مالیات‌های زیادی را كه از وی گرفته‌اند، مسترد می‌کند، معاویه به او می گوید آیا تو "سوده" همان زنی هستی كه در جنگ صفین با خواندن شعری لشگر حضرت علی (ع) را به میدان نبرد بازگردانده و باعث پیروزی آنها شدی؟ وقتی جواب مثبت را از زن می‌شنود، دستور می‌دهد گردن زن را بزنند كه زن گریه می‌كند. معاویه به او می‌گوید: آیا از مرگ ترسیده ای؟ سوده در جواب می گوید: به خدا سوگند كه با رفتن علی عدالت هم در خاك مدفون شد. معاویه شرمنده شده و مالیات را به زن باز می‌گرداند. ما از این زنان هم در صدر اسلام و هم در زمان حال كم نداریم، فقط باید متوجه آنها بود".

او در پایان می‌گوید: "من خیلی از بانوان عالی‌رتبه را دیده‌ام كه با تزكیه نفس و با عشق و علاقه مشغول پرستاری از همسران جانبازشان هستند و یا با ایثار و از خودگذشتگی مشغول رورش فرزندان شهدا هستند، البته خداوند پاداش نیكویی آنها را می‌هد ولی وای از زمانی كه به خاطر بی‌وفایی مردم و جامعه در حزن و اندوهی درونی فرو روند، كه در این تنگنا كسی جز خداوند متعال درون آنها را نمی‌فهمد. از خدا می‌خواهم كه به همه مردم و مسؤ‌ولان كمك كند تا حداقل با این ایثارگران با انسانیت رفتار كنند. رفتار افراد یك جامعه اسلامی نسبت به یكدیگر باید خوشایند و سرشار از محبت و گذشت باشد ..."

او پر از حرف و خاطره است، او به تنهایی یك دنیا تجربه است. قرار است از وی در روز 17 شهریور جاری در هفتمین همایش آیه‌های ایثار و تلاش تقدیر شود.

منبع: ایسنا