تبیان، دستیار زندگی
فجر انقلاب اسلامی، نه تنها طلیعه شكوفایی هنر و ادبیات ایران و دریچه اعتلای فرهنگ اسلامی، كه هم چنین مجال ظهور و بروز تمامی اندیشه ها و آرمانهای ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمینی در شعر نیز چون اسلاف خود ، ازلی است

امام خمینی

حسین ابراهیم اف

اشاره:

فجر انقلاب اسلامی، نه تنها طلیعه شكوفایی هنر و ادبیات ایران و دریچه اعتلای فرهنگ اسلامی، كه هم چنین مجال ظهور و بروز تمامی اندیشه ها و آرمانهای الهی همؤ انسانهای آزادیخواه در سراسر جهان نیز بوده است، به طوری كه هر چه پیشتر می رویم آثار و نتایج تجلی انقلاب اسلامی در پهنه گیتی نمایانتر می شود.

متن زیر گفتگویی است ساده وصمیمانه با نویسنده ای پُركار، آگاه و جنگ آزموده، كه طنین سخنانش برای ما بسیار آشناست. نویسنده ای كه در هفتاد و پنج سالگی همچنان بر آن است تا با آثارش چراغی فراراه هدایت ملتش بگذارد و آنان را به راه حق و دریافت معنی حقیقتِ انسان برانگیزد.

استاد حسین ابراهیم اُف، از نخجوان، تاكنون بیش از ده ها مقاله و چندین رمان منتشر كرده است و امیدوار است كه در آینده بتواند رمانی دربارؤ ارزشهای انقلاب اسلامی بنویسد. آنچه در پی می آید حاصل گفتگوی حضور است با این نویسندؤ مسلمان كه در خرداد 73 به منظور شركت در مراسم پنجمین سالگرد ارتحال امام به ایران سفر كرده بود:

حضور: استاد خواهشمندیم ضمن معرفی خود، بفرمایید چه شد كه همزمان با مراسم پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام به ایران آمدید، و هم چنین بگویید میزان آشنایی شما و مردم نخجوان قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با انقلاب اسلامی ایران و شخصیت امام خمینی تا چه اندازه بود و سطح این آشنایی بعد از استقلال تا چه حد ارتقأ یافته است.

استاد حسین ابراهیم اف: من هم اكنون، در شهر نخجوان زندگی می كنم، هفتاد و پنج سال دارم و بیش از 50 سال است كه كارم نویسندگی است، و حدود بیست سال از عمرم را در مجامع ادبی شعرا و نویسندگان و محافل ادبیات شناسان سپری كرده ام. این دومین باری است كه در مراسم سالگرد ارتحال امام شركت می كنم، قبلاً همزمان با برگزاری مراسم دومین سالگرد ارتحال نیز به ایران آمده بودم. من شركت در این مراسم را برای خود یك فریضه می دانم، حضور در این مراسم به من یك عزت نفس و غرور خاصی می دهد، چرا كه من همواره امام را رهبری الهی و مبشر جهانی می دانم كه برای نجات جهان از شرّ ظلم و ستم استكبار قیام كرده است. امام خمینی تاریخ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را دگرگون كرد، و هم اكنون با آرمانهای والایی كه داشت، به عنوان یك رهبر سیاسی مقتدر، بین تمامی آزادیخواهان و افراد مترقی اما دردمند سراسر جهان كه به آب و خاك میهن خویش عشق می ورزند و در قبال آن احساس مسئولیت می كنند سمبل آزادگی، شجاعت و انقلاب جهانی به شمار می رود. و درست به همین دلیل است كه بنده شركت در مراسم سوگواری آن بزرگوار را، حتی در این شرایط سنی، برای خود یك فریضه می دانم.

متاسفانه شناخت ما از ایران تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چندان عمیق نبود. من در آن مدت، ایران را بیشتر از طریق مطالعؤ كتابهای تاریخی و بعضی سفرنامه ها شناخته ام. و مانع اصلی در راه شناخت مستقیم و بی واسطؤ ما از ایران، انقلاب اسلامی و شخصیت و اندیشه های امام خمینی، وجود حكومت اتحاد جماهیر شوروی بود. ما در زمان اتحاد جماهیری با كشور ایران رابطه ای نداشتیم ولی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی این موانع رفع شد. با این همه، اگر چه ما با ایران بیشتر از طریق مطالعه كتابهای تاریخی و سایر نوشته ها آشنا شدیم، اما فراموش نباید كرد كه ما با ایران همسایه و هم مرز نیز هستیم و این خود یكی از عوامل مهم استحكام روابط سیاسی و فرهنگی ما در طول تاریخ بوده است. بین ما مشتركات زیادی وجود دارد. و از دیر باز در سایه روابطی محكم و حسن هم جواری، همیشه جویای احوال یكدیگر بوده ایم. ما حوادث انقلاب ایران را لحظه به لحظه دنبال كردیم، از هنگامی كه شاه سرمایه های ملی ایرانیان را به یغما برد و مردم شریف ایران را به فقر و بدبختی كشاند ـ و چه رنجهایی كه بر ایرانیان اعم از فارسی زبانان و یا هم زبانان آذری ما تحمیل نكرد ـ ما نگران ملت ایران بودیم. ما تمام این حوادث

ملال آور را تعقیب كرده و از آن رنج

می بردیم. آنچه در تاریخ ایران ورق

می خورد انگار برای ما ورق خورده بود، و ما پیوسته از خدا می خواستیم تا مردم ایران را از این گرفتاری برهاند. با آنكه هرگزاز طریق تلویزیون در جریان رویدادهای تاریخ ایران قرار نمی گرفتیم، ولی با مطالعه مطبوعات متوجه می شدیم كه بر ملت ایران چه

می رود و چگونه معنویات انسانها توسط عوامل استعمار لگدمال می شود. این موضوعات تاسف ما را در پی داشت. و همواره از خودمان می پرسیدیم كشوری مانند ایران كه دارای پتانسیل عظیمی از سرمایه های مادی و معنوی است، و از لحاظ اقلیمی با آن وسعت و پهناوری و زیبایی طبیعتش، در واقع مورد التفات خداوند قرار گرفته و خداوند بدان موهبتهای فراوانی بخشیده است با آن مردمان خونگرم و مهربان و صمیمی كه همگی اهل كار و فعالیت اند، چرا باید چنین سرنوشتی داشته باشد.

به طور كلی عواملی كه سبب می شود انسان به طور ناخودآگاه به ایران روی آورد اینهاست:

1ـ ایران كشوری ثروتمند، با پتانسیل عظیم سرمایه های مادی و معنوی است.

2ـ از لحاظ اقلیمی، كشوری زیبا، با آب و هوایی مطلوب است.

3ـ ایرانیان مردمانی هستند خونگرم، صمیمی، اهل هنر و فرهنگ و برخوردار از كمالات والای معنوی.

اینها مجموعه اطلاعاتی است كه ما از كشور شما و مردم ایران داریم. از لحاظ فرهنگی هم شاعران و متفكران بزرگی چون فردوسی، خیام، سعدی، حافظ و ابوعلی سینا، سهروردی، غزالی از چهره های درخشان تاریخ اسلام و فرهنگ جهانی به شمار می روند. خوب همین ها كافی است كه نشان دهد ملت ایران، ملتی است بزرگ و شایستؤ زندگانی ای متعالی. امّا حكومت شاه این زندگی را از مردم ایران دریغ داشته بود. ما اینها را می دانستیم و از این جهت بسیار هم نگران بودیم، امّا چه كار

می توانستیم بكنیم؟ تا آنكه پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به تمام این نگرانی ها پایان داد، رژیم شاه سرنگون شد و جمهوری اسلامی بجای آن استقرار یافت. امام خمینی رهبری الهی و سروش غیبی بود.

از من اكنون سن و سال زیادی سپری شده، در طول عمرم چندین خاطره از حوادث مربوط به كشورهای جهان به یاد دارم كه هرگز آنها را فراموش نخواهم كرد، چرا كه دیگر برایم حالتی سمبلیك یافته اند. یكی از این خاطره ها مربوط به حوادث پاكستان است، وقتی ذوالفقار علی بوتو از كار بركنار شد، جانشین وی اظهار داشت چنانچه بوتو فرجام بخواهد از اعدام وی صرف نظر خواهد كرد. ولی بوتو با كمال شهامت مرگ را پذیرفت و گفت من هرگز از دشمن امان نمی خواهم تا آنكه، سرانجام، او را در زادگاهش اعدام كردند. این روحیه برای من سمبلی از شجاعت و مردانگی است. خاطرؤ دیگرم به ایران بازمی گردد و آن از حضرت امام خمینی است. هنگامی كه امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی شجاعانه طی اعلامیه های خود شرق و غرب، امریكا و شوروی را به شدت محكوم می كردند و این در حالی بود كه ایشان می دانستند كه امریكا و شوروی از شاه حمایت می كنند. من برای ایشان به عنوان سمبلی از شجاعت و مردانگی احترام زیادی قائلم. زیرا با پایمردی علیه حكومت شاه قیام كردند و حقوق ملت مظلوم ایران را از رژیم شاه و سایر ایادیش بازستادند.

حضور: حضرت امام (س) در مقابل آن روح انقلابی و نستوه، در بعد معنوی دارای قلبی رئوف و طبعی لطیف و فیاض نیز بوده اند كه در اشعار ایشان تجلی یافته است، گویا شما بعضی از اشعار ایشان را ملاحظه كرده اید. لطفاً نظرتان را دربارؤ محتوا و سبك اشعار امام بیان بفرمایید.

ابراهیم اُف: متاسفانه، تاكنون موفق به خواندن همؤ اشعار حضرت امام نشده ام. زیرا هنوز اشعار امام به طور كامل به زبان ما ترجمه نشده و در دسترس ما قرار نگرفته است. امّا از مطاوی چند شعری كه از ایشان خوانده ام دریافته ام كه امام هم چنان كه بر كل حوزؤ فرهنگ اسلامی احاطه كم نظیری داشته اند، در عرصؤ شاعری نیز همچون اسلافِ بزرگِ خود از آن سرچشمؤ ازلی برخوردار بوده اند. غنای مضامین و سبك اشعار امام، انسان را بی اختیار به یاد شاعرانی چون سنایی و عطار و حافظ

می اندازد.

حضور: باید به اطلاع شما برسانم كه آثار حضرت امام (س) هم اكنون، در حال ترجمه به زبانهای مختلف

می باشند از ایشان، به عنوان یك عالم، فقیه بلند پایه، و شاعر و عارف آثار مختلفی بجای مانده كه برخی از آنها را در اختیار شما قرار خواهیم داد.

ابراهیم اُف: من هم امیدوارم كه هر چه زودتر اشعار حضرت امام ترجمه شده و در دسترس علاقمندان قرار گیرد. بدون تردید اشعار امام در میان مردم ما علاقمندان زیادی دارد.

حضور: یكی از دلایل اصلی تاخیر در ترجمه اشعار امام، این بود كه حضرت امام تمایلی به چاپ اشعارشان نداشتند. ولی پس از ارتحال ایشان، كار گردآوری، تنظیم و طبع این اشعار به سرعت انجام یافته و اكنون این عناوین از مجموعؤ اشعار ایشان منتشر شده و در دسترس همگان قرار گرفته است: سبوی عشق، بادؤ عشق، ره عشق، محرم راز، نقطه عطف. و اخیراً هم دیوان حضرت امام انتشار یافته و همچون دیوان حافظ، مورد توجه ویژؤ مردم ایران است.

ابراهیم اف: البته از شخصیتی چون امام انتظاری جز این نیز نمی توان داشت. ولی تصوری كه ما از امام داریم بیشتر از كار بزرگ ایشان، یعنی رهبری انقلاب اسلامی و هدایت صحیح آن الهام پذیرفته است. به نظر من امام هم چون سلف خود حضرت علی (ع) شیرِ روز و زاهدِ شب بودند و این حقیقتی است كه انسان با تعمق در

اندیشه ها، سخنان و زندگی امام، قلباً، بدان می رسد.

حضور: اگر ممكن است از آثار و نوشته های خودتان، و رابطه ای كه شما از طریق تالیف آنها با مردم پیدا كرده اید برای خوانندگان حضور توضیح دهید.

ابراهیم اف: تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اغلب نویسندگان همینكه قلم به دست می گرفتند شروع می كردند به قلم فرسایی از ماركسیسم. ولی یكی از افتخارات بنده این است كه هرگز چنین كاری نكرده ام. آثارم در میان مردم آذربایجان شناخته است و آنان مرا بیشتر، نویسنده ای می دانند كه برای اصلاح وضعیت اجتماعی مردم می نویسد. تاكنون دربارؤ زندگی و مشكلات اجتماعی حدود هفتاد رساله

نوشته ام. هم چنین پنج جلد رمان بزرگ منتشر كرده ام كه موضوع یكی از آنها تاریخی است، و مربوط به دولت آتابیلر در حكومت اران كه شامل نخجوان و شیروان و...

می شده است.

حضور: قالبهای ادبی نظیر شعر، رمان، نمایشنامه، نقد برای انتقال یك محتوا و یا محوِ پاره ای ناهنجاری ها از صحنؤ زندگی اجتماعی قالبهای موفق و خوبی هستند. پس از انقلاب اسلامی نویسندگان مسلمان كشور ما نیز در این زمینه ها تجربیات ارزشمندی را پشت سر نهاده اند. هم اكنون آثار زیادی در زمینه رمان، شعر، نمایشنامه، و فیلم توسط نسل جدیدی از نویسندگان این سرزمین كه از انقلاب اسلامی ایران و اندیشه های امام ملهم بوده اند بوجود آمده است. شما تا چه اندازه با این آثار و سایر فعالیتهای فرهنگی و هنری كه در ایران صورت گرفته آشنایی

یافته اید.

ابراهیم اف: ادبیات یكی از ظریفترین و عمیق ترین قالبها برای بیان مفاهیم و احساسات انسانی است. و انسان از راه مطالعه آثار ادبی همواره روح خود را صیقل می دهد و پالایش می كند. من بر مبنای همین اصل، همؤ عمرم را در كار نویسندگی نهاده ام و همیشه خواستم تا آثارم چراغی باشد برای هدایت ملتم، و بتوانم از این طریق به اصلاح امور بپردازم و مردم را نسبت به حق و ارزشهای معنوی توجه دهم و آنان را به قیام و مبارزه برانگیزم و به آنان از حقیقت اسلام آگاهی دهم. در فرهنگ ما ضرب المثلی است كه می گوید مقصد هر آنچه كه دور باشد، فرد باید از راه راست و مطمئن به طرف آن حركت كند و هرگز از میان بر نرود. كار ما نویسندگان و شاعران نیز همین است كه خوانندگان خود را به راه راست هدایت كنیم.

شما می دانید كه كشور ما تازه استقلال یافته و ما هنوز در ابتدای راهیم. از طرف دیگر جنگِ با ارمنستان، همه امكانات ما را به سوی خود كشانده است. در چنین شرایطی مسئولیت من و سایر دوستان نویسنده و شاعرانی كه در سراسر آذربایجان زندگی می كنند نسبت به قبل چند برابر شده، با این وجود ما هرگز، هیچ فرصتی را برای آشنایی با انقلاب اسلامی و فرهنگ و هنر ایران از دست نداده ایم و همواره به گسترش ارتباط خود با ایران می اندیشیم.

حضور: ما در ایران از این موهبت بزرگ برخورداریم كه همه رهبران ما افرادی اندیشمند و معتقد به ارزشهای والای انسانی هستند، در جلسه ای كه خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم به نكتؤ ظریفی اشاره فرمودند كه بسیار حائز اهمیت است. معظم له بر اهمیت نقش ادبیات در انتقال مواریث فرهنگی و ملی، و اثرگذاری

فوق العادؤ ادبیات داستانی و رمّانها بر ذهن خواننده تاكید فرمودند و با بیان مثالهایی مشخص از تفاوت اثر زندگینامه های متداول با رمّانهای نویسندگان بزرگ در مورد شخصیتهایی همچون گاندی، لزوم استفاده از قالبهای نوین و روشهای موثر برای معرفی نهضت الهی امام خمینی را یادآور شدند. این تاكید و رهنمود رسالت تازه ای را بر عهدؤ ما می گذارد، آیا شما به عنوان

رمّان نویسِ موفّق طرحی در این زمینه دارید؟

ابراهیم اف: اكنون ما در شرایط دشوار جنگ با ارامنه به سر می بریم و طبیعی است كه كل فعالیتهایمان باید در آن جهت تمركز یابد. با این حال امیدوارم در آینده، در

این باره، رمانی بنویسم و انشأاللّه اگر عمر وفا نماید و توفیق انجام چنین كاری نصیبم شود، حتماً نسخه هایی از آن را برای شما خواهم فرستاد. نوشتن رمان، كار دشواری است. رمان نویس باید موضوعی را در ذهن خود بپروراند و در آن زمینه تحقیقات لازم را انجام دهد، جنبه های مختلف موضوع را به دقت تحلیل كند و سرانجام یافته هایش را در قالب رمان بنویسد و این مهم مستلزم گذشت زمان است و آفتاب عمر من نیز بر لب بام، اما امیدوارم.