ضعیف النفسی عضد الدوله
آورده اند : عضد الدوله دیلمی به یکی از کنیزان خویش سخت عاشق و علاقه مند بود و چنان عشق آن زن بر وی غالب شد که از تدبیر در امور کشور بازماند و در کارهایش سخت خلل وارد آمد . روزی وزیرش با وی خلوت کرد و معایب این کار را بر وی عرض کرد و گفت: صلاح در این است که این کنیز را رها کرده ، به امور مملکت بپردازی که این کنیز تو از مسیر فرمانروایی منحرف کرده است . بعد از چند روز، عضد الدوله در نقطه ای مشرف بر دجله بنشسته بود، کنیز را طلب کرد و با او به مصاحبت پرداخت ، تا کنیز از خود غافل گردید، در این هنگام عضد الدوله کنیز را به دجله فرو افکند ، کنیز بعد از ساعتی جان به جان آفرین تسلیم کرد. از آن پس عضد الدوله فارغ از عشق او به امور سلطنت پرداخت و کارها به روال عادی برگشت. مردم این کار عضدالدوله را بسیار بزرگ شمرده و او را به قوت نفس و جهاد با نفس نسبت دادند ، که یک باره دست از معشوقه خویش کشیده و او را در دجله غرق کرده است . این نظر مردم عوام آن عصربود . "ولی ابن طقطقی" معتقد است این کار عضد الدوله از ضعف نفس است نه قوت نفس ، لازم بود کنیز را رها کرده و از او صرف نظر می کرد . این را قوت نفس می گویند.
اقتباس از تاریخ فخری، ابن طقطقی ، ص 51-52