تبیان، دستیار زندگی
در دنیایی که تلویزیون حرف اول را در اطلاع رسانی می زند و به گفته کارشناسان رسانه ، این جعبه جادو می تواند روی افکار مخاطبان تاثیر مستقیم بگذارد این نکته نیز قابل طرح است که یک تصویر هیچ گاه اندیشه یکسانی را در همگان پدید نمی آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تلویزیون و تخیل هدایت شده(1)

تلویزیون و مخاطب

در دنیایی که تلویزیون حرف اول را در اطلاع رسانی می زند و به گفته کارشناسان رسانه ، این جعبه جادو می تواند روی افکار مخاطبان تاثیر مستقیم بگذارد این نکته نیز قابل طرح است که یک تصویر هیچ گاه اندیشه یکسانی را در همگان پدید نمی آورد.

تماشاچی در دراز مدت ، چارچوب تخیل و اندیشه اش را با مشاهده مستمر تلویزیون تغییر می دهد و چون با همخوانی اندیشه ها، هر تصویر افکاری را در او پدید می آورد، با گسترش زمینه های فکری ، در نهایت اندیشه های مشابهی نسبت به ملل در افراد به وجود می آورد.

یکی از یافته های جامعه شناسی تلویزیون این است که تاثیر آنی و جزیی این وسیله قابل تردید است ، ولی درباره اثرات کلی و دراز مدت آن نمی توان تردید داشت بنابراین ممکن است با مطالعه واکنش بینندگان نسبت به برنامه ای خاص ملاحظه شود که اندیشه ای درست درباره ملتی که در آن برنامه نشان داده ، کسب نکرده است.

آنچه مسلم است این که تماشاچی به مرور چارچوب فکری محدود و ملی خود را دگرگون می کند اما این تماشاچی تا چه میزان ازرسانه فراگیر تلویزیون واقعیت ها را دریافت می کند؟ آنچه می خوانید تحقیقی است که می کوشد به این پرسش پاسخ دهد.

تلویزیون و مخاطب

توسعه دستگاه های انتشار و گسترش مداوم شبکه های جهانی ، فضاهای اجتماعی را به طور محسوسی دگرگون می سازد. از دیدگاه جامعه شناسی ، یکی از مهمترین نتایج دگرگونی هایی که در فضاهای اجتماعی پدید می آید، تحولاتی است که در عقاید گروه های اجتماعی نسبت به یکدیگر رخ می نماید. آشکار است که تحت تاثیر وسایل ارتباط جمعی ، هنجارها، ارزش ها، الگوهای اجتماعی بیش از پیش به درون خانواده راه می یابند. از جانب دیگر، جوامع (ملل و تمدن ها) نیز به نوبه خود در تماس با یکدیگرند. بیشتر گفته می شود که وسایل ارتباط جمعی فاصله بین انسان ها را کاهش می دهند. به این ترتیب می بینیم که دهقانان با پذیرش تلویزیون ، رویدادها و مناظر شهر را به روستا می کشند و از انزوای اجتماعی گذشته خود بیرون می آیند؛ همچنین طبقات مختلف اجتماع از آنچه در سطوح بالا و پایین می گذرد اطلاع می یابند. از خود می پرسیم آیا اضمحلال جدار میان انسان ها ، موجبات بروز یکنواختی یا تنوع در جهان را فراهم می آورد؟ در ابتدا، هر دو صورت ممکن و قابل تصور می نمایند. می توان پیش بینی کرد که با انتشار تصاویر و راه های زندگانی دیگران ، در هر گروه اجتماعی نوعی ترکیب و آمیزه فراهم می آید و در تماس گروه ها برداشتی یکسان از زندگی و جامعه پدید می آورد که خود از گروه های مسلط منشا گرفته است.

یکی از یافته های جامعه شناسی تلویزیون این است که تاثیر آنی و جزیی این وسیله قابل تردید است ، ولی درباره اثرات کلی و دراز مدت آن نمی توان تردید داشت بنابراین ممکن است با مطالعه واکنش بینندگان نسبت به برنامه ای خاص ملاحظه شود که اندیشه ای درست درباره ملتی که در آن برنامه نشان داده ، کسب نکرده است.

به این ترتیب ، تمام گروه ها و عناصر اجتماعی ، الگوهای طبقه متوسط ساکن در شهرهای صنعتی را کسب می کنند. جامعه شناسان در 10 سال قبل نیز همین پیش بینی را کرده اند. در کتاب بوگارت که سال ها بهترین اثر در زمینه وسایل ارتباط جمعی شناخته می شد ، این نظریه به خوبی طرح شده است.

بوگارت در نیمه اول قرن بیستم تصور می کرد که گسترش تلویزیون با رشد طبقه متوسط و تجلی فرهنگ میانگین که با اضمحلال فرهنگ های خاص همراه است ، مقارن خواهد بود. همسانی سلیقه ها و طرق زندگی هم عامل و هم معلول چنین گسترشی خواهد بود و آنتن های تلویزیون که در بامها افروخته می شود، نشانه آشکار همسانی جامعه ای است که در آن نوع زندگی طبقه متوسط شهری یعنی آنچه را رایزمن در کتابش به نام «انبوه تنها» تشریح می کند و یقه سفیدان شهرهای بزرگ امریکا نمونه آنند، رواج می یابد. در این گروهها، به نظر همین مولف ، روابط مبتنی بر الگوهایی خارج از گروه است.

ولی از هم اکنون ، پیش بینی های مختلفی می توان کرد از جمله آن که وسایل ارتباط جمعی با نشان دادن راه های گوناگون زندگی امکانات گوناگونی را در اختیار ما می گذارند که در آن حق گزینش خواهیم داشت.

به این ترتیب ، وسایل ارتباط جمعی جامعه جدید را به سوی تنوع و تعدد راه های زندگی سوق می دهد به عنوان مثال ، در کتاب مشهور تافلر می بینیم که مولف ، همین تعدد و تنوع را ملاحظه کرده است. آن را، هم یکی از صفات جامعه جدید می داند و هم یکی از مشکلات آن.

تافلر در این میان نقش وسایل ارتباط جمعی را در این تحول به سوی تنوع یا تنوعی که در برنامه ها و امکانات خود فراهم می کنند، نشان می دهد. به این قرار، در امریکا، سینماها سالن های کوچک سینما درست کرده اند که در آن فیلم هایی برای گروه های کوچکتر نمایش می دهند. مجلات تخصصی روز به روز بیشتر می شوند و رادیو هر چند در جستجوی مستعمان بیشتری است ، ولی درصدد قبول این واقعیت نیز برآمده است که باید به سوی تنوع برنامه ها گام بردارد. به نظر تافلر، تلویزیون در این مورد تاخیری از خود نشان داده است که بزودی جبران خواهد کرد. صاحب نظران دیگر نیز با توجه به انفجار الگوهای اجتماعی و تعدد فوق العاده آنان در امریکا تحت تاثیر وسایل ارتباط جمعی از هم اکنون برای تلویزیون نقش خاصی در ایجاد تحول قائلند. تقریبا مسلم شده است که وسایل ارتباط جمعی ، حائز هر دو تاثیرند: هم تشابه و هم تنوع را در سلیقه ها، امکانات و بالاخره راه های زندگی پدید می آورند. مشکل این است که در ابتدا تا تقریبا اواسط قرن بیستم ، تنوع اول تاثیر مشهود بود، ولی پس از آن ، تاثیراتی از نوع دوم آغاز شد و به رغم پیش بینی قبلی ، تمدنی پدید آورد که همسانی کمتری در ارکان آن دیده می شود. در بررسی عینی چشم اندازهای تازه ای که از این جهت گشوده می شود سه سوال به نظر می آید: اول این که ، آیا در عمل ، وسایل ارتباط جمعی ، تصویر متقابل گروه های اجتماعی را روشن تر یا تیره تر می کنند؟ به بیان دیگر ، تا چد حد به ایجاد فضایی روشن یا تیره منتهی می شوند. سوال دوم با آینده فضاهای اجتماعی که توسط وسایل ارتباط جمعی پدید می آیند، مرتبط است و در این جهت بررسی هایی را در زمینه پیشرفت فنی این وسایل و تاثیر آنی و غایی آن بر جوامع امروز و فردا آغاز می نماییم.

تلویزیون و مخاطب

بالاخره ، سوال سوم ، با فضاهای تازه ای مرتبط است که وسایل ارتباط جمعی تسخیر می کنند. سپس تاثیر این وسایل ارتباطی در کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار می گیرد. نظر به این که ، در این مقاله محدود، امکان بررسی تمامی جهات که با این سوال ها مرتبط می شود، موجود نیست ، صرفا به ذکر چند مثال اکتفا می کنیم.

طبیعی است که پیشرفت فنون که اضمحلال فواصل بین المللی را با آسان تر ساختن سفر پدید آورده است ، می تواند دنیای خارج و دور از ما را نیز بدون آن که نیازی به سفر باشد، هر روز در دسترس قرار دهد. کتاب ، روزنامه ، سینما اخبار، اندیشه هایی به ما القا می کنند که به گسترش افق فکری و افزایش اطلاعات ما در مورد آنچه خارج از مرزهای ما می گذرد، مدد می رساند. رادیو به سهم خود چنین وظایفی را لحظه به لحظه انجام می دهد. همانند تلویزیون که روز به روز گسترش بیشتری می پذیرد و ادراک مستقیم پیام ها را در هر لحظه برای هزاران نفر به طور سمعی و بصری ممکن می سازد. تلویزیون ، جهان را به خانه ما می آورد. به نظر چنین می رسد که با این اختراع بزرگ در عالم ارتباطات ، مساله شناخت متقابل ملت ها با در دسترس بودن اطلاعاتی برای همه ، حل شده باشد. با این همه ، اگر به دقت بنگریم ، چشم اندازهای آینده در این زمینه ، با توجه به عوامل مادی و روانی محدود می نماید. در حال حاضر، تلویزیون کمتر از رادیو مورد بهره برداری قرار می گیرد. البته به حل بعضی از مشکلات ناشی از مجموعه خطی نایل آمده اند. منظور از مجموعه خطی ، تعداد خط هایی است که تصویر ارسال شده توسط تلویزیون ، متشکل از آن است.

اما بین این 15کشور چهارده زبان گوناگون مورد تکلم قرار می گیرند و برگردان برنامه ها یا زیرنویس آنان نظر تماشاچیان را جلب نمی کند. در این شرایط همچنان که ژان دارسی اشاره می کند، در «اورویزیون» برنامه ای قابل توجه خواهد بود که توصیفی بوده و در همان لحظه قابل ترجمه باشد. تنوع زبان ها در محدوده تلویزیون ، تنها مشکل آن نیست.

ادامه دارد...

نویسنده : میشل بیکس

مترجم : الهام السادات سیادتی