تبیان، دستیار زندگی
درجه نفوذ رسانه در جوامع و تأثیرات آن به‌حدی است كه آموزش رسانه، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. باید تأكید كرد كه كودكان و نوجوانان كه رسانه در جامعه پذیر كردن آنها نقش بسزایی دارد، از نظر نحوه استفاده از رسانه و تأثیرپذیری از آن با والدین خود تفا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سانسور یا سواد رسانه‌ای؟!

کودک و تلویزیون

اهمیت آموزش رسانه‌ای به كودكان و نوجوانان

درجه نفوذ رسانه در جوامع و تأثیرات آن به‌حدی است كه آموزش رسانه، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. باید تأكید كرد كه كودكان و نوجوانان كه رسانه در جامعه پذیر كردن آنها نقش به سزایی دارد، از نظر نحوه استفاده از رسانه و تأثیرپذیری از آن با والدین خود تفاوت كامل دارند. آنها بین «جهان» و «جهان رسانه‌ای » فرق نمی‌گذارند و در به كارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می‌كنند.

آموزش رسانه به گفته كومار : « تحلیل اجتماعی – انتقادی رسانه است برای آگاهی و فهم بیشتر نحوه كار رسانه، شناخت كسانی كه آن را كنترل می كنند و شكل می دهند، نقش متخصصان، تبلیغات فروش و روابط عمومی در شكل دادن به محتوای رسانه و شیوه های مختلفی كه مخاطبان با آن پیام های رسانه را تفسیر می‌كنند. بنابراین هدف اصلی آموزش رسانه، هشیار كردن، اختیار بخشی در مواجهه با رسانه و برنامه ها و محتوای آن است. آموزش رسانه به افراد می‌آموزد پیام را تفسیر و تولید كنند، مناسب‌ترین رسانه را انتخاب كنند و نقش بیشتری در تأثیرپذیری از آنها به عهده گیرند.»

به طور كلی سه جنبه سواد رسانه‌ای عبارتند از :

ـ ارتقای آگاهی نسبت به الگوی مصرف رسانه‌ای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف محصولات رسانه‌ای از منابع رسانه ای گوناگون

- آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی

-  تجزیه‌ و ‌تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها كه در نگاه اول قابل مشاهده نیست.

از این دیدگاه آموزش سواد رسانه‌ای به دانش آموزان، اهداف متعددی را دنبال می‌كند كه مهمترین آنها عبارتند از:

- ایجاد تفكر خلاقانه، انتقادی و موشكافانه در دانش آموزان نسبت به محتوا و عملكرد رسانه ها

- شناخت اشكال بصری ارتباط با استفاده از آن در كنار سایر مهارت های خواندن، نوشتن، صحبت كردن و گوش دادن

کودک و تلویزیون

حضور رسانه‌ها در زندگی كودكان و نوجوانان

رنه اسپتیز به خاطر پژوهش هایش در مورد محرومیت های عاطفی كودكانی كه در شبانه‌روزی ها تربیت می‌شوند، و تأثیر بد این محرومیت بر رشد عاطفی و شخصیتی كودكان، شهرت یافته است. وی می‌گوید: «دور نگاه داشتن كودك در سالهای اول زندگی از موقعیتهایی كه احساس ناخوشایندی در وی ایجاد می‌كنند، به همان اندازه زیان آور است كه محروم ساختن او از آنچه كه خوشایندی و خوشحالی وی را برمی انگیزد. هر دو عامل مذكور در سازندگی دستگاه روانی وی دخالت دارند. به كار نگرفتن هر یك از آنها، یعنی نبود مطلق ناخوشایندی و یا خوشایندی در زندگی كودك، به اختلال در شخصیت او منجر می‌شود».

رسانه وسیله‌ای است كه این خلاء را پر می‌كند. عصر ارتباطات الكترونیك این امكان را به كودكان و نوجوانان داده است تا از این جعبه جادویی احساس خوشایندی و ناخوشایندی بگیرند.

تأثیرات رسانه‌ها، به ویژه تلویزیون بر كودكان و نوجوانان

لوی و گلیك در بین مخاطبان رسانه‌ها، سه گروه را از یكدیگر متمایز می‌كنند:

گروه اول: موافقین كه از پیش، نظر مساعدی نسبت به برنامه‌های رسانه‌ها دارند.

گروه دوم: معترضین كه نگاه انتقادی نسبت به برنامه‌های رسانه‌ها دارند.

گروه سوم: معتدلین كه ما بین دو گروه فوق قرار دارند .

رسانه‌ها می‌توانند هم اثرهای سودمند و هم اثرهای زیانبار بر كودكان و نوجوانان بر جای بگذارند. تحقیقات موید آن است كه پیام های تلویزیونی، حداقل گاهی اوقات می‌تواند بر اطلاعات، نگرش ها و رفتارهای جوانان امروزی اثر بگذارد.

رسانه‌ها، به ویژه تلویزیون (ملی یا كانال های ماهواره‌ای) معنای زندگی را به كودكان و نوجوانان می‌آموزند و كاركردهای متعددی برای این گروه، خصوصاً برای كمك به گذران زمان آزاد، در اختیار آنان قرار می‌دهند. در این میان تلویزیون ماشین اعجاب انگیزی است كه بین دنیای زنده‌ها یعنی انسان ها و موجودات مجازی و موجودات بی جان، یعنی ابزارهای تفریحی و بازی قرار می‌گیرد. هر چند كودكان و نوجوانان در سنین بالاتر، تاحدودی می‌توانند در انتخاب برنامه‌ها مداخله كنند، اما پژوهش های متعدد بیانگر آنند كه آنان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند. تلویزیون را همانند فردی می پندارند كه هر لحظه می تواند داستانی برای آنها بگوید و آنان را سرگرم كند.

تلویزیون می‌تواند چهار نقش را در زندگی كودكان و نوجوانان بازی كند. اولین آن، وقت كشی است ؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و جذاب است كه باعث می‌شود بخشی از زمان لازم برای تكالیف مدرسه، كارهای خانه و یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف كند. دومین نقش تلویزیون، تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر اجتماعی) است. یعنی فرصتی است برای بودن در كنار والدین و یا فرار از خواهران و برادران لجوج. سومین نقش آن كار پردازش اطلاعات است. یعنی این رسانه مستلزم گوش دادن و تماشای همزمان و به خاطر آوردن سلسله‌ای از رویدادهاست كه ممكن است محتوایی نامربوط تداوم آن را از میان برده باشد.. نقش چهارم و نهایی آن تجزیه فراهم سازی اطلاعات است؛ یعنی منبعی است برای شناخت و یا پیشداوری، و معلمی است برای آموختن این‌كه چه بخریم، چگونه بازی كنیم، مبارزه كنیم و یا عشق بورزیم.

کودک و تلویزیون

كاركردها و نقش های مختلف رسانه ها در مورد كودكان و نوجوانان

وظایف رسانه‌ها در قبال كودكان و نوجوانان را می توان به دو‌گونه اصلی تقسیم كرد:

الف ـ رسانه‌ها كودكان و نوجوانان را آموزش می دهند و شناخت و معرفت لازم را از محیط اطراف به او منتقل می‌كنند.

ب ـ رسانه‌ها، كودكان و نوجوانان را با توجه به علائق، خواست ها و نیازهای روحی و فكری سرگرم می‌كنند .

به منظور آگاهی بیشتر نسبت به پیامدهایی كه رسانه‌ها برای كودكان و نوجوانان به ارمغان می‌آورند، بهتر است مروری بر نقش ها و كاركردهای رسانه‌ها داشته باشیم.

الف - تفریح و سرگرمی

وسایل ارتباط جمعی به طور معمول با زمان فراغت انسان ها مرتبط است. از این رو در مواردی چند باید زمینه جدایی موقت از واقعیت، فراموشی لحظات دشوار زندگی، تمركز اعصاب و سرگرمی انسان ها را فراهم سازد.

بسیاری از مردمان بر این باورند كه تلویزیون وسیله تفریحی بی ضرری است؛ اگر چه شاید خود بیننده آگاه نباشد كه هنگام تماشای تلویزیون در مسیر یادگیری است. نقش سرگرم كننده و تفریحی تلویزیون بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباطات جمعی غربی است كه با وجود همه جذابیت های ظاهری آن با غیرسیاسی كردن جوامع و بی اعتنا ساختن مردم به امور عمومی، بیشترین آثار منفی را پدید می‌آورد.

از نظر دانشمندان غربی، تلویزیون های آمریكا وظیفه خود را به طور تمام و كمال در این خلاصه كرده اند كه تنها به تولید برنامه‌های سرگرم كننده بپردازند.

ب - جامعه پذیری

جامعه‌پذیری، همنوایی فرد است با هنجارهای گروهی و هر یك از اعضای جدید گروه به حكم جامعه‌پذیری، رفتار خود را موافق مقتضیات گروه در می‌آورد و دانسته و یا نادانسته راه و رسم زندگی گروهی ‌را می‌پذیرد. این جریان از طریق كنش متقابل اجتماعی (Socialal Interaction) صورت می‌پذیرد و مردم به وسیله آن، شخصیت خود را به دست آورده و شیوه زندگی جامعه خود را می‌آموزند. جامعه‌پذیری، فرد را به آموختن هنجارها، ارزش ها، زبان ها، مهارت ها، عقاید و الگوهای فكر و عمل كه همگی برای زندگی اجتماعی ضروری است، قادر می‌سازد. به بركت اجتماعی شدن، هنجارهای اجتماعی درونی می‌شوند، جذب می‌شوند و با شخصیت روانی یكی شده و جزئی از آن می‌شوند كه این فرایند توسط آموزش از طریق منابع گوناگون صورت می‌گیرد.

کودک و تلویزیون

با افزایش هر چه بیشتر تفكیك حوزه خانه از محل كار و رسمی شدن آموزش، نظارت اولیاء بر جوانان محدودتر شده و رسانه این جای خالی اولیاء را هر چه بیشتر پر كرده و ارزشمندتر می‌شود. گرچه شاید بیننده آگاه نباشد اما مطالعات و دانشها به درون ضمیر ناخودآگاه او جاری شده، بی‌آن‌كه خود بداند تحت‌تأثیر ارزش های تلقینی قرار می‌گیرد. این دانش ها كه به صورت تصاویر و به حالت متمركز تولید می‌شوند، به وسیله رسانه‌های همگانی به داخل ذهن توده‌ای، تزریق شده و به همسان كردن رفتار كه مورد نیاز نظام تولید صنعتی است كمك می‌كند .

در همان حال برنامه‌های رسانه‌ها، گرایشهای جوانان به موقعیت های شغلی، مصرفی، سیاسی، عشق و زندگی خانوادگی را شكل می‌دهد و از این راه می تواند بر كنترل غیر مستقیم بینندگان خود نقشی داشته باشد.

در جریان جامعه پذیری افراد توسط تلویزیون، هنجارهای گروهی زیر به افراد آموخته می‌شود:

1ـ آداب اجتماعی: شامل غذا خوردن، نشستن، تعارف كردن.

2ـ شعائر اجتماعی: مناسك دینی: آداب و تشریفات یك آیین خاص كه دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.

3ـ اخلاق اجتماعی: رسوم اجتماعی مهمی كه جامعه نقض آنها را سخت ناپسند بشمارد.

4ـ مقررات اجتماعی: رسم هایی كه جامعه با خواست و آگاهی به وجود می‌آورد مثل مقررات راهنمایی و رانندگی.

در نتیجه یادگیری این آموزش ها كه جملگی نتیجه تماشای تلویزیون است، شخص با جامعه پیام‌آور همنوا و همرنگ شده، ارزش ها و هنجارهای مذكور را درونی كرده و به نظم جامعه مورد نظر كمك می‌كند.

ج - ارضاء نیازها (تقویت روابط اجتماعی)

به دلیل نیاز فطری انسان به روابط اجتماعی به عنوان یكی از نیازهای اساسی از یك سو و هر چه پیچیده‌تر شدن این روابط در عصر حاضر به دلیل گستردگی نهادها، تلویزیون وظیفه دارد كه برای تسهیل نیازهای افراد، «رسوم اجتماعی» را هرچه بیشتر به بینندگان خود بیاموزد تا نیازهای افراد هر چه بهتر و سریعتر برطرف شود .

رسانه‌ها كه شیوه فعالیت و روابط انسان ها را شكل می‌دهند و درجات آن را نیز تعیین می‌كنند، می‌توانند به آنهایی كمك كنند كه از شیوه‌های ارضا نیاز خود در جوامع پیچیده اطلاعات چندانی ندارند. رسانه‌ها همچنین در تغییر و گستردگی افق ید و دگرگونی عادات ناپسند افراد سهم بسیار دارند.

تلویزیون می‌تواند چهار نقش را در زندگی كودكان و نوجوانان بازی كند. اولین آن، وقت كشی است ؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و جذاب است كه باعث می‌شود بخشی از زمان لازم برای تكالیف مدرسه، كارهای خانه و یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف كند.

د - آموزش و یادگیری

برخلاف گذشته، تنها مدرسه یا به طور كلی سازمان های آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند، بلكه آموزش در همه جای جامعه به چشم می‌خورد. آموزشی كه توسط رسانه‌ها عرضه می شود، آموزشی غیر تجریدی و چند بُعدی است كه فرد می‌تواند ضمن گذراندن زمانی خوش با تلویزیون به آموزشی كه جنبه فرهنگی هم دارد، بپردازد.

وسایل ارتباط جمعی، اگر به درستی به كار آیند، همچون مدرسه‌ای بزرگ بر تمامی حیات انسانی پرتو می‌افكنند و حتی نقشی بالاتر از مدرسه دارند زیرا محدودیت زمانی مدرسه را ندارند، برای تمام سنین و تمامی انسان ها هستند و تمامی مشخصات مورد آموزش را به خانه آموزش گیرنده می‌آورند. گرچه تلویزیون نمی‌تواند جایگزین معلم شود زیرا از جریان پیامی یكسویه برخوردار است و از طرفی امكان تصحیح تكالیف در محل ، كنترل كلاس درس و … را هم ندارد . اما بسیاری از پدرها و مادرها ، چه تحصیل كرده یا كم سواد ، فقیر یا غنی و … از تلویزیون به عنوان یك دایه الكترونیك استفاده می‌كنند . تلویزیون می‌تواند دانش افراد را افزایش بدهد به طوری كه میلیون ها كودك در دنیا از تلویزیون درباره زندگی در زادگاه خود و كشورهای دیگر نكته‌ها می‌آموزند و هر روز كه تلویزیون می‌بینند ، چیز تازه‌ای یاد می‌گیرند .

ادامه دارد...

نوشته: دكتر محمد سلطانی‌فر