تبیان، دستیار زندگی
پرونده هسته ای ایران به دلیل اهمیت شدید مسئله و تبدیل شدن آن به یكی از مباحث جدی سیاست بین الملل مدت هاست كه در این مؤسسات مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است و در این باب، این مؤسسات نظرات و ایده های متفاوتی را به دولتمردان و سیاست گذاران آمریكایی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رویكرد مراكز پژوهشی آمریكا در قبال پرونده هسته ای ایران

سیاستگذاری

سیاست گذاری در دنیای امروز، بیش از آن كه توسط سیاستمداران صورت پذیرد از دل مؤسسات و پژوهشكده ها بیرون می آید.

در دنیای امروز نظرات متفكران و محققان مراكز مطالعاتی تأثیرگذاری شدیدی بر عملكرد دستگاه های امنیتی دولت ها دارد. در این مورد ایالات متحده آمریكا یك نمونه خوبی است. وجود بیش از 40 مخزن فكری و مؤسسه مطالعاتی در حوزه سیاست خارجی و امنیت پژوهی مخزن نسبتاً كاملی از اطلاعات را برای سیاستمداران و نخبگان سیاسی و امنیتی این كشور فراهم آورده است. درك صحیح جریانات فكری حاكم بر این مؤسسات تحقیقاتی، بی شك ما را در یافتن منطق حاكم بر سیاست گذاری های امنیتی جاری در این كشور یاری خواهد كرد.

در این بین پرونده هسته ای ایران به دلیل اهمیت شدید مسئله و تبدیل شدن آن به یكی از مباحث جدی سیاست بین الملل مدت هاست كه در این مؤسسات مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است و در این باب، این مؤسسات نظرات و ایده های متفاوتی را به دولتمردان و سیاست گذاران آمریكایی ارائه می كنند. گزارش حاضر تلاش می كند تا رویكردهای اصلی حاكم بر این مؤسسات را تبیین كرده و در نهایت راهكارهایی برای مقابله با این رویكردها ارائه كند.

گفتار اول- رویكرد مذاكره و استفاده از قدرت نرم در برخورد با ایران

اولین رویكردی كه توسط مخازن فكری چون شورای انگلیسی- آمریكایی «اطلاعات امنیتی» و «موسسه مطالعاتی بروكینگز» در ایالات متحده دنبال می شود رویكرد مذاكره محوری است. ایده اصلی قائلین این رویكرد این است كه دولت بوش در شرایط كنونی و با توجه به درگیر شدن نیروهای آمریكا در عراق باید از پرونده هسته ای ایران به عنوان فرصتی مناسب برای باز كردن باب گفت وگو با دولت ایران استفاده كند. این رویكرد، برخورد نظامی با ایران را اشتباهی بزرگ می داند كه عامل درگیر شدن آمریكا در جبهه ای بسیار سخت تر از عراق خواهد شد. آن ها حتی با حملات محدود نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران نیز مخالف بوده، بر این باورند كه دولت بوش با تكیه بر قدرت نرم می تواند مسئله هسته ای ایران را به بهترین شكل جهت دهی كند كه در صورت تحقق این مهم به دو دستاورد مهم دست خواهد یافت.

1- كنترل توان هسته ای ایران با استفاده از قدرت نرم و به تبع آن پرداختن كم ترین هزینه.

دكتر «سرجان تامسون» محقق برجسته شورای انگلیسی آمریكایی «اطلاعات امنیتی» در گزارش نهایی پروژه مطالعاتی پرونده هسته ای ایران كه در مارس 2007 به كاخ سفید ارسال شد، علی رغم تاكید بر كنترل توان هسته ای ایران بر این مهم تاكید می كند كه راه های متفاوت و متعددی برای كنترل امیال هسته ای ایران وجود دارد اما نكته حائز اهمیت این است كه بسیاری از این راه ها هزینه های سنگینی را برای آمریكا به دنبال خواهد داشت.

وی بهترین راه برای كنترل توان هسته ای ایران را ترغیب ایران به مذاكره و باز كردن باب گفت وگو با این كشور عنوان می كند كه در این صورت دولت آمریكا با كم ترین هزینه به بهترین نتیجه خواهد رسید.

2- كسب موفقیت بزرگ برای حزب جمهوری خواه و احیای پرستیژ ایالات متحده.

برآیند «دكتر ایودالدر و مایكل و دكتر مایكل لوی» از محققان برجسته مؤسسات مطالعاتی بروكینگز در تحقیقات خود در زمینه پرونده هسته ای ایران از لزوم همكاری آمریكا با اتحادیه اروپا در برخورد با ایران سخن گفته و بر این باورند كه با در نظر گرفتن این نكته كه تهدیداتی كه از سوی ایران متصور است بیش از آمریكا، متوجه اروپاست، لذا آمریكا باید در حل این مسئله با اروپا همكاری كند. ایشان برخورد نظامی با ایران را عامل تشدید نیاز این كشور به افزایش ضریب امنیت تسلیحاتی عنوان كرده، بر این باورند كه در صورتی كه دولت بوش موفق شود پرونده هسته ای ایران را از طریق مسالمت آمیز حل كند. پیروزی بزرگی برای حزب جمهوری خواه رقم خواهد خورد و این موفقیت، پرستیژ آسیب دیده ایالات متحده، ناشی از سیاست خارجی یكجانبه گرایانه این كشور و ناكامی در عراق را ترمیم خواهد كرد.

گفتار دوم- رویكرد فشار از داخل (ایجاد نارضایتی عمومی از سیاست های هسته ای دولت جمهوری اسلامی)

رویكرد دیگری كه برخی از موسسات و شخصیت های برجسته آمریكایی آن را دنبال می كنند، رویكرد فشار از داخل است.

یكی از برجسته ترین تئوریسین های این رویكرد، «ریچارد آرمیتاژ» معاون اسبق وزیر امورخارجه آمریكا و از شخصیت های برجسته جریان موسوم به «جریان وزارت خارجه ای» در ایالات متحده آمریكاست. آرمیتاژ و دیگر همفكران وی در موسسات تحقیقاتی وابسته به وزارت امور خارجی آمریكا نظیر موسسه تحقیقاتی هادسون و انستیتوی سیاست خارجی بر این باورند كه دولت جمهوری اسلامی، تكنولوژی هسته ای را به عنوان مؤلفه ای محوری در حفظ امنیت ملی جمهوری اسلامی قلمداد كرده و آن را به عنوان یك باور پذیرفته شده، هر روز به متن جامعه تزریق می كند. ایشان با تاكید بر تأثیرگذاری باور توده های مردم در سیاست گذاری های دولت ها، این ایده را مطرح می كنند كه دولت آمریكا باید حداكثر توان خود را برای بی اثر كردن تبلیغات دولت جمهوری اسلامی در مورد انرژی هسته ای به كار بندد تا پرونده هسته ای، حمایت داخلی خود در ایران را از دست بدهد.

بدین ترتیب دولت جمهوری اسلامی خود مجبور خواهد شد تا به خواسته های اروپا و آمریكا تن در دهد. استراتژی آرمیتاژ برای تحقق این طرح كلی، به راه انداختن بحث های داخلی در مورد مخاطرات دستیابی به فناوری هسته ای و اقدامات ایران در راستای غنی سازی است. وی بر این باور است كه با به راه افتادن این مباحث، دولت جمهوری اسلامی سعی خواهد كرد تا با ابراز احساسات و بی اطلاعی مردم، جریان را احساسی كرده و از احساسات ملی استفاده كند. آرمیتاژ در ادامه از آگاهی دادن علمی با استفاده از روشنفكران داخلی حامی غرب و ابزارهای خارجی مانند، رسانه هایی چون صدای آمریكا، رادیو فردا و غیره به عنوان ابزار خنثی كردن اقدامات دولت جمهوری اسلامی یاد می كند.

ادامه دارد...

منبع: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی