سیمای سیاسی دهخدا
وقتی نام دهخدا به میان می آید همه "لغت نامه" حجیم دهخدا را به خاطر می آورند و یا اگر كمی تا قسمتی اهل مطالعه باشند "امثال و حكم" او را ، كه هر دو(و صد البته بیش و پیش از همه لغت نامه) در عرصه فرهنگ ستاره های درخشانی هستند . دهخدا با صرف 45 تا 50 سال از عمر خویش برای تدوین لغت نامه كاری سترگ و حقی بزرگ بر گردن زبان فارسی نهاد، كاری كه می توان آن را با سرودن شاهنامه توسط فردوسی مقایسه كرد. ولی آیا در سیمای استادعلی اكبر دهخدا كه سنین پرشور و فعال خود را در روزها و سالهای پرشور انقلاب مشروطه سپری كرده است تنها همین یك چهره ادیب و محقق را می توان یافت؟ در سالهای اخیر دهخدای اهل سیاست رفته رفته در سایه دهخدای صاحب لغت نامه رنگ می بازد و به فراموشی سپرده می شود.
دهخدا در جایگاه روزنامه نگار:
مطبوعات و جراید روزانه و هفتگی را یكی از اركان مردم سالاری می دانند چرا كه حكومت های استبدادی بر نادانی و ناآگاهی مردم بسیار تاكید دارند زیرا این ناآگاهی ضامن بقای رژیم های استبدادی است. ولی نظام مردم سالار چون برخواسته از مردم و برای مردم است چیزی برای پنهان كردن ندارد و چون مردم صاحبان این حكومت هستند دانستن حق آنان تلقی می شود. سلسله قاجار هم متكی بر دیكتاتوری بود و وضع به همین منوال بود:" قدیمی ترین و اولین روزنامه یومیه كه در كشور ما به وجود آمده روزنامه "خلاصه الحوادث" است كه همه روزه به استثنای روزهای یكشنبه و جمعه روی یك ورق طبع و توزیع می شده است. انتشار این روزنامه در زمان مظفرالدین شاه بوده و شماره اول آن در روز دوشنبه 14 جمادی الاخر 1316(ق) منتشر گردید.(1)دوره مظفرالدین شاه ادامه استبداد یكپارچه ناصرالدین شاه بود اگر چه ظاهر مجلل آن را نداشت و روزنامه ای كه در دوره استبداد اجازه چاپ می یابد جز انتشار اخباری كه اطلاع رسانی مفیدی را در برندارد ، نخواهد بود؛ روزنامه خلاصه الحوادث نیز به اخباری نظیر " خداوند به فلان شاهزاده خانم پسری عنایت فرموده" خلاصه می شد.
ولی نهضت مشروطه بر این خام خیالی ها خط بطلان كشید " با آغاز مشروطه نویسندگان فرصت آن را یافتند كه آزادانه و آشكار به وسیله قلم به پیكار با استبداد برخیزند. اما آزادی خواهان وضع نامطلوبی داشتند زیرا دستگاههای چاپ و كاغذ و همه گونه ابزار كار در دست دولتیان و مستبدان بود. آزادی گفتار و انتشار جراید و تحریر تضمین نبود و تاسیس روزنامه تابع مقررات سختی بود و احتیاج به درخواست و موافقت وزیر انطباعات و صدور فرمان شاهی بود. پس از اعلان مشروطیت و آزادی مطبوعات شماره روزنامه ها روی به فزونی نهاد و دهها روزنامه در تهران و رشت و تبریز و دیگر شهرستان های ایران انتشار یافت..."(2) صبح صادق، حبل المتین، صوراسرافیل، روح القدس، مساوات، ترقی و تمدن و دهها روزنامه دیگر در این شرایط سربرآوردند" نه ماه پس از آنكه كشور ایران جزء دولت های مشروطه قرار گرفت... علامه علی اكبردهخدا با عنوان نویسنده و سردبیر و میرزا جهانگیرخان شیرازی با عنوان گرداننده امور و میرزا قاسم خان صوراسرافیل با عنوان صاحب سرمایه و مدیر به تاسیس( هفته نامه صور اسرافیل) مبادرت ورزیدند"(3) این روزنامه در محل كتابخانه تربیت واقع در خیابان ناصری تهران آغاز به انتشار كرد.
پس از یك دوره طولانی، استبداد و ناآگاهی، روزنامه ایی كه با نثری مردم پسند و نه فاضلانه اخبار روز و تحلیل های سیاسی را در اختیار مردم نهد مطمئناً با استقبال آنان مواجه خواهد شد شمارگان صوراسرافیل خود بیانگر این واقعیت در عصر مشروطه است. " روزنامه صوراسرافیل یكی از ارزشمندترین، موفق ترین و پر طرفدارترین روزنامه های دوره مشروطیت بود. تعداد تیراژ اولین شماره آن گواه بر این مطلب است كه روز پنج شنبه 17 ربیع الاول 1325(= 1286 ش) در هشت صفحه و 24 هزار نسخه در تهران به چاپ رسید."(4)
محبوبیت صوراسرافیل در میان مردم به مقالات طنزآمیز چرند و پرند با امضای " دخو " مربوط می شد و دهخدا در این ستون با بیانی طنزگونه مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را به زبانی ساده و همه كس فهم به رشته تحریر درآورده و به این ترتیب در میان مردم جایگاه رفیعی یافت. نوشته های دهخدا در ستون چرند و پرند از دو نظر قابل توجه اند. نخست سبك نوشتار دهخدا در این مقالات كه می توان آنها را به نوعی سبك جدیدی در نگارش فارسی دانست كه تاثیر آن بر نوشته های امروزی آشكار است؛ همچنین استدلال ها و طعنه های سیاسی دهخدا در دفاع از مشروطه در نوع خود بی نظیر بودند و تاثیر زیادی در طرفداری مردم از حكومت مشروطه داشتند.ادوارد براون محقق شهیرانگلیسی صوراسرافیل را یكی از بهترین مطبوعات ایام مشروطه به شمار می آورد و او نیز از ستون فكاهی چرند و پرند به عنوان كاملترین نمونه ادبیات هجایی( انتقادی) ایران یاد می كند.(5)
انتشار صور اسرافیل در طول مدت انتشار پنج بار متوقف شد. وقفه اول و دوم آن هر دو به خاطر مقالات تند و تیز روزنامه بود و در هر دو بار روزنامه برای مدتی تعطیل شد. پس از مدتی روزنامه مجددا توقیف شد و محل چاپ روزنامه نیز مورد غارت و حمله قرار گرفت. وقفه چهارم طولانی شد و دلیل آن بیماری دهخدا ذكر می شد. آخرین توقف در كار چاپ روزنامه سه روز قبل از به توپ بستن مجلس شورای ملی بود. انتشار 32 شماره در تهران و سه شماره در اروپا( پس از تبعید دهخدا) حاصل فعالیت این روزنامه مردمی است. بالای صفحه اول این روزنامه با آیات : " نفخ فی الصور فاذاهم من الاجداث الی ربهم ینسلون " و" فاذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم" تزئین یافته بود كه نشانی از نقش بیدارگر این روزنامه در آن روزهای انقلابی است.
دهخدا در خاطرات خود درباره اقبال مردم از صور اسرافیل می گوید:" محل اداره روزنامه در ضلع غربی خیابان علاءالدوله( فردوسی فعلی) نزدیك میدان توپخانه روبروی مهمانخانه مركزی و بالاخانه ای بود با پله های بسیار از كف خیابان برای بالا آمدن. روزهایی كه روزنامه منتشر می شد، پیرمردی خمیده قامت كه شغل باربری داشت با پشته سنگین خود از آن پله ها بالا می آمد یك عباسی( چهارشاهی) بهای یك شماره روزنامه را می داد و می خرید و می رفت. یك روز كه نفس زنان از آن پله های تیز و طولانی بالا آمد. گفتم: چرا كوله پشتی خود را دم در نمی گذاری كه راحت تر بالا بیایی. گفت: ممكن است ببرند. گفتم: پس از همان پایین وقتی می آیی مرا صدا بزن، روزنامه را من پایین می آورم و پولش را آنجا می گیرم كه شما این همه پله را بالا نیایید و فرسوده نشوید. گفت: پولی كه می دهم بابت بهای روزنامه است، اگر خودم برای گرفتنش از پله ها بالا نیایم پس ثوابش چه می شود؟ دهخدا می نویسد؛ از این همه اعتقاد راستین و بیان صادقانه و صمیمانه مدتها در حیرت ماندم، و به خود گفتم: اگر سخنم و نوشته هایم تاثیری دارد بی شك مایه اش همین صفا و صداقت ها و اعتقادات است."
دهخدا پس از مجلس اول:
ابتدای تابستان 1287 ش(1326ق) برای مجلس نوپای ملی یك روز فاجعه بار بود. محمدعلی شاه به كمك قزاق ها و فرماندهان روسی از صبح زود در میدان بهارستان با چندین عراده توپ گردآمده و دهانه توپ ها را رو به سوی مجلس گردانده بودند. جنگ سختی میان مشروطه خواهان كه در مجلس و مسجد سپهسالار( مدرسه شهید مطهری فعلی) مستقر بودند و نیرویهای طرفدار سلطنت مطلقه درگرفت" عصر روز دوم تیرماه 1287 محمدعلی شاه ظاهراً فرمانروای مطلق كشور پهناور ایران و از پیروزی خود شادكام بود."(7)محمدعلی شاه در اولین اقدام پس از این پیروزی طی فرمانی دستگیری سران آزادی خواه را صادر كرد. در این جریان ملك المتكلمین و میرزا جهانگیرخان( همكار دهخدا در صوراسرافیل) كشته شدند. و متعاقب آن " درهای سفارت انگلیس بر روی پناهندگان باز شد و.. قریب به هفتاد نفر از مشروطه خواهان درسفارت انگلیس پناهنده شدند كه از آن جمله، تقی زاده،... میرزا علی اكبر خان دهخدا، سید حسن حبل المتین و دولت آبادی بودند."(8)
عده ایی پناهنده شدن دهخدا به سفارت انگلیس را دلیل وابستگی او به مقامات انگلیسی به شمار آورده اند. "....چگونه می توان تصور شد كسی كه می گوید:
هنوزم ز خردی به خاطر در است |
كه در لانه ماكیان برده دست |
به منقارم آن سان به سختی گزید |
كه اشكم چو خون از رگ آندم جهید |
پدر خنده بر گریه ام زد كه: هان |
وطن داری آموز از ماكیان"(9) |
دهخدا با نفی بلد شدن از سوی محمدعلی شاه جزای آزادی خواهی خود را گرفت. پس از به توپ بستن مجلس و بستن آن و آغاز استبداد صغیر ، محمدعلی شاه به اصرار خواستار تبعید جمعی از آزادیخواهان از جمله دهخدا شد. در روز بعد 19 جمادی الآخر 1326 تبعید شدگان را از تهران به انزلی سپس به قفقاز و باكو منتقل كردند تا از آنجا هر یك مقصدی را برای خود انتخاب نمایند.
" دهخدا و عده ایی از آزادیخواهان پاریس را انتخاب كردند... معاضد السلطنه (میرزا ابوالحسن خان پیرنیا ) و دهخدا به فكر افتادند كه روزنامه صوراسرافیل را مجدداً در پاریس منتشر كنند ولی...مقامات فرانسه با نشر آن روزنامه موافقت نكردند و ( آندو) برای نشر روزنامه به سوئیس رفته و در آنجا روزنامه صوراسرافیل را با همان سبك و مسلكی كه داشت منتشر كردند."(10) مدتی بعد از آن عازم استانبول شد و در آنجا روزنامه فارسی " سروش " را به كمك ایرانیان آنجا منتشر كرد كه حدود پانزده شماره از آن منتشر شد.
دهخدا در خانه ملت و در نقش یك فعال سیاسی:
در جریان انقلاب مشروطه، مشروطه خواهان پس از نیل به مقصود و تشكیل مجلس شورای ملی به دو حزب مجزا انفكاك یافتند: اعتدالیون و دموكراتها. اعتدالیون چنانكه از نام آنها برمی آید خواستار تغییرات آرام و توام با حفظ سلطنت بوده و معتقد بودند كه ذهن مردم را یك شبه نمی توان تغییر داد. بیشتر اعضاء این حزب از اشراف زادگان و كارگزاران دولتی بودند. در مقابل دموكراتها كه طبعی پرشور داشته و تندروهای این حزب خواستار تغییر رژیم به جمهوری بودند. علی اكبر دهخدا جزء حزب اعتدالیون بود و درهمین حال در كنار دیگر مشروطه خواهان با قلم خود به آرمان ملت ایران یاری می رساند.مجلس شورای ملی با رای مظفرالدین شاه شروع به كار كرد و چندی بعد مظفرالدین شاه درگذشت، محمدعلی شاه كه از اساس با مشروطه مخالف بود به سلطنت رسید و از همان ابتدا با دسایس روس ها هم آوا شد تا جنبش ملی ایران را با توطئه یا ارعاب فرونشاند. مشروطه خواهان به نارضایتی محمدعلی شاه آگاه بوده و می دانستند كه وی برای سركوب مشروطه طلبی ، ترور رهبران این نهضت را در نظر دارد و برای آنكه رهبران نهضت در امان بمانند " شبها عده ایی از مجاهدین به خانه افرادی كه بیشتر مورد سوءظن شاه بودند می رفتند و تا صبح كشیك می دادند... در كمیسیون مخصوص مجلس مطرح و تصمیم گرفته شد، اشخاصی كه جانشان در خطر است به مجلس بیایند زیرا محافظت از مجلس آسانتر از خانه ها بود" دهخدا و میرزا جهانگیر خان از متحصنین مجلس بودند."(11)
پس از انحلال مجلس اول وچنانكه گفته شد تبعید دهخدا به اروپا وآغاز استبداد صغیر ؛ بیداری مردم ایران سبب شد كه خواب خوش محمدعلی شاه چندان نپاید، مجاهدان از رشت و تبریز و قم و مجاهدان بختیاری و بسیاری شهرهای دیگر به سوی تهران سرازیر شدند و محمدعلی شاه تاج و تخت را فروگذاشته ، به سفارت روس پناهنده شد و در تاریخ 27 جمادی الثانی 1327( 25 تیر 1288) از سلطنت استعفا داد. استعفای وی راه را برای انتخابات مجلس دوم گشود و " علامه علی اكبرخان دهخدا از طرف مردم كرمان و تهران به نمایندگی دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد و به استدعای رهبران مشروطه از استانبول به تهران آمد. دهخدا در فاصله ورود به تهران تا آغاز جنگ جهانی اول گذشته از سمت نمایندگی مجلس به تحریر مقالات سیاسی و انتقادی مشغول بود."(12)
مجلس دوم سرنوشتی بهتر از مجلس اول نیافت. ایران آن زمان صحنه مداخلات دول قدرتمند خارجی از جمله روس و انگلیس و امریكا بود كه سومی تازه وارد صحنه سیاسی ایران شده بود. شرح رویدادهای منتهی به انحلال مجلس دوم در حوصله این نوشتار نیست. به هر روی مجلس دوم با اتمام مدت اولتیماتوم روسیه و مانور نظامی آن كشور در استان های شمالی كشور دولت و مجلس دوم را در تنگنا قرار داده و در اندك زمانی پس از تشكیل(1329ق)، مجلس دوم تعطیل شد. با شروع جنگ جهانی اول در رمضان 1332، دهخدا به یكی از روستاهای منطقه بختیاری رفته و كار تحقیق و پژوهش را آغاز كرد.
اما زندگی سیاسی دهخدا در اینجا به پایان نمی رسد. چند سال بعد، وقتی بحث ملی شدن صنعت نفت مطرح شده بود، دهخدا جسورانه به دفاع از آن پرداخت و مقالاتی را نیز بر علیه حكومت استبدادی انگلستان نوشت.طرفداری دهخدا از مصدق و یارانش تا به آنجا بود كه وقتی كودتای بیست و هشت مرداد به پیروزی رسیده بود و سربازان شاه به دنبال دكتر فاطمی یار وفادار دكتر مصدق می گشتند تا او را دستگیر كنند به خانه دهخدا ریختند و و خانه او را برای پیدا كردن دكتر فاطمی به هم ریختند و چون او را نیافتند، دهخدا را بازداشت كرده و با شكنجه های بسیار سعی كردند تا حرفی از زبان آن پیرمرد بشنوند. سرانجام چون به نتیجه ای نرسیدند پیكر نیمه جان او را در دالان خانه اش رها كردند. سرانجام علامه دهخدا در ساعت شش وچهل وپنج دقیقه بعد از ظهر روز دوشنبه هفتم اسفند ماه 1334 در سن 77 سالگی پس از عمری خدمت به سیاست و فرهنگ و علم و ادب ایران در خانه مسكونی خویش واقع در خیابان ایرانشهر (جلال بایار) تهران به رحمت ایزدی پیوست. جنازه آ ن مرحوم در بامداد روز چهارشنبه به شهر ری مشایعت و در ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون شد.
سایت تبیان - فریبا کاظم نیا
پی نوشت ها:
1- یعقوبی. رضا، زندگی نامه علامه علی اكبر دهخدا با تاكید بر جنبه سیاسی آن 1377، ص 33.2- همان.
3- همان، ص 37.
4- همان، ص 38.
5- همان، ص 55.
6- شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، ص 510.
7- همان، ص 512.
8- یعقوبی رضا، زندگی نامه...، ص 84.
9- همان، ص 3 و 92.
11- همان، ص 77.
12- همان، ص 125.