نان
دانید من كه هستم؟
من نان تازه هستم
خوش عطرم و برشته
عطرم به جان سرشته
زینت سفره هایم
قوت دست و پایم
حاصل كار یاران
خوراك صد هزاران
حكایتم دراز است
در من هزار راز است
بشنو تو سرگذشتم
چه بودم و چه گشتم
گندم بودم در آغاز
گندم ناز و طناز
دهقان پیر مرا كاشت
زحمت كشید تا برداشت
هر روز و شب داد آبم
ببین چقدر شادابم
از رنج و كار دهقان
كم كم شدم شكوفان
قدم بلند شد كم كم
بوسید رویم را شبنم
به به به خوشه هایم
گندم با صفایم
شد ساقه ام طلایی
آی برزگر كجایی؟
پیشم بیا شتابان
با داس تیز و بران
دروم كرد مرد دهقان
برد پیش آسیابان
آردم كرد آسیابان
خمیر شدم پس از آن
گذاشت رو پاروش نانوا
چید تو تنور خمیر را
گرفتم از آتش جان
یواش یواش شدم نان
ده ها تن گرم كارند
شب تا سحر بیدارند
تا نان شود مهیا
آید به سفره ما
ای كه می خوری نان را
بدان تو قدر آن را.
منبع: