تبیان، دستیار زندگی
این روزها نوشتار و برنامه‌های مربوط به حوزه «نقد» به طور جدی در سطوح مختلف جامعه، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و از جمله تلویزیون ایران در تمامی رشته‌ها روبه‌افزایش است ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این خط را بگیر و بیا!

تلویزیون

این روزها نوشتار و برنامه‌های مربوط به حوزه «نقد» به طور جدی در سطوح مختلف جامعه، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و از جمله تلویزیون ایران در تمامی رشته‌ها روبه‌افزایش است.

این، امری بسیار طبیعی است، چرا؟ برای این كه «نقد»، شالوده اندیشه مدرن  و از ضرورت‌های انكارناپذیر هر جامعه رو به‌ تحولی، از جمله جامعه ایران است و نشان می‌دهد كه به طور كلی و فی‌نفسه كشش‌های انكارناپذیری برای گام برداشتن در مسیر شناخت بیشتر پدیده‌ها و اصلاح امور در میان آحاد جامعه وجود دارد و حتی متولیان و مسئولان امر هم به تقاضای «نقد» تن در داده‌اند.

در این مبحث با پرهیز از گسترش بحث به حوزه‌های دیگر (كه در تخصص بنده نیست)، فقط و فقط نگاهی گذرا به برنامه‌های نقد سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی خواهیم داشت كه گویا در چند سال اخیر یكی از مهمترین برنامه‌های تلویزیون ایران بوده است. (این صفت «مهمترین» را از شركت عناوین و برنامه‌های مربوط «نقد» گرفته‌ام؛ و الا ممكن است كه انتخاب صفت «مهمترین» چندان هم درست نباشد!)؛ به هر حال این چنین برمی‌آید كه مسئولان و مدیران محترم تلویزیون برآن شده‌اند تا با رفتن به پیشواز «نقد» و برپا داشتن آن، ضمن استقبال از تقاضای مخاطبان برای درك و شناخت بیشتر از حوزه تصویر و مختصات آن، قدمی جدی (جدی؟!) در بهبود كیفیت برنامه‌ها و رفع احتمالی كاستی‌ها هم بردارند؛ احتمالاً مدیران محترم، اگر مورد سؤال واقع شوند كه اهداف دیگرشان از «نقد» چیست؟

خواهند گفت: «قصد داریم ارتقایی در كیفیات برنامه به وجود بیاوریم و در صددیم كه ذائقه بینندگان عزیز سیما را هم تربیت كنیم. خلاصه كه تلویزیون، یك‌سویه قوی آموزشی دارد و می‌تواند چه و چه هم باشد...» بگذریم!

در اینجا برای پرهیز از تداخل در بحث، برنامه‌های مربوط به نقد فیلم‌های سینمایی را از نقد مجموعه‌های تلویزیونی جدا می‌كنیم. گرچه به لحاظ كیفی و ماهوی، تفاوت چندانی با هم ندارند و در نقد مجموعه‌های تلویزیونی، شاید بهتر بتوان به هوش و دانش و تجربه منتقد پی برد.

برنامه‌های نقد فیلم‌های سینمایی

این نوع برنامه‌ها با سابقه‌ای از یك برنامه پرطرفدار «هنر هفتم» و با یك فاصله طولانی با عناوین «سینما2» و «سینما 4» پیگیری شد، به شبكه اول سرایت كرد و بعد هم به عناوین مختلف؛ همچون «صد فیلم»، «سینما ماوراء» و چه و چه ادامه یافت. برنامه‌ها عموماً تركیبی و متشكل از چند نفر به عنوان «منتقد» سر و شكلی یافته و با گفتار متن و نمایش تكه‌هایی از فیلم‌های مرتبط  یا نامرتبط روی آنتن می‌روند؛ هر از گاهی هم تغییراتی در برنامه‌ها داده می‌شود؛ سازندگان «سینما4» می‌روند و «سینما یك» را می‌گردانند و سازندگان « سینما یك»  به «سینما4» دعوت می‌شوند و این خط را بگیر و بیا...!

با احتساب سابقه و پیشینه گفته شده  و میزان آگاهی و شناختی كه این برنامه‌ها، لابد به بینندگان خود انتقال می‌دهند، باید كه پس از این همه سال‌، تاثیراتی مثبت و موثر از این برنامه‌ها بر جای مانده باشد؛ تاثیراتی كه به بهبود فهم كیفیات هنری و فنی و فرهنگی دیگر برنامه‌های تلویزیون ایران بینجامد و به ارتقای سطح سلیقه مخاطبان نیز یاری رساند؛ اما به دلایل متعدد و شواهد و قرائن موجود،  گویا چنین «اتفاقی»، هنوز نیفتاده!  یا قرار است بعدها بیفتد!

برای مثال می‌توانیم به موج فیلم‌های موسوم به 90دقیقه‌ای اشاره كنیم؛ با هر معیاری و براساس ارزش‌گذاری‌های مداوم «سینما یك» و «سینما 4» و غیره روی فیلم‌های سینمایی و ذكر مكرر ارزش‌های فنی و تاریخی و هنری و چه و چه،  شدت گرفتن ساخت فیلم‌های 90دقیقه‌ای، نشان می‌دهد كه این برنامه (برنامه‌های نقد گویای  كمال‌گرایانه!) كوچكترین تاثیری روی پدیدآورندگان آثار سینمایی و تلویزیونی كه نگذاشته، بلكه موضوع را به نازل‌ترین شكل‌اش تخفیف داده است!

به هر حال   همیشه در این برنامه‌ها، حرف از بحث‌های آكادمیك و دانشگاهی است و لابد  سازندگان آثار اینجایی هم جزوی از مخاطبان آن به حساب می‌آیند؛ پس چرا فیلمساز ما در یك محدوده 10  روزه، فیلمنامه‌ای را به سفارش تلویزیون می‌نویسد، می‌سازد و آن را پخش می‌كند! این با كدامین ضابطه هنری در جهان سازگاری دارد كه در تلویزیون ایران رایج شده است؟!

مگر نه این كه تاثیر آن همه گفتار نغز درباره فیلم‌ها و آثار ماندگار سینمایی باید  جدیتی را در ما پدید آورد؟ و ما را به شناختی برساند كه این حوزه را دست كم نگیریم؟! پس چرا...؛ بگذریم!

نتیجه1: برنامه‌های نقد فیلم‌های سینمایی در مدیران و مسئولان تلویزیون، اثری نگذاشته؛ یا كم‌اثر گذاشته  یا اثری معكوس گذاشته كه فیلم‌های ویدیویی «بدو بسازی» را به عنوان «فیلم سینمایی» به روی آنتن می‌فرستند. (البته ما منتظر بودیم كه سرانجام، یك 90 دقیقه‌ای با كیفیت هم ببینیم؛ اما هنوز كه ندیده‌ایم)!

نتیجه 2: برنامه‌های نقد فیلم سینمایی، روی سازندگان آثار تلویزیونی و سینمایی و البته 90 دقیقه‌ای‌ها هم تاثیری نگذاشته است! اگر گذاشته بود، آقای پورحسین مدیر شبكه 4 از «سینما4» انتقاد نمی‌كردند و جمعی از سینماگران اسم و رسم‌دار سینما تا این حد به خود تخفیف نمی‌دادند كه سازنده بی‌سر و صدای یكی از 90 دقیقه‌ای‌های تلویزیون باشند. (منتظریم! شاید فیلم خوبی...!)

نتیجه 3 : از صبح خروس‌خوان تا پاسی از شب در گوش بینندگان عزیز نجوا می‌كنیم كه یك اثر سینمایی چنین است و چنان است و كارشناسان را به زحمت می‌اندازیم، آن وقت «خروجی» خودمان، فیلم‌های عجله‌ای و «بد و بسازی»‌است!

از صبح «رشته» می‌كنیم تا «شب» پنبه كنیم! یك‌جا «ذائقه» می‌سازیم، یك جا «سلیقه» را پایین می‌كشیم! و... بگذریم!به هر حال این نتایج تنها بخشی از عجیب‌ترین نتایجی است كه می‌توان از تاثیرات این برنامه‌ها گرفت. وقتی جایگاه و تاثیر این برنامه‌ها در خود «رسانه ملی» در این حد است، انتظار از تحرك كیفی، افزایش سطح سلیقه و آگاهی مردم و چه و چه، انتظاری است  بیهوده...! بگذریم!

موخره: راست این است كه برنامه‌های «نقد» آثار سینمایی، برنامه‌هایی سطحی‌اند و به اندازه‌ای كه شعارش را می‌دهند؛ «علمی»، «تخصصی»، «فنی»، «هنری» ،«كیفی» و «كارشناسانه» نیستند! اتفاقا بینندگان عزیز سیما در اغلب این برنامه‌ها با مهمانان و منتقدانی روبه‌رو می‌شوند كه هر تخصصی در آنها مشاهده می‌شود، الا تخصص هنری!

منهای حذفیات آثار مذكور (به دلایل عرفی) كه تا حدی آزاردهنده است، عموماً در این برنامه‌ها همه‌گونه حرفی شنیده می‌شود الا حرف‌هایی كه باید شنیده شود! از كارشناسان علوم اجتماعی و سیاسی و دكترهای حوزه‌های مختلف در این برنامه‌ها  حضور دارند  تا مدیران و مدرسان و..؛ كه همه و همه روی صندلی «منتقد» نشسته‌اند؛ اما منتقد نیستند! منتقد فیلم نیستند.

اغلب هم اگر انتقادی می‌كنند به سیاست‌های جنگ‌طلبانه بوش و همدستان‌اش است! بله روان‌شناسی فیلم‌ها خوب است، اما نقد فیلم نیست! حتماً از منظر یك جامعه‌شناس، نگاه به جامعه منحط آمریكایی و اروپایی كه اخلاق را به مرخصی فرستاده‌اند، خوب است، اما با عرض معذرت اینها هیچ ربطی به مثلاً فیلم «مصائب مسیح» ندارد. دارد؟!

در این برنامه‌ها، استادان ارجمند حرف‌هایی می‌زنند كه ربطی به هنر تصویر و هنر سینما و فن سینما ندارد؛ حرف‌ها اغلب درباره «موضوع» و «محتوا»‌  یا ترجمه است! پس بی‌دلیل نیست كه مدیران محترم، به استقبال آثار 90 دقیقه‌ای می‌روند؛ و سازندگان گرانقدر از فیلم ساختن10روزه  ابایی ندارند و در بینندگان عزیز سیما هم، هیچ سلیقه‌ای ارتقاء نیافته و گویا قرار هم نیست...!به قول سینماگر شهیر ایرانی علی حاتمی، همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید؛ پس خیالی و ملالی هم نیست!

نقد در برنامه‌های تلویزیونی

«نقد یك»، «نگاه دو»، «نقد سه»، «نقد پنج» و این خط را بگیر و بیا... یعنی تلویزیون می‌خواهد خودش خودش را نقد كند اما متأسفانه نتوانسته به نتیجه مطلوب برسد.

مشكل‌ها!

اولین مسئله هر نشست جدی، مثلا «نقد»؛ این است كه برگزاركنندگان آن آدم‌هایی جدی باشند. اولین برنامه نقد كه در شبكه ملی پایه‌ریزی شده، به دلیل فقدان «جدیت»‌و «تخصص»، فاقد كیفیات یك برنامه نقد است. مجری این برنامه هر از گاهی بدش نمی‌آید كه با یك «شوخی»، مسئله‌ای را فیصله دهد!  یا در جایی كه كم آورده است، برای رفع و رجوع، پای برخی باورها و چه و چه را پیش بكشد.

وقتی مجری برنامه، آدم طناز و شوخی است، باقی برنامه هم به تعارف و قربان صدقه مدیران سپری می‌شود و این نامش هر چه هست؛ «نقد» نیست!برنامه‌های نقد تلویزیونی همیشه با فشار و حرف‌های درگوشی همراه است! چرا؟!

برای این كه «شبكه مورد نظر»  سریالی ساخته، هزینه‌ای شده و...؛ حالا به سادگی نمی‌تواند بپذیرد كه از اساس، دادن این سریال، به آقای‌‌X  خطا بوده است! نمی‌تواند بپذیرد كه این سریال اصلاً كیفیتی ندارد! كه این سریال با هیچ یك از استانداردها نمی‌خواند! كه در انتخاب بازیگران و چه و چه اشتباهی بزرگ صورت پذیرفته است! لاجرم به «منتقد» توصیه می‌شود كه درباره هر چه خواستی حرف بزن، الا درباره چیزهایی كه ذكرش رفت! اگر هم كسی چیزی گفت؛ بعداً در بازبینی نهایی، درش می‌آوریم! و این خط را...!

در برنامه‌های نقد سریال‌های تلویزیونی، تولیدكننده (شبكه) سفارش‌دهنده نقد است؛ لاجرم نقد؛ ضعیف والكن وسترون است! نام برنامه؛ «نقد» است، اما منتقد در آن در ردیف آخر نشسته و انگار متهم اصلی اوست كه باید پاسخ بدهد! نام برنامه؛ «نقد»‌است، اما این سازندگان برنامه و سریال هستند كه حرف می‌زنند، از افكار متعالی خود كه چگونه در بدی آب  و هوا و شرایط نامساعد و...  سریال را به این شكل ضعیف درآورده!  نام برنامه؛ «نقد»است، اما نقد و منتقد در آن نقشی ندارند! اغلب، حرف‌هایی می‌زنند كه از حرف‌های مردم كوچه و خیابان پایین‌تر است!

در چنین برنامه‌هایی، منتقد اگر منتقد باشد! یا باید مدیحه‌خوانی كند  یا باید نقش خودش را ایفا كند، مدیحه‌خوان باشد كه منتقد نیست! در صورتی كه نقش خود را ایفا كند، به اكسسوار تبدیل می‌شود! برنامه دارد پخش می‌شود، نماهایی از منتقد عزیز را می‌بینیم، اما حرف‌هایش در حد« از»... و «به...» و غیره است!

اغلب بحث‌ها در برنامه‌های نقد مجموعه‌های تلویزیونی و حتی نقد آثار سینمایی؛ حول «محتوا»‌می‌چرخد! و «فقدان جذابیت»، «نداشتن حرف تازه»، «مرور كلیشه‌وا ر و هزار باره برخی مفاهیم تكراری» و گاهی «تئوری‌های فرسوده»‌و... كه اغلب هم اورژینال نیستند، جزو مشخصه‌های كلی این برنامه‌هاست؛ برنامه‌هایی كه واقعاً كیفیات خود را از دست داده‌اند و تبدیل به برنامه‌هایی زمان پركن شده‌‌اند!

در مورد نقد مجموعه‌های تلویزیونی، دلیل‌اش كاملاً روشن است؛ هیچ ماست‌بندی نمی‌خواهد و نمی‌تواند و نباید بگوید؛ ماست من ترش است! پس باید همه به ترتیبی «راضی» شوند! وقتی كسب «رضایت» مدیر و سازنده و مجری، اصل مسلم است؛ عنوان «نقد» بی‌مسماترین عنوانی است كه می‌توان در چنین برنامه‌هایی خرج‌اش كرد!

نتیجه 1 : برنامه‌های نقد مجموعه‌های تلویزیونی، نه برای نقد كه برای تشویق سازندگان و دلجویی از بعضی‌ها برای حذفیات و فراهم آوردن فرصتی است تا از «شرایط» بگویند!

نتیجه2: مدیر به نقد اعتقادی ندارد؛ نقد باید سازنده باشد؛ یعنی  «شرایط» آن مدیر محترم را درك كند و چیزی نگوید كه...!

نتیجه 3: «اغماء» و «میوه ممنوعه» را ریاست سازمان تشویق می‌كنند، «شكرانه» را مدیر شبكه و یكی را هم ما بی‌خیال می‌شویم! به هر حال سیاست «تشویق» به مراتب برتر و بهتر از سیاست «نقد» است، زیرا از منظر بعضی افراد؛ نقد عین تخریب است! پس باید تا می‌توانیم تشویق كنیم...!

مؤخره: راست این است كه افزایش برنامه‌های «نقد» در تلویزیون معنی‌اش، به پیشواز نقد رفتن نیست و نبوده! البته واقعاً برگزاری همین نشست‌ها هم تا حدی تاثیرگذار بوده و گاهی به «تخصص» هم میدان عمل داده است، اما به مفهوم تقویت مبانی شناختی، ارتقای سطح سلیقه عمومی، آماده‌سازی زمینه‌ای برای حضور كارشناسانی لایق‌تر و... نبوده است.  البته منكر تمامی برنامه‌ها نیستیم؛ حتماً در خلال این استمرار، برنامه‌هایی با كیفیت هم بوده و زمینه‌هایی هم برای بروز استعدادها فراهم شده و جلوه‌هایی از «حقیقت» نمودار شده است، بحثی نیست! بحث بر سر كلیات و باور به ابعاد و مختصات و تأثیرات برنامه‌های نقد است.

«نقد» شالوده و ذاتی زمانه‌ای است كه در آن زندگی می‌كنیم و همگان طالب روشنگری و خواهان شفافیت و درخشیدن آن هستند؛ حداقل اگر برای حوزه فعالیت‌های خود، نقد را نپسندند، می‌دانیم و می‌دانید كه برای حوزه‌های دیگران، همه به اتفاق ناقدند؛ و همه به اتفاق می‌پسندند.

منبع : همشهری