تبیان، دستیار زندگی
آورده اند که در روزگار نوشیروان دو مرد بیامدند و بردرگاه او بایستادند . یکی به آواز [ صدای] بلند گفت: " بد مکن و بد میندیش ." و یکی گفت:" نیکی کن و نیکی اندیش، تا تو...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نیکی کن و نیک اندیش

گل

آورده اند که در روزگار نوشیروان دو مرد بیامدند و بردرگاه او بایستادند .  یکی به آواز [ صدای] بلند گفت: " بد مکن و بد میندیش ."  و یکی گفت:" نیکی کن و نیکی اندیش، تا تو را نیکی آید پیش ."

نوشروان فرمود که " واعظ اول را هزار دینار بدهید و دوم را دو هزار."  خواص و ندیمان از حضرت ملک سوال کردند که " هردو کلمه را یک معنی بود، در صلت و انعام ایشان تفاوت به چه سبب بود؟ گفت:« این یکی همه نیکی گفت و آن دیگری بدی یاد کرد، و هیچ نیکی بهتر از دوستی نیکان نیست و هیچ بدی بدتراز دوستی بدان نیست. »

"خواب دراز"

وقتی یکی از پاسبانان خزانه ملک محمد به خدمت او عرضه داشت که " خوابی دیده ام ، فرمان باشد[ اجازه باشد] تا عرضه دارم؟ " ملک محمد گفت: " بباید گفت ."

آن مرد خوابی دراز گفتن گرفت و چون تمام کرد سلطان فرمود که" او را از خدمت پاسبانی خزانه دور کنید."

گفتند: چرا؟ گفت: " چون چندین دیر بخسبد[ چون آنقدر می خوابد] که خواب های چنین درازبیند ، از پاسبانی وی چه نفع بود و خزینه را چگونه نگاه دارد؟!"