تبیان، دستیار زندگی
ی استیو جابز سازنده اپل مقدمه استیو جابز ( STEVE JOBS ) درسال 1955 در لس‌آنجلس متولد شد. پدرش مكانیك و مادرش حسابدار بود. به‌دلیل نقل مكان خانواده و حضور در منطقه «دره سیلیكون» به شركت هیولت - پكارد ( HP ) رفت و آمـــد می كرد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با معماران عصر دیجیتال
اندیشه های استیو جابز سازنده اپل

مقدمه
استیو جابز ( STEVE JOBS ) درسال 1955 در لس‌آنجلس متولد شد. پدرش مكانیك و مادرش حسابدار بود. به‌دلیل نقل مكان خانواده و حضور در منطقه «دره سیلیكون» به شركت هیولت - پكارد ( HP ) رفت و آمـــد می كرد و از حضور در سخنرانیهایی كه در آنجا انجام می‌شد، لذت می‌برد. هیولت و پكارد قهرمانان او محسوب می شدند. در آنجا با استیو وزناك آشنا شد و سپس به استخدام HP درآمد.
در سال 1972 به دانشگاه رفت اما به‌زودی آنجا را ترك گفت و برای پاكسازی روح به هند رفت. در سال 1974 با طراحی بازیهای رایانه‌ای برای شركت آتاری پول خوبی به‌دست آورد. در این مدت چند پروژه رایانه‌ای با استیو وزناك انجام داد و سرانجام در سال 1976 با همكاری او رایانه شخصی به نام اپل تولید و شركت اپل را تاسیس كردند. مدتی بعد با عرضه اپل -2 سود بسیاری نصیب شركت شد و همه نگاهها را به دره سیلیكون و جابز و اپل متوجه كرد. این در حقیقت اولین رایانه شخصی معروف بود كه در آن از موس و كارهای گرافیكی استفاده می شد. رایانه‌ای كه امروزه میلیونها نفر از آن استفاده می كنند یعنی اپل مكینتاش. او رایانه خود را دوچرخه هوشمند قرن 21 نامید همانگونه كه این دوچرخه توانایی انسان را چندبرابر كرده است. او رایانه خود را به فولكس واگن در مقابل قطار (منظور رایانه‌های شخصی در مقابل رایانه‌های بزرگ) تشبیه می كرد كه می تواند به هرجا برود و شخص روی ماشین خود كنترل دارد. اندازه و قیمت این رایانه كوچكتر و ارزانتر بود. جابز در سال 1983 برای حرفه‌ای كردن تیم مدیریت خود، جان اسكالی مدیر فروش شركت پپسی را به‌عنوان مدیرعامل به اپل آورد و به او گفت می‌خواهی تا آخر عمر آب شیرین! بفروشی یا شانس تغییر جهان را داشته باشی. اما به‌زودی اختلاف روی داد و جنگ قدرت درگرفت و جابز با فروش سهام خود شركت را ترك كرد. جابز بلافاصله یك شركت رایانه‌ای دیگر به نام نكست( NEXT ) با هدف تولید رایانه‌های نسل جدید و عرضه ویرایشهای جدید مكینتاش تاسیس كرد كه رقیب اپل محسوب می شد اما موفق نبود و بعدها اپل آن را خرید. جابز به عرصه دیگری از صنعت رایانه وارد شد و با تاسیس شركت پیكسار ( PIXAR ) به خلق تصاویر متحرك با رایانه روی آورد و در ساخت اولین فیلم سینمایی پویانمائی با همكاری شركت والت دیسنی به نام «داستان اسباب‌بازی» شركت جست. در سال 1995 جابز مجدداً به اپل برگشت و در سال 1999 مدیریت اپل را پذیرفت در حالی كه مدیریت شركت پیكسار را نیز برعهده داشت. او اخیراً پس از دو سال كار پیاپی مدل رایانه شخصی به نام آی‌مك ( IMAC ) را به دنیای صنعت رایانه معرفی و عرضه كرده است: رایانه‌ای با طراحی بدیع متشكل از یك صفحه نمایشگر تخت و دستگـــــاه مركزی گنبدی شكل با قابلیت چند رسانه‌ای عالی. آیا این مدل نیز مانند اپل به تعبیر خود جابز «شانس تغییر دنیا» را خواهد داشت. این سوالی است كه آینده نزدیك به آن پاسخ خواهد داد.
در این مقاله، بخشی از افكار و اندیشه‌های جابز در قالب مصاحبه تنظیم وتدوین شده است. اندیشه‌های شخصیتی كه در جوانی، رمیده از دانشگاه به قصد صفای باطن به هند می رود و پس از بازگشت با تاسیس شركت اپل تیم ماهر و مستعدی را فراهم می‌آورد و با عرضه رایانه شخصی منحصر به فرد مكینتاش به تعبیر خود «رایانه را دوست داشتنی» می كند و جهان را تغییر می‌دهد.
نام شما با نام اپل گره خورده است. اپل همه چیز شماست. چطور شد به فكر ساخت و عرضه رایانه اپل افتادید؟
- استیو جابز: من در سال 1955 در آمریكا متولد شدم. 5 ساله بودم كه از سانفرانسیسكو به MOUNTAIN VIEW نقل مكان كردیم و به مهد دره سیلیكون آمدیم. اطرافمان همه مهندس بودند. اینجا واقعاً جذاب‌ترین نقطه در جهان برای رشد بود. مهندسی از شركت هیولت - پكارد همسایه ما بود و روی رادیویی كار می‌كرد كه می‌توانست با میكروفون صحبت كند و صدا پخش شود. او به من الكترونیك یاد می‌داد. ارائه اپل مكینتاش حاصل تشكیل یك هسته بود با كمتر از 100 نفر. هنوز هم شركت اپل میلیونها دستگاه از آن را می‌فروشند و با كپی‌برداریهایی كه از آن شده این عدد به صدها میلیون می رسد.

اما چرا اپل شكست خورد و شما از آن جدا شدید؟
- دلیل شكست اپل تغییر ارزشها بود. این بود كه به‌جای دیدگاه ساخت بهترین رایانه‌ها در دنیا به دیدگاه كسب درآمد صرف روی آورد و بنابراین، افراد خوب شركت را ترك كردند. به نظر من بزرگترین اشتباه اپل این نبود كه امتیاز فناوری خود را در انتهای دهه 80 فروخت یا نفروخت، بلكه طمع‌ورزی بود. یعنی از زمانی كه ارزش این شد كه «دلیل اینكه ما رایانه می‌سازیم به دست آوردن پول سرشار است» همه چیز شروع به تغییر كرد. باتغییر ارزش، افرادی كه پایبند ارزش پیشین بودند شركت را ترك كردند و آنها افراد متوسط را یكی پس از دیگری جایگزین كردند. این چیزی بود كه در اپل اتفاق افتاد و مقصر آن جان اسكالی بود.
شما در جایی اشاره داشته‌اید كه سیستم توزیع مستقیم برای فروش رایانه را اول بار شما به‌كار گرفته‌اید. چگونه؟
- اولین بار سیستم «كانال فروشندگان» ( DEALER CHANNEL ) را ما در سراسر كشور ایجاد كردیم. هدف ما آن بود كه فروشندگان اپل انبار نداشته باشند و با قراردادی با شركت پس ت فدرال، 48 ساعته رایانــــــه را تحویل می دادیم. این اساس كاری شد كه بعدها با پست الكترونیكی از سوی شركت DELL دنبال شد.
آینده صنعت رایانه و اینترنت را چگونه می‌بینید؟
- صادقانه بگویم نمی دانم، اما روند آن است كه رایانه از حالت وسیله محاسباتی به وسیله ارتباطی تغییر كرده و بیشتر نیز تغییر خواهد كرد. اینترنت بیش از آنكه افراد تصور می كنند كار انجام خواهد داد. آینده شبكه جهانی در اختیار شركتهای بزرگ است. قلب اینترنت تجارت است و قلب تجارت شركتهایی كه به مشتریان خدمات ارائه می دهند. به نظر من سوخت انفجار بعدی شبكه جهانی عبارتست از رشدنمایی( EXPONENTIAL ) حضور آن در كالاهای خانگی. البته جای كار بسیاری وجود دارد وتغییرات بسیار سریع خواهد بود. اما مشكل است بتوانیم بگوییم چگونه خواهد شد.
شما در شركت چه كاری انجام داده‌اید؟
- انسانهای برتر را گرد آورده‌ام و به كار تیمی پرداختیم. این كاری است كه من انجام داده‌ام.
انسان برتر یعنی چه
- در تجهیزات و دستگاهها فاصله بین بهترین و متوسط 20 و مثلاً 30 درصد است، یعنی مثلاً سرعت بهترین تاكسی 20 درصد از تاكسی متوسط بیشتر است و یا رایانه 30 درصد. به‌ندرت اختلاف و نسبت دو به یك را می‌توانید پیدا كنید. اما در مورد انسانها چنین نیست. اختلاف بین یك انسان برتر و یك انسان متوسط 50 یا 100 به یك است.
بنابراین فكر می كنید استعداد شما در استخدام افراد برتر نهفته است؟
- نه فقط استخدام، بعد از استخدام نیز پدیدآوردن محیطی لازم است كه افراد احساس كنند توسط افراد مستعد دیگر احاطه شده‌اند و كار آنها بزرگتر از خود آنهاست. باید احساس كنند كار تاثیر زیادی بر آنها دارد و بخشی از دیدگاه روشن و قوی آنهاست. اما این كار خیلی وقت‌گیر است و گاه مدیر - بویژه در تاسیس شركتهای جدید - وقت چنین كاری را ندارد؟ - موافق نیستم. من معتقدم این مهمترین وظیفه مدیر است. شما اگر بخواهید شركتی تاسیس كنید آیا دقت لازم و كافی را برای یافتن شریك به خرج نمی دهید؟ چرا. پس چگونه این وقت را برای سومین و چهارمین و... شریك شركت یعنی كاركنان انجام نمی دهید. وقتی شركتی تاسیس می شود ده نفر اول هستند كه موفقیت یا عدم موفقیت شركت را رقم می زنند. زیرا هركدام 10 درصد شركت هستند. پس چرا وقت صرف نمی كنید كه همه افراد برتر را جذب كنید. این مسئله برای شركتهای كوچكتر حیاتی‌تر است.
به هرحال عرضه محصول جدید به بازار نیاز به سرعت دارد و این امر وقت گیر است.
- كیفیت را افراد می سازند. كیفیت از افراد شروع می شود. ممكن است راه میانبری هم باشد اما من نیافته‌ام، لذا به افراد تكیه می كنم. من هنوز 20 درصد وقتم به این امر اختصاص دارد. یك روز در هفته را برای این مسئله گذاشته‌ام. این یكی از مهمترین كارهایی است كه می توان انجام داد.

چگونــه افراد برتر را برای استخدام انتخاب می كنید؟
- سوال بسیار مشكلی است. دو راه وجود دارد. اگر افراد سابقه داشته باشند نتایج كار قبلی آنها مهم است. تاكید می كنم نتایج نه فقط اینكه روی كاغذ خوب باشند یا خوب حرف بزنند اما هیچ خروجی نداشته باشند. پس نتایج كار آنها ما را به تصمیم‌گیری راهنمایی می كند. اما در مورد جوانترها كه در معرض فرصتی برای ارایه نتایج نبوده‌اند، شما باید استعداد و ظرفیت را ارزیابی كنید. این حقیقتاً بسیار دشوار است، اما نشانه‌های ابتدایی عبارتست از هوش و ذكاوت و توانایی یادگیری سریع. سرعت تطبیق افراد و توانایی برای رشد مهم است زیرا در هر شركت جوان، نگاهها همزمان با یادگیری موارد جدید تغییر می‌كند. بنابراین، افراد باید قادر به تغییر و تطبیق باشند و بتوانند مسائل را از زاویه جدید ببینند. اگر آنها به عقاید و افكار قبلی خود بچسبند، كار بسیار مشكل خواهد شد.
! اصولاً شركت چه كارهایی باید انجام دهد تا محیط و فرهنگ مناسب كار برای منابع انسانی پدید آید؟
- سرمایه اولیه شركت، سرمایه انسانی است نه سرمایه مالی. افراد باید به اطلاعات شركت دسترسی داشته باشند. بنابراین، اتخاذ یك سیاست باز اطلاع‌رسانی و ارتباطی لازم است به گونه‌ای كه افراد راجع به همه چیز بدانند. در این صورت تصمیمهای مهم را براساس اطلاعات صحیح می گیرند. توجه به مدیران میانی نیز اهمیت زیادی دارد زیرا بسیاری كاركنان را آنان تربیت می كنند.
نقاط قوت شما به عنوان یك انسان چیست؟
- انسانها مجموعه‌ای از نقاط قوت و ضعف هستند. قوت و ضعف دو روی یك سكه است. شاید نقطه قوت من آن است كه همیشه به فناوری از دریچه و منظر فرهنگ انسانی نگریسته‌ام. عرضه مك ( MACINTOSH=MAC ) نمونه آن است. دیگر اینكه من راجع به افراد، خوب قضاوت می كنم و توانایی آن را دارم كه افراد را حول یك فكر مشترك گرد آورم.
نكته منفی چطور؟ نقطه ضعف شما كجاست؟
- در حالات خاص نقطه ضعف من این است كه بسیار خیال پرداز و آرمانگرا هستم. برخی اوقات من به دنبال «بهترین» هستم در حالی كه باید به دنبال «بهتر» باشم. تشخیص اینكه چه موقع باید دنبال بهترین و كی دنبال بهتر باشیم مهم است. گاهی من نمی توانم بین اینكه «چه می‌توان بود» و «چه امكان دارد» تشخیص دهم. برقراری موازنه بین ایده‌ال و عمل نكته ای است كه من بیشتر باید به آن توجه كنم.
برای افرادی كه می خواهند شركت جدیدی تاسیس كنند و كسب و كار تازه‌ای راه بیندازند چه توصیه‌هایی دارید؟
- راه انداختن یك شركت سخت‌ترین كارهاست. باید بدانید چه می خواهید و نسبت به ایده‌تان علاقه و اشتیاق وافر داشته باشید. برای هدفتان سخت كاركنید و خطرپذیر باشید. اگرمی خواهید فقط یك شركت داشته باشید شروع نكنید. باید نسبت به آنچه می خواهید انجام دهید احساس كامل داشته باشید. مهم نیست چه كاری باشد.
حتی اگر پخت نان باشد!
- بله، نانوایان موفق زیادی وجود دارند. شما - بخصوص در مراحل اولیه - باید احساس كاملاً قوی نسبت به كار داشتـــــه باشید و بدانید می توانید آن را بهتر از هركس دیگر انجام دهید.
زندگی خانوادگی تاچه حد مهم است و نسبت آن با زندگی كاری چگونه باید باشد؟
- سعی من آن است كه یك زندگی متوازن و متعادل داشته باشم. از آنجا كه سه فرزند دارم بیشتر كار می كنم و مسافرتهایم را كم كرده‌ام. اگر شما این موازنه را برقرار نكنید
خانواده را از دست می دهید. برقراری موازنه بین امور همواره یك چالش است.

ترجمه و تدوین: مسعود بینش

برگرفته از سایت سازمان مدیریت صنعتی