شیطان پرستی(1)
یكی از جریانهای فاسد فكری و فرهنگی كه ابتدا مرزهای اخلاقیات را در كشورهای اروپایی و آمریكایی در هم شكسته و سپس به سرزمینهای شرقی رسید شیطانپرستی یا شیطانگرایی است.
هدف پژوهش حاضر بررسی اجمالی شكلگیری این نحله در جهان غرب و سپس راهیابی آن به كشورمان است.
شیطانپرستی یكی از جریانهای ضد فرهنگی بینالمللی است كه به دلیل ماهیت و عملكرد دارای زوایای پنهانی میباشد . لكن در گردآوری دادهها سعی شدهاست از كاملترین اطلاعات موجود و قابل دسترسی بهرهبرداری شود ، اما علیرغم تدابیر علمی متخذه احتمال تاریك ماندن برخی از ابعاد این " تهدید خاموش فرهنگی " نیز وجود دارد .
1) آشنایی با شیطانپرستی
1. تعریف كلی
سالهای پس از رنسانس را میتوان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبههای متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف كرد .
پس از برداشته شدن یوق تعالیم متعصب كلیسای كاتولیك از گردن انسان غربی ، چند كنش عمده فكری و فلسفی شكل گرفت كه شرح آن در حوصله این مقال نمیگنجد ، لكن آنچه قابل توجه است ، رویكردهای متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا است كه زمینههای شكلگیری بسیاری از جریانهای فلسفی را فراهم آورد .
نكتهای كه نباید از ذهن دور بماند ،تاثیرات گسترده مكاتب یونانی و شرقی بر اندیشه متفكران غربی است .
در هر حال با در نظر گرفتن موارد فوقالذكر دامنه انتقادگرایی به مباحث اصلی توحیدی یعنی جایگاه خدا ، انسان و شیطان نیز رسید .
قرنها بعد یعنی در سالهای آغازین قرن بیستم برخی از عناصر فاسدالاخلاق با اتكا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان " شیطانپرستی " را با ویژگیهایی همچون گناهگرایی ، قتل ، تجاوزات جنسی ، هدم اصول اخلاقی ، بیتوجهی به مسائل توحیدی و ... پایهگذاری كردند .
اگرچه فطرت خداجوی انسانی عاملی بازدارنده در تمایل یافتن تعداد وسیعی از افراد جامعه انسانی به این جریان شده ، لكن استفاده از موسیقیهای جذاب و متنوع ، انجام اعمال خارقالعاده و دور از ذهن ، تهیشدن انسانی غربی و عصر جدید از معنویت و اتصال به منبع فیض موجبات گرایش افراد اندكی را به این گروهها فراهم آورد .
نكته حائز اهمیت آن است كه علیرغم عدم استقبال عمومی از عضویت در گروههای شیطانپرستی ، آموزهها و تعالیم گمراهكنندهای توسط ایشان و به وسیله ابزارهایی كه در اختیار ایشان توسط قدرتهای بزرگ سیاسی قرار گرفته ، منتشر شده و میشود و این گروهها در سراسر جهان همواره به عنوان كانون های فحشا و فساد شناخته میشوند .
سال 1960 را میتوان به صورت جدی آغاز دور جدید حیات و فعالیت شیطانپرستان در آمریكا دانست ، صرفنظر از انواع شیطانپرستی كه طی سالیان متمادی باستانی همچون یونان ، عراق ، ایران و ... وجود داشته است . هدف این پژوهش بررسی و مطالعه جریان خاص شیطانپرستی مسیحی است كه در سال 1960 میلادی رسماً در كشور آمریكا فعالیت خود را به عنوان یك فرقه و مكتب آغاز كردهاست .
نكته ضروری نقش قابل توجه یك مامور شناخته شده سازمان مركزی جاسوسی آمریكا در شكلگیری جریان مذكور میباشد كه طی پژوهش به آن اشاره خواهد شد .
2. شیطانپرستی دینی
اگرچه ضروری است كه متذكر شویم اینكه اساساً آیا میتوان شیطانپرستی را دینی خواند ، محل سوالهای جدی است ، لكن با توجه به اینكه در اغلب كشورها چنین دستهبندی ارائه شده است از عنوان " شیطانپرستی دینی " عیناً استفاده میشود .
مبنای بنیادین این نوع از گرایش به شیطانیسم ، پرستش یك نیروی ماوراء الطبیعه اساطیری و یا چند خدایی میباشد . عمده پیروان آن به " خدایان " رم باستان ، الهههای شرقی و ... گرایش دارند .
اما ركن اصلی این نوع نیز مانند سایر انواع تاكید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خودپرستی است .
3. شیطانپرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینكه محور و مركز عالم انسان است" این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به نام " آنتوان لاوی " نسبت داده میشود . این نوع شیطانگرایی نیز مانند دو نوع دیگر یعنی دینی و گوتیك از مبنای اعتقادی یهودیت نشات گرفته است . (در بخش سوم به تفضیل در این خصوص بحث خواهد شد.)
آشنایی گذرا با " آنتوان لاوی "
نام كامل وی " آنتوان شزاندر لاوی " (Anton Szandor Lavey) میباشد . وی در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیكاگو آمریكا متولد و به همراه خانوادهاش به سانفرانسیكو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساكن میشود .
وی شخصیتی ناهنجار و ناسازگار بوده كه در سن 17 سالگی ضمن فرار از تحصیل و حضور در خانه به عنوان خدمه و دلقك به یك سیرك میپیوندد . لاوی در سال 1950 میلادی در دایره جنایی پلیس آمریكا به عنوان عكاس جنایی مشغول به كار میشود كه تاثیرات عمدهای را نیز میپذیرد .
آنتوان در سال 1952 با " كارول لنسیگ " ازدواج میكند اما بنابر دلایلی اعم از عدم التزام به اصول اولیه اخلاقی و پایبندی به روابط خانوادگی و شیفتگی به زن دیگری به نام " داین هگارتی " از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط نامشروعی را با وی آغاز میكند . لاوی یك فرزند نامشروع از هگارتی كه هرگز با وی ازدواج نكرد را به دست میآورد .
وی همچنین علاقه وافری به نوازندگی پیانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همین سالها روابط جدی و پردامنه را با برخی عناصر سازمان (CIA) همچون " مایكل آكینو " برقرار میكند .
این فرد مرتبط با سازمان جاسوسی آمریكا در تاریخ 30 آوریل 1966 در حال كه برای جمعی از اعضای حلقههای سری " دایره اسرارآمیز " با سری تراشیده سخن میگفت ، مدعی بنیانگذاری " كلیسای شیطان " شد .
نامبرده كتابی را تحت عنوان " انجیل شیطان " و كتاب دیگری نیز با نام " آئین پرستش شیطانی " به چاپ رساند . روز مرگ لاوی با نام " هالووین " در آمریكا شناخته میشود .
4. شیطانپرستی گوتیك
این نوع شیطانگرایی نیز مانند دو نوعی كه در گذشته اشاره شده نوعی از شرپرستی با اشاره به تاریكی و از كثیفترین فرقه انحرافی به حساب میآید . در موسیقی متالیكا نیز سبكی به نام گوتیك وجود دارد .
كثیفترین اعمال مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت داده میشود. (گرچه گفتنی است برای تمام گروههای شیطانی این اعمال از واجبات ! به حساب میآید.) میل و درخواست به " برگشت تاریكی " در این شاخه بارز است . همانند اعضای گروه " آكنكار " كه با لباسهای تیره به غارها و تاریكیها برای فریاد كشیدن پناه میبرند !
ادامه دارد...
در شماره بعدی مقاله به بسترهای شیطانپرستی در غرب خواهیم پرداخت.
منبع: خبرگزاری فارس