كسی كه همیشه به فكر توست
توحید مفضل 4
شما قسمت چهارم از كتاب توحید مفضل را پیش رو دارید. كتابی كه امام صادق علیه السلام در آن جواب منكران خدا را داده و با بیانی متقن و شیوا به توصیف نشانههای خدا پرداخته است.
حتماً قسمتهای پیشین را مطالعه كنید
...
هیأت جهان و شكل گیری آن
ای مفضل! نخستین عبرت و دلیل بر خالق جل و علا، همین هیأت دهی، گرد آوری اجزا و نظم آفرینی در كار این عالم است؛ از این رو اگر با اندیشه و خرد در كار عالم، نیك و عمیق تأمل كنی، هر آینه آن را چون خانه و سرایی مییابی كه تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان، همانند سقف، بلند گردانیده شده، زمین بسان فرش، گسترانیده شده، ستارگان چون چراغهایی چیده شده و گوهرها همانند ذخیرههایی در آن نهفته شده و همه چیز در جای شایسته خود چیده شده است. آدمی نیز چون كسی است كه این خانه را به او دادهاند و همه چیز آن را در اختیارش نهادهاند. همه نوع گیاه و حیوان برای رفع نیاز و صرف در مصالح او در آن مهیاست.
اینها همه، دلیل آن است كه جهان هستی با اندازه گیری دقیق و حكیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده. آفریننده آن یكی و او همان شكل دِه نظم آفرین و هماهنگ كننده اجزای آن است. براستی كه او در قدرتش جلیل و در كارش بلند مرتبه و وجهش كریم است. خدایی جز او نیست و از آنچه منكران میپندارند منزه و از آنچه ملحدان به او نسبت میدهند برتر و جلیلتر است.
آفرینش آدمی و تدبیر جنین در رحم
ای مفضل! سخن خود را با بیان آفرینش انسان آغاز میكنیم. تو نیز بكوش كه از آن پند گیری.
اول اینكه: تدبیر چنان شد كه جنین، در رحم در پس سه ظلمت، پوشیده ماند: شكم، رحم، و بچه دان، جایی كه توان چاره اندیشی برای اخذ غذا و دفع ناروا را ندارد. نه صلاح خویش میداند و نه ضرر خویش میراند.
خون برای او غذاست، چون آب برای گیاه. پیوسته غذایش چنین است.
ای مفضل! در این مراحل، نیك بیندیش. آیا میشود كه (این همه تدبیر) بی مُدبر و حكیم باشد؟
چگونگی تولد كودك، تغذیه، رشد دندان و بالغ شدن او
آنگاه كه آفرینش او كامل گردد، بدنش سخت شود، پوستش توان سازگاری با هوا یابد و دیدهاش تاب دیدن نور به هم رساند.
مادرش درد زاییدن گیرد و درد، چنان بر او سخت میآید كه جنین از فشار درد بیرون میافتد. چون (از تنگنای رحم به پهنای جهان آمد و) متولد گشت، همان خونی كه غذایش بود، اینك با رنگ و بویی جز آنچه بود و در شكل غذایی دیگر، از سینهی مادر سرازیر میشود. این غذا برای نوزاد از همه چیز سازگارتر است.
وقتی كه به دنیا آمد، زبان خود را به نشانه خواستن غذا بیرون میكند و پیرامون دهان میچرخاند. در این زمان پستانهای مادرش را كه چونان دو مشك از سینه او آویخته، مییابد و تا زمانی كه تن او ظریف و اعضایش نرم است از آن مینوشد.
آنگاه كه حركت كرد و به غذایی سخت و قوی نیاز پیدا نمود تا تنش استحكام یابد، در هر طرف، دندانهای آسیا سر بر میآورد تا غذا را بجود و نرم گرداند و براحتی فرو برد.
پیوسته حالش اینگونه است تا آنگاه كه پای در بلوغ نهد. در این وقت اگر مذكر است، موی در رویش میروید تا نشانه مردی و عزت او باشد و از همانندی با زنان و بچگان بدور ماند و اگر مؤ نث است، رخش از موی پیراسته ماند تا طراوت و زیباییاش دل مردان را برباید و نسل بشر ماندگار و پایدار گردد.
ای مفضل! در این مراحل، نیك بیندیش. آیا میشود كه (این همه تدبیر) بی مدبر و حكیم باشد؟
میدانی اگر در رحم خون به او نمیرسید همانند گیاهی كه آب به وی نرسد خشك و پژمرده میگشت؟
آیا میدانی وقتی كه بزرگ شد اگر مادرش را درد زاییدن نمیگرفت چون زنده بگور در رحم میماند؟
و اگر در هنگام ولادت، شیر با او نمیساخت، یا از گرسنگی میمرد و یا با غذایی نامناسب و زیانبار تغذیه میشد؟
و اگر در وقت مناسب، دندانهایش نمیرویید، بر جویدن و فرو بردن غذا ناتوان بود و باید همیشه شیر میخورد و بدن او برای كار، قوت و استحكامی نمییافت و مادرش به خاطر او از تربیت فرزندان دیگرش باز میماند؟