اکباتان و هفت ویرانی بزرگ
یک زلزله و شش جاه طلب مست از جام قدرت، درست به عدد مجد و شکوهها، وگویی به مکافات روزهای اوج، هریک و هربار آنچنان کمر بر حذف شوکت همدان بستند و نتوانستند، که نوشتهاند گویی خون ازلی زندگی در رگهای این شهر جاری است که هر بار به سرعت رو به آبادی ونوسازی میگذاشته است. و عجیب نیست اگر بعضی مورخین قدیم نقل کردهاند از شیرویه بن شهردار که سلیمان نبی از همدان عبور کرد و زیادی چشمهها و آبهای جاری بدید و بنایی ندید. پرسید سبب چیست که اسباب هست و مسبب نیست. گفتند یا نبی! کس را یارای اقامت در این مکان نیست که برف در آن زیاد فرو میریزد که گاهی به طول نیزه برسد و سرمای شدید به مردم مسلط میگردد... و به همین شرح، بعضی مورخین را اعتقاد افتاده است سلیمان پیغمبر این ملک را دعا کرده است و همدان حیات ابدی یافته است...
بُختُالنَصر:
پادشاه بابل و سازنده باغهای معلق بابل، که تنگ چشمی وی را سبب حمله و ویرانی هفت حصار هکمتانه نامیدهاند. گویند او بر اثر شدت خونریزی وسفاکی سالهای آخر عمر را به جنون گذراند.بعدها داریوش هخامنشی شهر را مرمت کرد.
اسکندر مقدونی:
با حمله کشورگشای یونانی، آخرین بازمانده دولت پارس (داریوش سوم) از مقابل اسکندر گریخت و اسکندر به متعاقب آن به شوش و تخت جمشید دست یافت. در مراجعت در همدان پیروزی خود را جشن گرفت و کشتاری وحشیانه و بی رحمانه بهوسیله یونانیان در همدان بوجود آمد .
مردآویج زیاری:
لشکر کشی مردآویج به همدان به بهانه انتقام کشته شدن خواهر زادهاش بدست مردم همدان و قتل عام دو روزهای که در آن شهر به راه انداخت، در تاریخ، سخت معروف است و زبانزد. وی از جمله نظامیان حکومت علویان طبرستان بود و از خاندان آل بویه. او قصد بردن شیرسنگی را نیز کرد و چون نتوانست دستهای آن خرد کرد.
زمینلرزه مهیب:
در زمینلرزه سال 345 ه ق شهر به تلی از خاک و ویرانه بدل شد و تمثیل کنند که آجری نبود تا بر دیگری برقرار مانده باشد .
مغولها:
یورشهای بی رحمانه مغولان بدنبال ترکان از سال 618 تا 627 ه ق به همدان سبب بسیاری ویرانی و آشفتگی گردید. مغولان که از مقاومت 10 ساله همدان به تنگ آمده بودند. پس از دستیابی به شهر آنچنان قتل و ویرانی در شهر به راه اندا ختند که تا سالها شهری به نام همدان وجود نداشت. ساکنین با تجربه اینبار نیز راه کوهستان در سر گرفتند و از کنار الوند به تویسرکان رفتند. مغولها به تویسرکان نیز حملهور شدند و چنان کردند در آن شهر مصفا که چندصد سال از دایره حیات پاک بود. تا اینکه افراد متواری و سرگردان در کوهها و روستاها ازنو به شهر آشوب زده برگشتند و شهری دیگر ساخته و همدان بازسازی شد. از آن دودمان، تیمور لنگ نیز کشتارها کرد تا آذوقهای در شهر قحطی زده نماند.
افغانها:
در پی حمله افغانها و سقوط دولت صفوی، همدان سالها در محاصره لشکر پابرهنگان بی فرهنگ مغول قرار داشت و سرمای زمستانی و ناآشنایی با اقلیم مانع از نفوذ آنها میشد تا اینکه فتنه موثر افتاد و شهر سقوط کرد. افاغنه، کینهمندانه از سالها انتظار، به مراتب وحشیانهتر از آنچه بر اصفهان کردند، شهر و شهریان را نابود کردند ومتواری.
آغامحمد خان قاجار:
از میان آن همه مصیبت که بر این شهر قدیمیتر از تاریخ رفته و شرحش رفت، همه مسببین به نوعی انیرانی بودند .یونانی و مغول و ترکعثمانی و افغان و... - به استثنای مردآویج-و از دشمن، جز دشمنی توقعی نبوده است.
اما خواجه استرآبادی را که اتفاقا از همان خطه مردآویج است را حکایت ستم وبیداد، تلختر آمد. اگر در کرمان بیست هزار نفر کور کرد در همدان، شهری که با سردمداری خان زند، شش سال او را پشت دروازههایش نگه داشته بود، با شکست دادن مبارزان، به انتقام این ماجرا یک بار دیگر طعم تلخ قتل و غارت و آتش سوزی و دربدری در کوهستانهای زاگرس را به مردم این خطه چشانید. چندان که تا قد بلند کردن شیخ اسدآبادی چندان نامی از همدان در جریان اتفاقات وحوادث نبود. خان قجر، نوه ناخلف شیخ صفیالدین اردبیلی، با آن جیغهای زنانهاش، فرمان سفاکیها داد که بماند به یادگار.
منبع:
مطالب مربوط به استان: