تبیان، دستیار زندگی
پس از موفقیت چشمگیر «شرك» و فیلم هایى همانند آن طى سال هاى اخیر، نوبت آن رسیده است تا كمپانى والت دیسنى هم به ایده آل ها و پیشینه خود بخندد، اما...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درباره پرفروش ترین فیلم روز جهان

تبعید یك كارتون به دنیاى حقیقى

كارتون Enchanted

پس از موفقیت چشمگیر «شرك» و فیلم هایى همانند آن طى سال هاى اخیر، نوبت آن رسیده است تا كمپانى والت دیسنى هم به ایده آل ها و پیشینه خود بخندد، اما...

«Enchanted» كه پرفروش ترین فیلم ?? روز اخیر آمریكا، كانادا و بخشى از اروپاى غربى بوده، یك فیلم خاص و مبتنى بر قصه اى اجتماعى و نوعى رومانس است و توفیق زیاد آن یك نقطه امیدوارى براى سینماى دنیا در فصل و ماه هایى تلقى شده كه برخى فیلم ها فروش لازم را نداشته و برخى دلسردى هاى اقتصادى را در قیاس با گذشته ایجاد كرده اند.

فروش متوسط و حتى ضعیف برخى فیلم ها طى ماه هاى اخیر به نمایش و توفیق «Enchanted» حالتى ویژه تر را مى بخشد و موفقیت آن را عمده تر مى سازد. اما باید پرسید این فیلم چگونه در ماه سوم از پائیز ???? و در كمترین فاصله تا شروع سال ???? این چنین دل ها را تسخیر كرده است در پاسخ باید گفت این فیلم یك كاراكتر اصلى با بازى ایمى آدامز را روبروى ما قرار مى دهد. او یك پرنسس كارتونى است كه توسط مادرخوانده بدطینت اش (سوزان ساراندون) و به دلایلى به دنیاى حقیقى و به محله منهتن نیویورك تبعید و گسیل مى شود و از آن پس دردسر هاى او شیرین تر و جالب تر مى شود.

شاید هم باید گفت كه تهیه و تدوین و ارائه این فیلم یك «باید» و امرى غیر قابل اجتناب و رویدادى گریز ناپذیر بوده است. والت دیسنى به دنبال پروژه و طرحى مى گشت كه در سایه آن از نزول و ركود نسبى سال هاى اخیرش رهایى یابد و جواب انیمیشن هاى موفق تر و غنى تر و بهتر بگویم مدرن تر رقبایش را بدهد. پس از دیدن دوگانه «شرك» و فروش چشمگیر آن و تمام كارهاى نظیر آن در سال هاى اخیر جا داشت كه دیسنى فكرى بكند و «Enchanted» محصول آن تفكر است. در همان فیلم هاى «شرك» و چند فیلم دیگر بسیارى از اصول و پایه ها و نكات مشهور فیلم هاى كلاسیك و قدیمى والت دیسنى مورد اشاره و تمسخر قرار گرفته بودند و جالب تر این كه دیسنى در «Enchanted» هم جواب آن رویكردها را داده و هم خودش نیز به گونه اى به آداب و رسوم فیلم هاى كارتونى سابق خود نگاه طعنه آمیز داشته است. این بسیار خوب است كه والت دیسنى در میان تمام مشكلاتش كه برخاسته از رقابتى نه چندان موفقیت آمیز با سایر استودیوهاى سازنده كارتون است، صرافت به مسخره گرفتن ایده هاى قبلى خود را نیز دارد و شاید در دنیاى كنونى هنر كه تكلیف همه چیز و خط و سیر امور مختلف را در درجه اول رویكردهاى مالى تعیین مى كند و پایبندى به ایده هاى هنرى و اجتماعى به همان اندازه خریدار ندارد، این اتفاق هم منطقى و قابل پذیرش باشد.

پرنسسى به نام ژیسل (ایمى آدامز) توسط مادر خوانده بیرحم اش كویین ناریسا (و به روایتى ملكه) تبعید و ناچار به ترك خانه محبوب كارتونى اش مى شود و سر از یك زندگى بى رحمانه در اطراف میدان تایمز در نیویورك درمى آورد. با این حال او امیدوار است كه با مرد محبوبش پرنس ادوارد (جیمز مارسدن) وصلت و ازدواج كند و همین مسأله به او عامل امید را در روزهایى سخت ارزانى مى دارد.

وقتى به سرزمین جادویى موسوم به اندالاسیا باز مى گردیم، مى بینیم كه ژیسل فقط مى تواند در كنار پنجره خانه اش بنشیند، آواز بخواند و غم خود را از این طریق ارائه كند و چون در دنیاى دیسنى به سر مى بریم، حیوانات و موجودات جنگل دورادور او را مى گیرند و با او هم آوا مى شوند و با هر ترانه و هر حرف او همراهى مى كنند. این موجودات به این نیز اكتفا نمى كنند و حتى در كارهاى خانه و رسیدگى به این امور هم به ژیسل یارى مى رسانند. دنیاى دیسنى همین است و با این كه سازنده هاى فیلم بدشان نمى آمد كه حتى با كلیشه هاى قبلى فیلم هاى كارتونى خود شوخى كنند، اما «Enchanted» بیش از هر یك از فیلم هاى دیگر دیسنى طى سال هاى اخیر بیننده ها را به یاد كارهاى كلاسیك و قدیمى این استودیو مى اندازد.

در این میان بهترین دوست ژیسل، موجودى است به نام پیپ كه وقتى در ادامه ماجراها، فیلم بیش از پیش به صحنه هاى اكشن و حقیقى و كاراكترهاى واقعى كشیده مى شود، تبدیل به ستاره فیلم مى گردد و سایرین را تحت الشعاع قرار مى دهد، ژیسل را هم باید تركیب و تحول و جهش هر پرنسسى دانست كه تا به حال در فیلم هاى دیسنى دیده ایم و شاید او با ادغام كاراكترهاى مشهور سیندرلا، سفیدبرفى و زیباى خفته به وجود آمده باشد و قسمت كوچكى از حركات ارى یل و بلى نیز در او قابل رؤیت است. ایمى آدامز هم در این رل بسیار خوب ظاهر شده است و هم صداقت و سادگى این رل را در خود دارد و هم نوعى طنزپردازى و شیطنت را كه با صداقت مورد بحث در تضاد قرار دارد. او پیشتر در فیلم «Junebug» نیز درخشیده و براى آن كاندیداى اسكار شده بود، اما «Enchanted» چیزى است كه وى را در صنعت سینما تثبیت خواهد كرد و به یك ستاره تبدیل خواهد نمود. سوزان ساراندون مسن و كهنه كار نیز در رل مادرخوانده پلید ژیسل مى درخشد و براى چنین رل شیطانى، جان مى دهد. او ژیسل را خطرى بالقوه و عمده براى آینده خود مى بیند و معتقد است امكان دارد پست و موقعیت او را در آینده تصاحب كند و در نتیجه وى را از طریق یك چاه به همان جا مى فرستد كه گفتیم: به شهر بى قانون و پرماجراى نیویورك تا وى نماند و عرصه را بر او تنگ تر نكند.

ژیسل چشم باز مى كند و مى بیند كه در شهر سرد و ناآرام نیویورك با انواع مشكلات روبه رو است و احساس گیجى مى كند. اما او آنقدر مثبت و نیك اندیش است كه مى تواند بسرعت با یك وكیل دعاوى منطقى و مثبت به نام رابرت (پاتریك دمپسى) و دختر شش ساله او مورگان (راشل كووى) به تفاهم برسد و در كنار آنها زندگى كند. اخلاق و رفتار انسانى وى باعث مى شود كه كل اهالى منطقه (منهتن) جذب او شوند و هرچند برخى صحنه هاى مربوط به هم آوایى كارگران و رهگذران در شهر با وى افراطى و دور از ذهن است، اما به عنوان یك كار والت دیسنى باورپذیر نشان مى دهد.

در نقطه مقابل ژیسل نیز پس از مدتى از زندگى در آن منطقه احساس رضایت مى كند و آن جا را مى پسندد و این سؤال را از خود مى كند كه آیا در آن جا بماند و یا براى از سرگیرى زندگى سابقش به دنیاى كارتونى شیرینش بازگردد و همین دو هوایى و مردد شدن مسأله اى است كه فیلمسازان توانسته اند به خوبى روى آن مانور كنند و با آن بر جذابیت فیلم بیفزایند. بنابراین وقتى ادوارد در معیت نماینده ملكه (تیموتى اسپال) با هدف یافتن وى از راه مى رسد، ژیسل نمى داند چه كند. جیمز مارسدن هم در رل ادوارد موفق است. او تابستان امسال هم در بازسازى «Hairspray» و در رل كوانى كالینز در آن فیلم جلب نظر كرده بود و كلاً در ژانر فیلم هاى موزیكال و یا نمایش هاى نیمه كمدى و اجتماعى كه تمى مثل «Enchanted» داشته باشند، راحت است و از عهده كار برمى آید.

به نظر مى آید كه این فیلم بیشترین تأثیر مثبت را بر روى طبقه نوجوان و بخصوص دختران مدرسه رو گذاشته باشد . بزرگسالان هم در زمان تماشاى فیلم از دیدن كلنجار رفتن كوین لیما كارگردان این اثر سینمایى و بیل كلى فیلمنامه نویس آن با جزئیات و كلیشه هاى كتب و قصه هاى كلاسیك و سنتى لذت خواهند برد. شاید خصلت و فرآیند دومى چیز تازه اى نباشد و نمونه هاى آن را قبلاً در فیلم هاى Hood» «winked و «Happily Never After» نیز دیده باشیم ولى تفاوت موجود این است كه فیلم هاى فوق این كار را با هدف تكرار تم ها و موفقیت هاى «شرك» صورت دادند و رویكردها، یك اقدام تاكتیكى و هدف گذارى مالى بوده، اما در مورد «Enchanted» چنین نیست و معلوم است كه تكرار اصول كلاسیك و بنیاد وتم آثار موفق سینماى اجتماعى و موزیكال و رمانس هاى سبك مبناى كار و هدف كوین لیما در مقام كارگردان این فیلم بوده است. او در پیشینه خود ساخت فیلم «??? دالماتى» را نیز دارد و آن یكى نیز مثل فیلم جدید او یك هدف گذارى مثبت و تبلیغ صلح و محبت را در دل خود داشت هر چند شدت و حدت ماجرا و تندى برخى كاراكترها بیشتر از چیزى بود كه اینك در «Enchanted» مشاهده مى شود.

یك وجه تشابه بین «Enchanted» و فیلم هاى قبلى كارتونى مشهور دیسنى و یا استودیوهاى رقیب استفاده از آواها و ترانه هاى آلن منكین است كه پیشینه فتح چند جایزه اسكار را با سرودن ترانه هاى چند فیلم مشهور كارتونى مثل «پرى دریایى كوچك»، «زیبا و هیولا» و «علاءالدین» دارد. منكین این بار نیز با همكارى استیفن شوارتز توانسته است ترانه ها و ریتم هاى جالبى را فراهم آورد كه نمونه هایش در فیلم هاى «پوكاهونتاس» و «پرنس مصر» هم رؤیت و شنیده شده است. با این توضیحات روشن مى شود كه این یك وادى تازه نیست و پا به دنیایى جدید نگذاشته ایم، اما چیزى است كه به رغم آشنا بودن، جذابیت هاى مكرر خود را دارد و بعید است بیننده ها در سطح جهان مخالفتى با آن داشته باشند و فروش زیاد فیلم نیز همین را مى گوید. این فیلم ??? دقیقه اى كمپانى والت دیسنى به واقع از جالب ترین آثار پائیز امسال سینماى جهانى است.

منبع : روزنامه ایران