تبیان، دستیار زندگی
ال خواهم گرفت هادی! قیافه ات اصلا به حاشیه و جنجال نمی خورد، اما انگار جنجال حشر و نشر خاصی با تو دارد. همین طوراست كه شما می گویید: البته فوتبال ما هیچ گاه روی اصول حركت نكرده و همیشه اتفاقات عجیب و غریب زیادی در آن رخ می ده...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزی حقم را از این فوتبال خواهم گرفت

هادی! قیافه ات اصلا به حاشیه و جنجال نمی خورد، اما انگار جنجال حشر و نشر خاصی با تو دارد.

همین طوراست كه شما می گویید: البته فوتبال ما هیچ گاه روی اصول حركت نكرده و همیشه اتفاقات عجیب و غریب زیادی در آن رخ می دهد كه كنار گذاشتن من از استقلال هم یكی از آن اتفاقات بود.

خودت رفتی سراصل مطلب! هنوز بر هنگان پوشیده است كه چرا طباطبایی از استقلال كنار گذاشته شد.

باور كنید خودم هم نمی دانم، چرا كه با هیچیك از آنها مشكلی نداشتم، اما دلایلی كه از سوی مسوولان استقلال و شخص قلعه نوعی مطرح شد، هیچ كدام منطقی نبودند، آنها می گفتند هادی برای باشگاه پولساز است، هادی با پرویز مشكل دارد، هادی مشكل فنی دارد و هادی فلان است، اما حقیقت این بود كه من 4 سال تمام با همه سختی های استقلال ساختم و كارم را بخوبی انجام دادم بدون آن كه با كسی مشكلی داشته باشم، ولی گویا آنها با من مشكل داشتند.

روزی كه سكان هدایت استقلال به قلعه نوعی سپرده شد، پیش بینی چنین روزهایی را می كردی؟

نه ، چرا باید پیش بینی می كردم؟ برای من ملاك و معیار این نیست كه چه كسی مربی تیم باشد، البته اگر مربی بخواهد به شخصیت بازیكنانش توهین كند یا از چارچوب فعالیتش خارج شود، مساله فرق می كند، اما اگر مربی در چارچوب كار خودش حركت كند من هم به بهترین شكل به وظایفم عمل می كنم، چرا كه به باشگاه تعهد دارم و آنها نیز در قبال من متعهدند. به واقع من سال گذشته بهترین بازیكن استقلال بودم و مسوولان باشگاه هم بارها به من گفتند اگر تو نبودی سقوط می كردیم. در این شرایط هر كس دیگری جای من بود، پیش بینی چنین روزهایی را نمی كرد؛ البته الان خدا را شكر می كنم كه دیگر در استقلال نیستم!

یعنی هیچ گاه به استقلال برنمی گردی؟

آخرین روزی كه من به دفتر باشگاه رفتم در حضور تمام مسوولان استقلال به آنها گفتم: ممنون از این كه به این خوبی مزد زحمات من را دادید. من تا زمانی كه آقای قلعه نوعی هست به استقلال برنخواهم گشت.

در آن شام آخر، دیگر چه حرفهایی زدی؟

آن روز در حضور تمام مسوولان گفتم، روزی را خواهم دید كه برومند و قاسمی كه از نظر شما بهترین گلرهای ایران هستند، ذخیره طالب لو شوند و فردای روز بازی استقلال، سپاهان این اتفاق افتاد . برخی مسوولان باشگاه با من تماس گرفتند و گفتند به حرفهایت ایمان آوردیم.

از كجا تا این حد مطمئن بودی كه طالب لو می شود گلر اول استقلال؟!

خب من هم می دانستم مشكلات استقلال كجاست و هم با طالب لو كار كرده بودم. در این سالها نزدیك به 80 درصد بار دروازه استقلال روی دوش من بود و متاسفانه آنها همیشه زحمات من را در تیم نادیده می گرفتند و می گفتند استقلال 3 دروازه بان همسطح دارد در حالی كه بیشتر مواقع من باید از دروازه استقلال محافظت می كردم.

در این مدت كه استقلال در لیگ، گلهای بدی خورد، آنها هیچ گاه سعی نكردند تو را به تیم برگردانند؟

چرا، اما من زیر بار نرفتم، در حالی كه می گفتند امیر آدم مغروری است و غرورش اجازه نمی دهد به هادی بگوید برگردد. او چندین بار با رابطه های مختلف از من خواست كه برگردم، اما من آدمی نبودم كه بخواهم در قبال چنین برخوردهایی ساكت بمانم و برگردم.

حالا هادی طباطبایی از آن دسته بازیكنانی است كه فراز و فرودهای فوتبال را با پوست و استخوانش لمس كرده است. درباره این فراز و فرودها چه نظری داری؟

در ورزش قهرمانی هر كس روزی هست و روزی هم از صحنه خارج می شود و این قانون در فوتبال دنیا هم وجود دارد، اما در این میان نوع برخوردهاست كه اهمیت دارد. خوشبختانه من الان در اوج هستم و اگر هم از اسب افتاده باشم، هرگز از اصل نمی افتم، هر چند هنوز هم سواره هستم اما در فوتبال ما خیلی ها كه دارای پست و مقام هم هستند از اصل افتاده اند و فوتبال ما را به ورطه نابودی بكشانند. در اینجا هر كس كه فوتبالش تمام می شود، دیگر رو به فراموشی می رود چرا كه سوابقش كنار گذاشته می شود، اما در فوتبال حرفه ای دنیا، هرگز این گونه نیست، مثال بارز آن همین بازی هفته گذشته ایران و كویت است كه به مناسبت خداحافظی بدرالحاجی، فوتبالیست كویتی انجام شد. آنها به بهترین شكل از فوتبالیستشان تشكر و قدردانی كردند و در مقابل ما... مگر در طول یك سال چند نفر قراره از فوتبال خداحافظی كنند كه ما فكر می كنیم قدردانی از قهرمانمان خیلی سخت و دشوار است؟ باور كنید اگر یك ورزشكار بداند روزی از او قدردانی می شود به امید آن روز كه با افتخار، ورزش را كنار خواهد گذاشت با اشتیاق بیشتری به كارش ادامه می دهد.

در فصل نقل و انتقالات خیلی به برق شیراز نزدیك شدی، اما در نهایت توافق نهایی حاصل نشد، دلیلش چه بود؟

آنها چند بار با من تماس گرفتند و مذاكراتی هم به انجام رسید، اما در نهایت بحث رفتن من به برق شیراز منتفی شد، چرا كه آنها مشكلی داشتند و نتوانستند بر مشكلات فایق آیند.

منظورت مشكلات مالی است؟

نه، ولی اگر آن مشكلات بازگو نشود، بهتر است.

مدتی هم شایعه شده بود كه قصد رفتن به پیروزی را داری. این موضوع تا چه حد صحت داشت؟

صحبتهایی میان و مسوولان باشگاه پیروزی شده بود، اما توافقات نهایی حاصل نشد.

با این اوصاف باید یك سال پشت خط بمانی، درسته؟

نمی دانم. شاید همین طور باشد كه شما می گویید. شاید هم همین فردا سر از یك تیم باشگاهی درآوردم.

فكر می كنی آینده برای تو چگونه رقم بخورد؟

نگران نباشید، آینده برای من روشن است و من خیلی به آن امیدوارم.

الان چه كار می كنی؟

كار من تمرین كردن است و بازی كردن، حال اگر شرایط برای بازی كردن من مهیا نیست، پس مجبورم فقط تمرین كنم، تمرین.

كجا تمرین می كنی؟

جای خاصی ندارم، روزی در این باشگاه، روزی آن باشگاه و خلاصه هر روز جایی برای تمرین كردن پیدا می كنم.

فكر می كنی استقلال در این فصل با قلعه نوعی به موفقیت می رسد؟

استقلال تیم بزرگی است و تیم بزرگ هم مربی بزرگ می خواهد، اما متاسفانه قلعه نوعی تیم را كوچك كرد تا بتواند آن را هدایت كند، با وجود این من به

قلعه نوعی كاری ندارم و برای مجموعه استقلال آرزوی موفقیت می كنم.

الان چقدر نتایج استقلال برایت اهمیت دارد؟

این درست كه استقلالی ها به من مثل یك كالای تاریخ مصرف گذشته نگاه كردند، اما قلب من هنوز در استقلال است و نمی توانم نسبت به نتایج این تیم بی تفاوت باشم.

به نظر خودت چقدر از حق وحقوقت در استقلال ضایع شدی؟

این پاسخ كوتاه برای پرسش شما كافی است كه من در این 4 سال طوری در استقلال بازی كردم كه فكر نمی كردم هیچ وقت از استقلال بروم و مطمئن بودم كه فوتبال را در این تیم تمام خواهم كرد، ولی...( در این لحظه وی سكوت می كند)

هادی! هنوز هم به تیم ملی فكر می كنی؟!

من روزی دروازه بان تیم ملی بودم و همه از من به عنوان شیركپنهاك یاد می كردند. الان هم 30 ساله ام كه این سن برای دروازه بانی بالا نیست، پس لزومی ندارد كه به پیراهن شماره یك تیم ملی فكر نكنم. من 3 سال، پیش در حالی از تیم ملی كنار گذاشته شدم كه می توانستم تعداد بازیهای ملی ام را از 16بازی به بیش از 50 بازی ملی برسانم، ولی نشد . حالا آنقدر ادامه می دهم كه روزی حقم را از این فوتبال بگیرم.

به عنوان آخرین پرسش، اگر روزی مربی شوی چقدر سلیقه ای عمل می كنی و چقدر به خودت اجازه می دهی كه با آینده بازیكنان تیمت بازی كنی؟

ببینید، من به یك مربی حق می دهم كه بخواهد سلیقه اش را در انتخاب بازیكنان اعمال كند و آقای قلعه نوعی هم از این قاعده مستثنا نیست ، اما در این میان چیزی كه اهمیت دارد، نوع برخورد است. من هیچ گاه به خودم این اجازه را نمی دهم كه به بهترین بازیكن تیمم بگویم تو اخراجی، اما قلعه نوعی در حالی كه هیچ حقی نداشت به خودش این اجازه را داد كه بدون هیچ منطقی به من بگوید تو اخراجی! ایشان خیلی راحت می توانست بیاید و بگوید تو یكی از بهترین های استقلال در فصل گذشته و 4 سال اخیر بودی، اما من تشخیص می دهم كه از این تیم بروی. آنها به بدترین شكل ممكن با من برخورد كردند و من خدا را شكر

می كنم كه با عزت و سربلندی از استقلال رفتم.