رجائی ، الگوی ساده زیستی
« شما گاهگاهی به یادم آورید که : من همان محمد علی رجائی فرزند عبد الصمدم ، اهل قزوینم که قبلاً دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم و هرگاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده که ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را به یادم آورید و در کنار گوشم زمزمه نمائید چراکه این تفکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است .»
شهید رجائی
اینکه مثل خود ماست
یکی از همراهان شهید رجایی چنین نقل می کند :
پس از نماز مغرب و عشاء از مسجد جامع گرمسار بیرون آمدیم به طرف سمنان می رفتیم . از مسجد که بیرون آمدیم ، رجائی زودتر رفت . پیرمردی جلوی مرا گرفت و گفت : « وزیر آموزش و پرورش نبود ؟ » گفتم : « چرا » گفت : « او که مثل خود ماست ! » گفتم : « مگر قرار بود غیر از ما باشد ؟ » مکثی کرد و گفت : « نه ... ولی ... » لابد به یادش آمد که انقلاب بسیاری از معیارها را تغییرداده و وزیر مملکت می تواند ساده تر از مردم عادی باشد . حرف ناتمامش را مرد جوانی که در کنار ما ایستاده بود ، چنین تمام کرد : « باید به اینها کمک کنیم ... اینها از خود ما هستند .»